به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد محمد رحمانی تحلیل گر سیاسی و پژوهشگر تاریخ در تحلیلی نوشت: برای آنکه وقایع سیاسی را درست تحلیل کنید نخست باید چهارچوب اندیشه ای و سپس سمت خود را مشخص کنید؛ بیایید برای این که تعیین تکلیف کنید که مواضعمان در خصوص حمله روسیه به اوکراین چیست با مدل تحلیل مرور کنیم!
واقع گرایی: در چهارچوب این مدل ما به جای ارزشی دیدن امور، مسائل را بر مبنای الگوی اصالت قدرت برتر میسنجیم. چیزی شبیه الگوی دارونیسم که معتقد است نوع برتر می ماند و ضعفا حذف می شوند! پوتین و بسیاری از قدرتمندان دنیا دقیقا در همین چهارچوب می اندیشند، یعنی روسیه احساس می کند ناتو که تهدید امنیتی برایش است به بیخ گوشش رسیده و اجازه ورود به حیات خلوتش را هم نمیدهد و خب گور بابای افکار عمومی و استقلال سایر کشورها و ... سوال این است آیا منافع کرملین با این حمله تضمین میشود؟! اگر به آری برسند در حمله اتمی اش هم تردید نمی کند! از همین رو می گویند صلح از توازن وحشت یا همان توازن قدرت خلق می شود، یعنی اگر روسیه میدانست که در اثر حمله ممکن است جای کیف ، مسکو ویران شود هیچ وقت دست به حمله نمیزد! از سوی دیگر امریکا نیز درست در همین چهارچوب با قربانی کردن اوکراین به دنبال ایجاد بحران بزرگ در اروپا و تضعیف روسیه و وابستگی بیشتر اروپا به خود و نتیجتا افزایش قدرتش است و خلاصه گور بابای مردمی که قربانی میشوند! هر دو نیز واقع گرا میاندیشند برای افزایش قدرت خود! اما اگر کمی انسانی تر بیندیشیم، اوکراین کشوری مستقل است و خود و مردمش باید تعیین سیاست خارجی خود را تعیین کنند. حمله به یک کشور مستقل نقض تمامی آرمان های جامعه ملل است! اگر به روسیه حق دهیم، پس به شوروی و متفقین برای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، به صدام، به اسرائیل برای حمله به لبنان، به صرب برای نسل کشی بوسنیاییها، به امریکا برای حمله به ویتنام و به همه استعمارگران تاریخ هم باید حق داد. آنانی که برای بلعیدن خرگوش توسط این مار بزرگ هورا می کشند، آگاه نیستند این مار ممکن است در چشم بر هم زدنی تبدیل به اژدهایی شود و آنها را نیز ببلعد.حالا اینکه زلنسکی مثلا یهودی است و دولتش همراه کوفت و بی درمان است اصلا در این مدل بی اهمیت است. متاسفانه اخبار تریبون های رسمی کشور در حال مشروعیت بخشی به این الگوی ضد بشری است.
نظر شما