گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، تورم در ماه های اخیر روند بی سابقه ای را طی کرده است. اقتصاددانان معتقدند در تاریخ ایران این میزان از سرعت رشد تورم کم سابقه بوده است؛ تورمی که بخش های مختلف اقتصادی را درگیر کرده وشرایط بدی را بر اقتصاد حاکم کرده است . مردم منتقد سیاست های دولت و بانک مرکزی و بانک مرکزی ودولت هم در حال امید دادن به مردم برای بهتر شدن روند اقتصادی در ماه های آینده هستند ، حتی رئیس جمهور در روزهای اخیر به مردم وعده داد تا پایان سال وضعیت اقتصادی بهبود نسبی می یابد اما این وعده ها چقدر قابل اعتماد است؟ چرا تورم در ایران کاهش نمی یابد و به حد مشخص مناسبی نمی رسد را علی اکبر نیکواقبال اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ما پاسخ داده است.
اگر بخواهیم تاریخ تورم را در بین کشورهایی که توانستند بر تورم خود غلبه کنند و ثباتی در اقتصاد خود ایجاد کنند بررسی کنیم از کجای تاریخ باید این موضوع را ورق بزنیم ؟
بعد از جنگ جهانی دوم. کشور آلمان بعد از جنگ جهانی دوم تورم بی سابقه ای به خود دید بنحوی که مردم این کشور برای خرید یک پاکت سیگار مجبور به حمل و پرداخت چند کیسه پول بودند، مانند آنچه امروز به عنوان ابر تورم دو ،سه هزار درصدی که در ونزوئلا ایجاد شده است، تورمی که معلوم نیست مردم این کشور با درآمدهای کم چگونه هزینه های خود را تامین می کنند. شکی دراین موضوع وجود ندارد که باید از تجربه کشورهایی که موفق به مهار ابرتورم شده اند برای اتخاذ سیاست های درست استفاده کنیم چرا که احتمال وجود ابر تورم در آینده ای نزدیک یا اینکه اصلا در حال حاضر ابر تورم در اقتصاد ایران اتفاق افتاده باشد وجود دارد. از این جهت احتمال وجود ابرتورم در ایران ممکن است چرا که اقتصاددانان نظر مشترکی بر روی عددی به عنوان نرخ تورم برای واقع شدن تورم ندارند، برخی از اقتصاددانان ابر تورم را از ۷۰ درصد آغاز می کنند، بنابراین تورم در کشور ما از این رقم گذشته و ممکن است ما هم به ابر تورم گرفتار شده باشیم. در هر صورت تجربه آلمان و راهکار کشورهای اروپایی برای مهار تورم تجربه ارزشمندی است. کشورهای اروپایی به این نتیجه رسیدند که تنها دلیل تورم نشر اسکناس و چاپ پول است. این مساله به خوبی نشان می دهد که چاپ پول بدون پشتوانه چگونه می تواند موجب متلاشی شدن جامعه شود. تاسیس سازمان ملل در آن زمان با هدف جلوگیری از جنگ های دیگر جهانی انجام شد اما بعد از آن مساله معیشت و اقتصاد هم برای کشورهای عضو بخصوص کشورهایی که روند صنعتی شدن را دنبال می کردند تبه یک امر مهم تبدیل شد از این نظر تصمیم بر آن گرفته شد که برای جلوگیری از افزایش تورم مبنای ارزش پولی هر کشوری میزان طلای آن کشور باشد، براساس این فرمول هیچ کشوری در سطح جهان باچاپ پول نمی توانست درآمد مصنوعی برای خود ایجاد کند، درآمدی که منجر به تورم و از دست رفتن اقتصاد و اجتماع شود. به مرور زمان رشد اقتصادی در سطح جهان افزایش یافت لذا کمبود طلا و عدم استخراج میزان مناسب طلا برای پوشش دادن رشد اقتصادی باعث شد که در سال ۱۹۵۴ به بعد قرار بر آن شد تا یک ارز بین المللی و جایگزین طلا شود. از آن روز به بعد دلار انتخاب شد. از این طریق از آن زمان به بعد وضعیت پولی مالی کشورها بهتر شد و در مسیر رشد و توسعه اقتصادی قرار گرفت یعنی دلار توانست کسری طلا را جبران کند که البته در ابتدای امر پیشنهاد بدی نبود، اما بعد از گذشت مدتی منجر به ایجاد تورم شد. بعد از آن در یکی از نشست های اقتصادی جامعه ملل ارز آزاد به تصویب رسید، یعنی بعد از آن احتیاجی نبود که کشورها نسبت پولی خود را نسبت به ارزهای دیگر ثابت نگه دارند بنابراین کشورها می توانستند به هر میزانی که می توانستند پول چاپ کنند از آن زمان به بعد جریان آزاد پول ایجاد شد.
