به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از ورزش سه، تنها معجزهای لازم است تا پرسپولیس را از پنجمین قهرمانی متوالیاش در لیگ برتر محروم کند. موفقیتهای دامنهدار این تیم اگرچه موجبات رضایت هوادارانش را فراهم کرده اما از آن طرف برخی از هواداران رقبای این تیم، همواره با طعن و تحقیر و ارتباط دادن این موفقیت به عوامل غیرفوتبالی سعی در تقلیل شایستگیهای فنی این تیم داشتهاند.
هرچند عدالت و انصاف تنها واژگان زیبایی هستند که سنخیتی با واقعیت ندارند و پشت هر اظهارنظر و حکمی، انبوهی از انگیزهها و عوامل ناشناختهی سربرآورده از ناخودآگاه انسان وجود دارد که حتی مراقبترین انسانها را در بیان نظرات خود، ممکن است به اشتباه اندازند. اما این نوشتار در صدد است با نگاهی منصفانه در پی یافتن جوابی برای اصلیترین عامل موفقیتهای اخیر پرسپولیس باشد و بیشک دربرگیرندهی همه عوامل نخواهد بود و چه بسا از دید بسیاری میزان تاثیرگذاری برخی عوامل را بیش از حد تخمین زده و یا از برخی عوامل عبور کرده است. لازم به ذکر است که قهرمان شدن یا نشدن پرسپولیس در روز جمعه تاثیری بر بررسی این موضوع ندارد.
در سالهای اخیر حرف و حدیث پشت سر قرمزها زیاد بوده و هست. همانطور که زمانی پشت سر سپاهان و استقلال در دوران موفقیتشان بود. اما میتوان با نگاهی به دوران موفقیت هر کدام از این تیمها و همچنین موفقیتهای تیم ملی در زمان سرمربیگری کارلوس کیروش به یک عامل تعیین کننده و مهم در بروز موفقیتها در فوتبال ایران رسید.
با یادآوری اتفاقات رخ داده در دهه هشتاد برای پرسپولیس میتوان به سادگی اذعان کرد که در دهه هشتاد پرسپولیس پرخرجتر از پنج سال اخیر بود. همان زمان هم مدیریت این تیم همچون استقلال به دست دولت و وزارت ورزش بود. مدیرانی برآمده از بدنه سیاسی دولتها، همچون مدیران امروز دو تیم. آن زمان هم پول و حمایت سیاسی از پرسپولیس وجود داشت. همانطور که از استقلال. اما پرسپولیس تا سال ۹۵ موفقیت دامنهداری در فوتبال ایران بدست نیاورد. مدیرانی چون غمخوار، انصاریفرد، کاشانی و رویانیان دست به جیبشان برای خرید ستاره های لیگ حرف نداشت و از آن طرف این مدیران هر کدام از حمایت دولتهای وقت برخوردار بودند و بعضا بیرون از فوتبال هم وزن سیاسی کمی نداشتند. اما چرا موفقیتی در آن زمان حاصل نشد؟
همچون دهه هشتاد در سالهای اخیر هم مدیریت کلان پرسپولیس در دست دولت و وزارت ورزش بوده است. آن نوع فرهنگ مدیریتی نه چندان کارآمد دهه هشتاد هنوز هم در فوتبال ایران حضور دارد، هم در استقلال هم در پرسپولیس. خوب میدانیم که مدیران دولتی فوتبال به سختی و یا شاید به هیچ وجه و با هیچ معیاری در دسته مدیران نخبه و کاربلدی که با معیارهای دقیق و غیرسیاسی انتخاب شده باشند قرار نمیگیرند. اما پرسپولیس دهه هشتاد ثابت کرد که پول و مدیران سیاسیِ با نفوذ، عامل موفقیت نیستند. این دو عامل در فوتبال ایران بیشتر مخرب بودهاند تا مفید. پس برای پیدا کردن عامل موفقیت پرسپولیس باید به دنبال عاملی غیر از این گشت که خوب میدانیم بهرهمندی از پول و نفوذ سیاسی فقط مختص به پرسپولیس نبوده است.
