به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، فراماسونری واژه ای است که تا به امروز حداقل یک بار نام آن به گوش همه ما خورده است و همیشه با شنیدن آن در هاله ای از ابهام فرو خواهیم رفت، فرقه عجیبی که افراد قدرتمند جهان – از جمله اولین رئیس جمهور آمریکا یعنی جورج واشنگتن- و بسیاری دیگر مانند چرچیل، ولتر، موتزارت و… عضو آن بوده اند. و در این مطلب قصد داریم شما را با مرموز ترین و کهن ترین جامعه ی پنهانی جهان یعنی «فراماسونری» آشنا کنیم، که از زمان شکل گیریاش تاکنون بحث ها و حواشی زیادی را با خود به دنبال داشته است!
نحوه پیدایش فرقه فراماسونری
فراماسونری به صورت خلاصه یک فرقه ی اجتماعی یا یک پیمان برادری است که ریشه ی آن به قرن چهاردهم میلادی برمی گردد. این کانونها یک سازمان واحد نیستند و مرکز خاصی در جهان ندارند که آن را ریاست کند. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست «لُژ» نام دارد. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون میگویند که به صورت Mason نوشته میشود.
تاریخچه کلمه فراماسون (Freemason)
نمادهای فراماسونری
کلمه ی «فراماسون» در اصل در انگلیسی freemason است و از دو قسمت «free» « به معنای آزاد» و «mason»« به معنای سازنده ی بناهای سنگی» تشکیل شده است. خود mason نیز از «stonemason» «سنگ تراش» مشتق شده است. در حقیقت نام این فرقه به داستان ماسون ها یا همان سازنده ها و سنگ تراش های قرون وسطا اشاره دارد. بنا به روایاتی، «free» به ماهیت شغل سنگ تراش ها و سازنده ها اشاره دارد که اغلب اوقات در حال جابه جایی بوده و آزادنه سفر می کردند.
اما این پیشینه با فرقه ی اجتماعی کنونی و ماجراهای پنهانی اش چه ارتباطی دارد؟ قرار است در پایان مقاله به جواب این سوال برسیم!
فرقه فراماسونری از کجا آغاز شد؟
همان طور که گفتم فراماسونری یک فرقه ی اجتماعی ست؛ یعنی مذهبی نیست. خود فراماسونرها می گویند این اصلا دین نیست و نباید با آن اشتباه گرفته شود. بیشتر شبیه به یک باشگاه و عضویت در یک Men’s Club است. یک باشگاه بسیار قدیمی که روایت های خیلی زیادی از پیدایشش وجود دارد، ولی چون یکی از شاخصه های اصلی این باشگاه یا فرقه مخفیانه بودن آن است، اطلاعات شفافی در دست نیست که این فرقه چه طور و از کجا و اصلا برای چه هدفی به وجود آمده است. با این حال با هم چند تئوری را بررسی می کنیم.
تاریخ فراماسونری توسط هیچ کس و هیچ منبعی به طور دقیق بیان نشده است؛ اما از جایی به بعد همه ی داستانها یکی می شود و تاریخ مدرن فراماسونری از آن زمان قابل مطالعه است. در سال۱۷۱۷، چهار تا از لُژهای انگلستان با هم ترکیب شده و لژ اعظم انگلستان را به وجود می آورند. این اولین لژ اعظم فراماسون ها در جهان است که در نزدیکی ساعت معروف لندن واقع است.
رایج ترین تئوری درباره ی شکلگیری فرقه فراماسونری| داستان سلیمان نبی
فراماسونها در تعریف این تئوری، اصطلاح «پیامبر» را بکار نمیبرند و از «پادشاه» «Solomon King» استفاده می کنند. داستان به هزار سال پیش از مسیح برمی گردد؛ زمانی که سلیمان پیامبر، فرمانروای پادشاهی اسرائیل و یهودا بود. یهودا در آن زمان یک پادشاهی در جنوب اسرائیل بود. داوود (پدر سلیمان) در زمان پیامبری خود قصد داشت معبدی در اورشلیم بنا کرده و به خداوند تقدیم کند. قرار بود آن جا «خانه ی خدا» باشد و ده فرمان موسی را برای همیشه در این معبد نگه داری کنند. به دلایلی ساخت این معبد به سلیمان سپرده می شود. سلیمان تصمیم می گیرد ساختن معبد را آغاز کند.
این معبد «معبد اول» نامیده می شود. این جا همان زمینی ست که امروزه مسجد الاقصی در فلسطین در آن بنا شده است.
