به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از خبرگزاری دانشجو، قیمت مسکن در ایران سالهاست با شتاب رو به جلو حرکت میکند، شهروندان تهرانی و کرجی شاید تا همین چند سال پیش باور نمیکردند که روزی مجبور به زندگی در شهرهای اقماری، چون هشتگرد یا پرند و پردیس شوند، راههای طولانی را برای رفتن به سر کار طی کنند و بروند و بیایند و تنها خستگی مفرط برایشان باقی بماند. عدم ساخت و ساز مسکن در هفت سال گذشته و بی مهری شدید دولت به مسکن مهر و عدم تداوم این پروژه ملی برای خانه دار کردن مردم، توازن عرضه و تقاضا را بر هم زد و گرانی مسکن و تبدیل شدن مسکن به کالای لوکس باعث شد بسیاری از مردم توان خرید حتی اجاره در شهرهای بزرگ را نداشته باشند. آمارهای خروج شهروندانی که به عنوان شهروندان چند ساله یا چند دهه که در تهران یا شهرهای بزرگ بودند چندان مشخص نیست، اما آمارهایی که اعلام شده حاکی از آن است که ۱۹ میلیون نفر حاشیهنشین و بدمسکن در ایران زندگی میکنند که دولت و مجلس برنامه مدونی برای آنها نداشته است. مهدی سلطان محمدی؛ کارشناس اقتصاد مسکن و استاد دانشگاه در این گفتگو در رابطه با مساله حاشیه نشینی، آمارهای حاشیه نشینی و راهکارهای حل این مساله اطلاعاتی به ما داده است.
با روند گران شدن مسکن، آمارهای مختلفی درباره حاشیه نشینی داده میشود مبنی بر اینکه حاشیه نشینی افزایش یافته است اگر بخواهیم حاشیه نشینی را تعریف کنیم اقامت در چه سکونتگاههایی حاشیه نشینی محسوب میشود؟
وقتی صحبت از حاشیهنشینی میکنیم باید چند موضوع و واژه را در این بخش از هم جدا کنیم چرا که این واژهها معمولاً در هم مخلوط میشوند و اطلاعات غلطی ارائه میدهند. معمولا رسانهها بین ادبیاتی که درباره حاشیه نشینی به کار میبرند و حتی برخی از مسئولین به این موضوع دقت نمیکنند که معنای حاشیه نشینی را از برخی مفاهیم غیر حاشیه نشینی جدا کنند. اصولا حاشیه نشینی در ادبیات رسانهها و مسوولین ما به زندگی در شهرهای اقماری هم گفته میشود مثل شهرهای جدید هشتگرد، پرند، اندیشه یا پردیس، ساکنین این شهرها را نباید حاشیه نشین خواند بلکه حاشیه نشین به کسانی اطلاق میشود که عموما در اقامتگاههای غیر رسمی اطراف شهرها ساکن هستند، مثل روستاهای اطراف شهرها که بدون برنامههای زیر َساختی شهر سازی و غیر توسعهای ساخته شده اند یا مناطق غیر مسکونی که مجوزی برای ساخت و ساز ندارند، اما در آنها سکونتگاه ایجاد شده معمولا از آنها تحت عنوان سکونتگاههای غیررسمی نام برده میشود.
بیشتر بخوانید:
دردسرهای ادامهدار دریافت وام مستاجری/ ۲.۲ درصد از متقاضیان «وام ودیعه مسکن» گرفتهاند!
آیا حاشیه نشینی مسالهای است که با گرانی مسکن به وجود آمده است؟
مساله حاشیه نشینی همیشه وجود داشته است و مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه از قدیم در اطراف همهی شهرها نه تنها در ایران بلکه در تمام شهرهای دنیا این موضوع رواج داشته است، بنابراین سکونتگاههایی که در حاشیه شهرها ایجاد شده اند همیشه باید از هم تفکیک داده شود تا مشخص شود کدام سکونتگاهها حاشیه نشینی محسوب میشود و کدام یک حاشیه نشینی نیست.
زندگی در شهرکهای اقماری حاشیه نشینی محسوب نمیشود؟
اینکه عده زیادی در شهرهای اقماری زندگی میکنند مسئله بدی نیست، تعداد زیادی از مردمی که در کلانشهرها کار میکنند در شهرکهای اقماری زندگی میکنند، لذا صبح برای کار و شغل خود به کلانشهرها میروند و شبها برای استراحت به محل زندگی خود برمی گردند، این افراد اصولا با اینکه در مرکز ساکن نیستند، اما جزء جمعیت شهر محسوب میشوند، بنابراین نمیتوان گفت این گروه جزء حاشیه نشینها هستند. اگر به این مفهوم این گونه نگاه کنیم که این افراد در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند، بله در حاشیه شهرها زندگی میکنند که البته این موضوع بار منفی ندارد، چرا که همه شهرهای بزرگ دنیا شهرکهای اقماری دارند که از قضا راه حل درست حل مشکل مسکن ساخت همین شهرکهای اقماری در اطراف شهرهای بزرگ است تا بسیاری از مردمی که توان زندگی در شهرهای بزرگ را ندارند و، چون شهرهای بزرگ هم ظرفیت معینی دارد، لذا بخشی از مردمی که در شهرهای بزرگ کار میکنند در شهرکهای اقماری زندگی میکنند. قطعا شهرهای بزرگی، چون تهران و اصفهان توان افزایش جمعیت بیشتری را به لحاظ محدودیتهای زیرساختی و محیطی ندارد، بنابراین این موضوع باید تفکیک شود.
