به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از اقتصاد نیوز، ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ قرار است تخلیه کامل نظامیان امریکایی از افغانستان اجرایی شود. ۲۰ سال از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ می گذرد،تاریخی که تا امروز تراژدی خشونت، خون و مرگ را برای خاورمیانه رقم زده است. دستاورد ایالات متحده در این سالهای گذشته چیزی جز پرورش تروریست به بهانه دفع تروریست نبوده است. سلاحی که هیلاری کلینتون هم در کتاب خاطراتش و هم در سخنرانی خود پس از حادثه بنغازی در سال ۲۰۰۶ به صراحت به آن اعتراف کرد: داعش را ما به وجود آوردیم! خب حالا چه ارتباطی به طالبان و وضعیت همسایه شرقی ما دارد؟
ریشه طالبان مشخص نیست،خود افغانها در روایات تاریخ معاصر کشورشان معتقدند که این گروه از زمان ظاهرشاه اخرین شاه این کشور فعالیت داشته اند اما نه مدل حکومت داری در دهه نود.برخی نیز می گویند در زمان جنگ شوروی مجاهدها برای پول از عربستان و دیگر کشورها راهی افغانستان شدند که بعدها القاعده نیز به رهبری اسامه بن لادن از دل آن بیرون زد. پس از سقوط ظاهرشاه و احیای جمهوریت، طالبان رسما حضور خود را در سال ۱۹۹۴ اعلام کرد، افغان ها در آن زمان گرفتار جنگ شوروی بودند که به حمایت از دولت کمونیستی وارد عمل شده بود. در این جنگ طالبان قدرت بیشتری گرفت و در نهایت نیروهای احمد شاه مسعود(که از دو سو با طالبان و شوروی می جنگیدند) در کابل نتوانستند مانع از پیشروی طالبان شوند و در نهایت دوره تاریک افغان ها در دهه نود از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ به طول انجامید. پس از حمله امریکا به افغانستان و سقوط طالبان، دولت کرزی سکان این کشور را به دست گرفت اما پس از شش سال یعنی سال ۲۰۰۶ طالبان علیه دولت مرکزی سلاح به دست گرفت و اغاز نا امنی و بی ثباتی در این کشور را کلید زد.
حالا طی این سالها این گروه شورشی در حال تیز کردن سلاح خود در سودای حاکمیت کامل بر همسایه شرقی ما بودند که این روزها رویای آنها در حال وقوع است.
نقش امریکا در قدرت گرفتن طالبان؛ چرا ایران باید نگران باشد؟
بالاتر به احیای گروه های ترویستی از سوی آمریکا اشاره شد.قانون حضور هژمون در هر منطقه ای نیاز مبرم به یک انارشی قوی دارد.اگر این این بی نظمی وجود نداشته باشد آمریکایی ها به همراه همپیمان خود(ناتو) توجیهی برای حضور در کشورهای منطقه که غالبا ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی است، ندارند. امریکا طی ۲۰ سال گذشته افغانستان را اماده این آنارشی علیه کشورهای غیر متحد خود از جمله ایران کرد. آمریکا با همراهی عربستان و پاکستان در تطمیع اموزشی(وهابیت) سلاح،پول و .... به طالبان ، تا ضعیف کردن و تحقیر دولت مرکزی این کشور این پروژه را به سرانجام رساندند.
ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می گوید که ما گفتگوهای بینالافغانی در تهران را رصد کردهایم و در جریان این مذاکره هستیم.او در ادامه اشاره می کند به نقش کشورهای همجوار افغانستان و می گوید حالا انها هستند که باید مشکلات این کشور را حل کنند!
اشاره سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به همین مساله است که افغانستان امروز سلاح جدیدی علیه ایران است و این پیام را مخابره کرد: حالا بروید درگیر زمین سوخته همسایه شرقی شوید...
ایران با دیپلماسی منطقی و پویای خود همانطور که به کمک دیپلماسی میدان در کنفرانس بن توانست ثبات را به افغانستان بازگرداند امروز نیز چارهای جز گفتمان و مذاکره با همسایه خود برای حل این بحران ندارد که قطعا با هوشیاری از هدف آمریکا این مذاکره صورت گرفت.
از سوی دیگر عراق نیز بار دیگر شاهد ظهور مجدد داعش است.از سوی دیگر ترکیه گروه های تروریستی مورد حمایت خود را از سوریه به افغانستان اعزام کرده کما اینکه قبلتر اردوغان مدارس ایدئولوژیک را در این کشور راه اندازی کرده بود.وضعیتی که نشان می دهد ایران از هرسو در خطر ورود تروریست به کشور و تجزیه قرار گرفته است.