زمانی که سلیمان شروع به ساخت معبد می کند، از پادشاه تایر یا صور (که امروز یکی از شهرهای لبنان است) درخواست می کند که در تهیه ی مصالح و یافتن معماران و سنگ تراشانی زبده که بتوانند معبد را بسازند، به او کمک کند. در میان این افراد شخصی بود به نام هایرام ابیف یا حیرام که گفته میشود آرشیتکت اصلی معبد بوده است. در این میان سه نفر از سنگ تراش هایی که تازه کارتر بوده و رتبه ی کاری پایین تری داشتند، از میزان حقوق و مزایا ناراضی و به دنبال ترفیع درجه بودند.
گرفتن ترفیع درجه مستلزم آن بود که از بین حیرام و پادشاه صور و سلیمان نبی، یک نفر ارتقای مقام را تأیید کند و رمز و راز مرحله ی بعد را به افراد ترفیع گرفته، بگوید. آن سه کارگر حیرام را انتخاب می کنند و درحالی که مشغول کار روی معبد بوده، او را به مرگ تهدید می کنند تا راز مرحله ی بعد را از او گرفته و به درجه ی بالاتر دست یابند، و در آخر حیرام به دست این ۳ نفر کشته میشود!
در حقیقت کشته شدن حیرام برای حفظ راز و لو ندادن آن به افرادی که لایقش نبودند، او را تبدیل به قهرمان فراماسونها کرد. به گفته ی خود فراماسونها، حیرام آن سازنده ای بود که آزاده بود: «Free Mason» آزادی روح، قلب، دین، بیان و هرچیزی… به عبارت دیگر، آن سه نفر برای فراماسون ها به صورت نمادین مظهری از دشمنانی اند که به انسان حمله می کنند: جهل، تعصب و ستمکاری.
علت تغییر ماهیت و تفکر فراماسون ها چه بود؟
در ابتدا گفتیم که فراماسون ها سنگ تراش و سازنده بودند و در جای دیگر شنیدید که فراماسونر های امروز، سیاست مدار و رئیس جمهور و تاجر و افرادی هستند که هیچ ربطی به سنگ تراش ها ندارند. این جاست که باید بدانید فراماسونری در دوره ای طی یک سیر تحولی، از operative freemasonry یا فراماسونری عملیاتی که منحصرا صنف سنگ تراش ها محدود می شد، به speculative freemasonry یا فراماسونری اندیشهای تبدیل شد و دیگر برای عضویت در این گروه، سنگ تراش و بنا و معمار بودن لزومی نداشت و افراد از هر صنفی می توانستند به فراماسون ها ملحق شوند. از دلایل اصلی این سیر را میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
- دیگر به ساخت ابر-کلیساها(بنا هایی که از طرف کلیسا ساخته می شد) نیازی نبود و این باعث می شد که کار سنگ تراش ها کمتر شده و ماهیت فنی این صنف، رفته رفته کم اهمیت شود.
- هم زمان دانشمندان که در عصر روشنگری به خاطر طرح مسائل علمی مجازات می شدند، به دنبال محافل مخفیانه ای بودند که بتوانند در آن قالب با هم گفت وگو و هم صحبتی کنند.
اعضای فرقه فراماسونری متشکل از چه کسانی است؟
نحوه دست دادن فراماسون ها
خود فراماسون ها در مصاحبه هایشان می گویند ما فقط یک کلاب مردانه ی ساده داریم و عضویت در آن به ما مأموریت می دهد که به خوب تر شدن آدم های خوب کمک کنیم. این جا جایی برای پیشرفت شخصی ماست و ما دوست های جدید پیدا می کنیم. فراماسون ها هر چند وقت یک بار جمع می شوند و مراسماتشان را اجرا می کنند. افرادی راجع به موضوعات مختلف کنفرانس می دهند و در نتیجه مهارت های اجتماعی شان تقویت می شود.
ماسون ها در هر سطحی که باشند، هم دیگر را برادر صدا می کنند. به طور کلی رمز و رازهایی هم وجود دارد که کسی از آن ها خبردار نیست. تا این جا که همه چیز خوب به نظر می رسد؛ پس این همه جنجال به خاطر چیست؟
تصور کنید تعدادی شخص قدرتمند، سیاست مدار و ثروتمند درجایی جمع باشند؛ جلسات هفتگی تشکیل دهند، کسی را بین خود نپذیرند، مراسم های رمزآلود با نمادها و نشانه های عجیب و غریب داشته باشند، و به هیچ کس نگویند آن جا چه می گذرد. طبیعی ست که توجه همه به آن ها جلب می شود و این تصور شکل می گیرد که توطئه ای برای به دست گرفتن قدرت در کار است. به همین دلیل تئوری های توطئه ی زیادی درباره ی این گروه وجود دارد؛ از شیطان پرستی گرفته تا یک گروه قدرت پنهانی که دنیا را کنترل می کند. شاید هم می کند! نمی دانیم. چیزی که در مورد فراماسونری می دانیم این است که هیچ وقت هیچ چیز را کامل متوجه نمی شویم.