اینجاست که به عامل اصلی نزدیک میشویم. پرسپولیس در دهه هشتاد و نیمه اول دهه نود مربیان نامداری چون بگوویچ، پروین، دنیزلی، آریهان، قطبی، وینگادا، دایی و ژوزه را بالای سر خود دید و هیچکدام نتوانستند گلیم خود را فارغ از بحرانهای مدیریتی از آب بکشند و موفقیتی هم اگر به دست آوردند گذرا و غیرمستدام بود. پس میتوان گفت آنچه پرسپولیس را از سال ۹۵ به بعد متحول کرد فقط و فقط فرهنگی بود که برانکو در این تیم ایجاد کرد.
«فرهنگ» از هر نوعش در پرسپولیس با آمدن برانکو تغییر کرد. فرهنگ سختکوشی، فرهنگ جذب بازیکن، فرهنگ هواداری، فرهنگ مقابله با حاشیه سازی ستارهها، فرهنگ تمرین کردن و ... . روحی که در پرسپولیس دمیده شد و با آن ستارههای سیرنشدنی از موفقیت خلق شدند نه ستاره هایی از جنس دهه هشتاد این تیم که فقط نام بودند. تیم هویتش را بازپس گرفت و از اینکه محله بروبیا هر بازیکنی و هر مربیای بشود نجات یافت. مدعیان همیشگی اما ناکارآمد نیمکت با عدم اقبال جامعه هواداری به سایه رفتند و همه آن حس ناکامی که در یک دهه و بیشتر در جامعه پرسپولیسی جمع شده بود تبدیل به یک خواست و اراده عجیبی شد که باعث میشود حتی در فصلی مثل امسال هم در رقابت با رقیب گردنکلفتی چون سپاهان تا لحظهی آخر وا ندهد.
موفقیت در فوتبال ایران قائم به شخص است. همانطور که استقلال فقط با قلعهنویی قهرمان شد چون او نیز تا زمانی همان مرد مقتدری بود که میتوانست تیمش را فارغ از بحران مدیریت جمع و جور کند. او نیز در استقلال فرهنگساز بود. یا سپاهان با ترکیب مدیریتی و فنی بهتر از رقبا سه بار قهرمان شد. برانکو نیز آن معمار مقتدری بود که پرسپولیس نیاز داشت همچون کیروش در تیم ملی که با آن مدیریت فشل فدراسیون، تیمش را ساخت.
اگر پول و مدیران سیاسی و حمایتهای آنها جواب میداد پرسپولیس در دهه هشتاد به دنبال گلات میرفت نه الان. اما موفقیت در فوتبال ایران مردانی خاص آن زمانه خاص میخواهد. قلعهنویی در دهه هشتاد همان مرد مقتدری بود که میتوانست تیمش را فارغ از بازیکنسالاری بسازد و خود رئیس تیمش باشد. همانطور که در کنارش انعطافپذیری لازم برای مواجهه با مدیران بالادستیاش را داشت. چیزی که علی دایی نداشت و تنها با اقتدار و مقبولیتش میخواست اموراتش را پیش ببرد. کیروش معماری مقتدر بود که با همه نابسامانیهای مدیریتی و با وجود همهی گلایهها و جنگیدنهای مداومش با افراد مختلف بلد بود تیمش را به روش گلخانهای و با تغییر فرهنگ رفتاری و فنی بازیکنان ایرانی فارغ از همه نابسامانیها بسازد. برانکو بلد بود هم فرهنگ رفتاری و فنی بازیکنانش را تغییر دهد و هم با مدارا کردن با مدیریت، آنها را حتی به سمت تصمیمات زیربنایی که مخالف علاقهی آنها بود سوق دهد. این دو خصیصه یعنی اقتدار و انعطافپذیری در کنار جنم و شخصیت عواملی هستند که میتواند معمارانی در فوتبال ایران پدید آورد که برخلاف رویه نابسامان مدیریتی، به موفقیت برسند.
پس منصفانه شاید آن باشد که موفقیتهای اخیر پرسپولیس را تنها به عوامل بیرونی ربط نداد و شایستگیهای فنی که برآمده از خواست و فرهنگ متفاوتی است که برانکو معمار آن بوده را نیز دید.
نظر شما