پس آمار حاشیه نشینی که منتشر میشود چندان قابل اطمینان نیست؟
با این تعریف میتوان گفت رقم ١٩ میلیون نفری که به عنوان حاشیه نشین معرفی شده اند اصولا نباید عدد واقعی از جمعیت حاشیه نشینان باشد، بنابراین این رقم ترکیبی از همهی گروههایی است که در خارج از شهرها در شهرهای اقماری یا سکونتگاههای غیر رسمی زندگی میکنند است. متأسفانه در خصوص حاشیه نشینی آمار روشن و دقیقی داده نمیشود که به طور مشخص بگوییم این رقم در کشور حاشیه نشین وجود دارد. اگر حاشیه نشینی شامل شهرکهای اقماری شود پس لواسان نشینی هم نوعی حاشیه نشینی به شمار میرود، پس الزاما زندگی در شهرکهای اقماری بد نیست و این مدل زندگی را نمیتوان یک پدیده منفی عنوان کرد. اگر آمارها مشخص و شفاف باشد مشخص میشود چه تعداد آدم در سکونتگاههای غیر رسمی و حتی در حلبی آباد زندگی میکنند.
وضعیت سکونت گاههای غیر رسمی چگونه است و دولت برای ساخت مسکن برای اقشار ضعیف جامعه چه تمهیداتی باید بیاندیشند؟
به هر حال گرانی مسکن بخصوص در چند َسال اخیر باعث شده بسیاری از مردم به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره بها مجبور به زندگی در سکونتگاههای غیررسمی مثل روستاهای اطراف شهرها شوند. برخی از مردم مجبور شده اند در مناطق غیر مسکونی و خانههایی بدون مجوز و با کیفیت بسیار نامناسب زندگی کنند، البته برخی از ساکنین این سکونت گاههای غیر رسمی مهاجرین خارجی هستند. برای جلوگیری از زندگی مردم در سکونت گاههای غیر رسمی باید برنامهریزی شود و دولت جلوی رشد این پدیده را بگیرد. این سکونتگاهها هیچگونه امکانات مناسبی برای زندگی ندارند، زیرساختهای زندگی در این سکونت گاهها تعریف نشده است بنابراین دولت باید سکونتگاههای رسمی بسازد تا مردم مجبور نشوند به گونهای زندگی کنند که مشمول هیچ سرویس و خدمات شهری نشوند، دولت باید درباره ساخت و ساز مسکن تجدید نظر اساسی داشته باشد. نباید تماما با بی انصافی صحبت کرد چرا که نسبت به چند دهه پیش کیفیت ساخت و ساز و سکونتگاههای شهری و روستایی بهبود قابل توجهی پیدا کرده است. سبک زیر ساختهای مسکونی و تعداد واحدها نسبت به دهههای قبل بهبود قابل توجهی پیدا کرده است. حتی شهری مثل تهران که مملو از جمعیت است به طور مداوم جمعیت پذیری دارد و حتی با مشکل افزایش جمعیت رو به روست، مسلما اگر جمعیت شهری مثل تهران کاهش مییافت علاوه بر کاهش قیمت مسکن، شاهد رشد اشتغال بودیم. متاسفانه شهرهای بزرگ ما همچنان در حال رشد هستند، بنحوی که رشد آنها برخی مواقع بیشتر از رشد جمعیتشان است. مهاجرت از روستاها و شهرهای دیگر به شهری مثل تهران با گران شدن مسکن موجب میشود مردم در سکونتگاههای غیررسمی مستقر شوند، اگر توان مالی مردم بالا برود به تدریج خود را به شهرهای اقماری و شهر مرکزی میرسانند، این رفت و آمدها و سکونتها در شهرهای بزرگ یا اطراف شهرهای بزرگ همیشه وجود داشته است، اما برای جلوگیری از بسیاری معضلات اقتصادی و اجتماعی باید مانع گسترش سکونتگاههای غیر رسمی شد و این مساله هیچ راهکاری غیر از افزایش ساخت و ساز و توسعه شهرهای اقماری و صد البته توسعه حمل و نقل ریلی ندارد.
نظر شما