نماد و نشانه های فراماسون ها چیست؟
شیوه دست دادن های فراماسون ها، freemason handshake secret
فراماسون ها علائم و نمادهای زیادی دارند، یکی از راه های شنایی آنها نحوه دست دادنشان است که بسته به قرار گرفتن در مرتبه های مختلف متفاوت است به این شیوه دست دادن «handshake secret freemason» میگویند. در ادامه به اختصار به مهمترین نمادهای فراماسونری میپردازیم!
اعداد محبوب فراماسونری عبارتند از : «۱۱، ۳۳، ۹، ۶۶۶ ،۱۳»
۱- چشم جهان بین
تصویر چشم جهان بین بر روی دلار
یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین» «All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن است. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.
طرح های اولیه ارائه شده برای پرچم آمریکا، به وضوح دارای علامت و نمادهای فراماسونری بودند.از جمله چشم جهان بین یا چشم نورافشان، که به نظر می رسد به دلیل نوپا بودن آمریکا در آن زمان، موسسین آمریک از ریسک در این زمینه اجتناب کردند، زیرا به دلیل وجود جو مذهبی در مردم آن زمان، ممکن بود علایم واضح ماسونی، مردم را از نیات سیاستمداران آگاه نماید و بدین ترتیب، حکومت نوپای ماسونی آمریکا سرنگون گردد.
۲- چلیپای شکسته (صلیب شکسته)، Swastika: علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها
در شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در بالای آن علامت صلیب شکسته، و در وسط آن ستاره ی شش گوش مشاهده می گردد که هم ستاره ی شش گوش و هم صلیب شکسته مورد تقدیس ماسون ها هستند.
البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است.
۳- عدد ۳۳
همان طور که گفتیم در فراماسونری، صاحب درجه ی ۳۳ بالاترین قدرت را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در علامت مربوط به یک گروه ماسونی شهر (Memphis) آمریکا (که نام شهر باستانی Memphis مصر را برخود نهاده اند)، عدد ۳۳ بکار رفته است.
۴- ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk)
توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق ر نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند.
این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.
۵- علامت آنخ
نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.
۶- گونیا و پرگار
علامت گونیا و پرگار از علامت های معروف فراماسونرها
گونیا و پرگار یکی از مهمترین و معروفترین علامت این گروه است. در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است. نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها است.
۷- دست شیطان یا دست شاخ دار
علامت دست شاخدار توسط رییس جمهور های آمریکا
در تفکر ماسون ها، شیطان، «شاخدار Cornuto» است و با حرکت دست خود، شیطان را نمایش می دهند. در این علامت باید روی دست به طرف شما باشد و در نشان دادن با دست چپ انگشت شصت باید باز شود! ولی با دست راست شصت هم بسته است.
تاریخچه فراماسونری در ایران
پیش از مشروطه، میرزا ملکمخان ناظمالدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید.
فراماسونری که در ایران «فراموشخانه» نامیده می شده از زمان فتحعلی شاه قاجار شروع می شود. اولین ایرانی صاحب مقامی که به عضویت فراماسونری وابسته به انگلیس درآمد، میرزا عسگرخان ارومی افشار بود. این اتفاق در سال ۱۸۰۸ میلادی رخ می دهد. میرزا عسگرخان، سفیر فوق العاده ی فتحعلی شاه قاجار در دربار ناپلئون بناپارت بود. پس از او در زمان ناصرالدین شاه فردی به نام میرزا ملکم خان ناظم الدوله اولین فراموشخانه ی ایران را در سال ۱۲۳۸ تأسیس کرد. ناظم الدوله که خود تحصیل کرده ی فرنگ بود، این سازمان را به منظور بیداری اجتماعی و آموزش اجتماعی در حوزه های لیبرالیسم بنا کرد و ناصرالدین شاه را هم به صورت افتخاری عضو این فرقه کرد تا بتواند مجوز اداره ی آن را بگیرد و خیال ناصرالدین شاه هم راحت باشد که در این محل صحبتی برخلاف مصالح شاه به میان نمی آید.
محور اصلی موضوعات در فراموشخانه چه بود؟
نظر شما