وضعیت چندپاره افغانستان مشخص نمی کند که آیا طالبان وعده ای که در مذاکره تهران به ایران داده است عملی است یا خیر؟ چراکه مشخص نیست که تروریست هایی که به این کشور اعزام شده اند در لباس طالبان هستند یا در لباس داعش یا جبهةالنصره؟ این در حالی است که حتی نمی توان تشخیص داد خشونتی که این روزها در تصاویر و ویدئوهای طالبان از افغانستان دیده می شود از سوی کدام گروه است؟
طالبان در تهران می گوید کاری به مرزهای ایران نداریم و وعده مذاکره با دولت مرکزی را می دهد.آیا با خشونتی که همسایه شرقی گرفتار آن شده می توان به این وعده ها امیدوار بود؟
دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است
شاید پاسخ این سوال در پشت پرده مذاکره دوحه میان طالبان و زلمی خلیل زاد فرستاده آمریکا که در دوره وزارت خارجه پمپئو که سال گذشته برگزار شد، برگردد.آن لحظه ای که خلیل زاد و پمپئو با خوشحالی با رهبر طالبان عکس یادگاری گرفتند. افغان ها باید زهر این لبخند را حس می کردند. مشخص نیست که این گروه با طرف آمریکایی چه زد و بندی داشته اند اما چیزی که پر واضح است طالبان برای امریکا فی الحال یک «دوست» برای دفع دشمن یعنی ایران است.با توجه به پرونده ضدایرانی خلیل زاد در منطقه، سیاست فشارحداکثری ترامپ ایجاب کرد که خلیل زاد یکی از ضدایرانی ترین و ضدافغانستانی ترین فرستاده آمریکایی ها در افغانسان شود، دیپلماتی که در کتاب خاطرات خود با نام فرستاده به صراحت می گوید که چه طور افغان ها را اسیر طالبان می کند و به این گروه شورشی وزن می دهد.
به هرحال سیاست ضدایرانی طالبان نیز پیش تر با حمله به به سفارت کشورمان و کشتن چهار دیپلمات ایرانی ثابت شده که همیشه این گروه شورشی در خدمت آمریکا بوده است.از سوی دیگر جنایت شبکه حقانی وابسته به طالبان و پاکستان در مرزهای بلوچستان بر کسی پوشیده نیست. حتی برخی در روایت شهادت احمد شاه مسعود مجاهد افغان معتقدند که طالبان با کمک آمریکا این رهبر مجاهد را به شهادت رساند.با سبقه طالبان حتی کشورمان در خطر تجزییه قومیتی قرار گرفته است.
به وعده های طالبان اعتماد چندانی نمی توان کرد چراکه این گروه هم از لحاظ ایدئولوژیک با کشور شیعی ایران مشکل اساسی دارد و هم اینکه روابط او با ترکیه و قطر اخوانی و عربستان وهابی بسیار بهتر و گرم تر از ایران است و پاکستان نیز که تکلیفش روشن! حال امروز منتقدان می گویند چرا مذاکره در قلب ایران؟آیا پیشنهاد و راهبرد دیگری وجود دارد؟ مردم همسایه شرقی متوقع از این هستند که چرا ایران حضور نظامی در افغانستان ندارد؟ مردم افغان از دولت غنی بپرسند که چرا اجازه فعالیت تیپ فاطمیون که تربیت شده شهید سردار سلیمانی هستند را در مرزهای مشترک نداد؟ بیست سال حضور نظامی امریکا به این معنی نبوده است که حداقل امروز یک ارتش قوی و منسجم در افغانستان تشکیل شود؟و به جای دفاع به مرز دیگر کشورها پناه نبرند؟شهید سردار سلیمانی پس از ظهور تروریست ها در سوریه و عراق تنها طی یک سال بسیج مردمی در منطقه را شکل داد که یکی از این گروه ها همان تیپ فاطمیون افغان هستند که امروز از طرف دولت غنی اجازه مبارزه با طالبان را ندارند!و قسمت جالب اعتراض مردم افغان این است که چرا ایران با اقوام مذاکره کرده است؟ بهتر است مردم افغانستان از دولت غنی بپرسند که چه شد کشور شما به اینجا رسید و اعتراضی به مذاکره طالبان با آمریکا نداشتهاید؟همان مذاکره ای که امروز خشونت، خون و تضییع حق زنان را برایتان رقم زد!
نگارنده گزارش معتقد است که طالبان در بیست سال گذشته تنها با هدف مقابله با ایران تربیت شد نه سرکوب، این گروه در سالهای گذشته سلاح خود را تیزه کرده و با نیرویی قدرتمندتر وارد عمل شده است. ایا غیر از این است که وضعیت فعلی افغانستان و عراق و مشارکت جدی ترکیه (حنفی و اخوانی) و سکوت عربستان و پاکستان در افغانستان، گواه همین امر است که دشمن دشمن من دوست من است؟ بر همین اساس است که می گوییم طالبان امروز طالبان دیروز نیست که اسرائیل هم در این پروژه نقش بسزایی دارد.دیر نیست که زمین سوخته افغانستان پرچم های دیگری را بر فراز این کشور علم کند و آتش آن امنیت کشورمان را به خطر بیاندازد.
نظر شما