یعنی از همان زمان تبعات چاپ پول و تاثیر آن بر افزایش تورم یکی از عمده نگرانی های دولت ها شد؟
کشورهای اروپایی که متوجه تبعات چاپ پول بودند و می دانستند بر اثر چاپ پول تورم ایجاد می شود و تورم منجر به هزاران بلای اقتصادی و اجتماعی چون بیکاری، رشد منفی اقتصادی ، افزایش فقر و ایجاد فاصله اجتماعی می شود و طبقه ضعیف جامعه را له می کند مصوبه ای بین خود به امضاء رساندند که کشورهای اروپایی به صورت قانونی حق ندارند بیشتر از ۳ درصد کسری بودجه داشته باشند. این قانون مهم در ۲۸ کشور دنیا اجرا شد، قانونی که سیاست های پولی و ارزی کشورهای عنوان شده را تعیین کرد. از آن زمان به بعد هیچ کشوری بدون مجوز بانک مرکزی اروپا نمی تواند کسری بودجه داشته باشد اگر کشوری هم کسری بودجه داشته باشد برخورد بقیه کشورها با آن کشور به گونه ای می شود که مجبور است کسری بیشتر از ۳ درصد را جبران کند. انگلستان در همان دوران در مقطعی با تورم ۱۰ درصدی رو به رو شد که در زمان خانم تاچر کسری بودجه کاهش یافت و تورم به زیر ۴درصد رسید. بنابراین کاهش تورم و عدم افزایش تورم در کشورهای توسعه یافته براساس وجود عدم کسری بودجه و تنظیم سیاست های پولی و مالی است. بعد از جنگ جهانی دوم اقتصاددانان جملگی بر این موضوع تاکید کردند عامل توسعه اقتصادی کشورها داشتن زمین و منابع نفتی و گاز و منابع طبیعی و معادن نیست، بلکه مهمترین عامل توسعه اقتصادی کشورها ثبات اقتصادی و ثبات قیمتهاست ، یعنی توازن و ثبات در قیمت ها برای رشد و توسعه اقتصاد همه ی کشورها بسیار مهم است.
مهمترین عامل ثبات اقتصادی که منجر به کاهش تورم و افزایش رشد اقتصادی می شود چه مولفه ای است؟
ثبات قیمت ها هم که بستگی به سیاست های پولی و مالی دارد وابسته به مستقل بودن تصمیم گیریهای بانک مرکزی است. در کشورهای پیشرفته رئیس بانک مرکزی تا حدود بسیار زیاد اختیارات دارد یعنی اختیارات وی مجزا از صدور مجوز از سوی رئیس دولت است. در حالی که درایران به هیچ وجه رئیس بانک مرکزی اختیاراتی جدای از دولت ندارد بلکه رئیس جمهور مسوول اصلی سیاست گذاریهای بانک مرکزی است! اگر به خاطر داشته باشید در زمان دولت آقای احمدی نژاد وقتی وی آقای طهماسب مظاهری را به عنوان رئیس کل بانک مرکزی معرفی کردند آقای طهماسب مظاهری گفتند که من سیاست های پولی بانک مرکزی را هشت قفله می کنم، کمتر از یک ماه آقای طهماسب مظاهری از بانک مرکزی کنار گذاشته شد! این موضوع به خوبی نشان می دهد اقتصاد ما از کجا ضربه می خورد و چگونه پیامد های سیاست گذاریهای غلط مالی و پولی بنیان اقتصاد کشور را بر هم می زند.
بنابراین بخش مهمی از مشکلات متوجه رئیس بانک مرکزی و تصمیم گیری های وی است؟
ببینید نباید به کسانی که برای مدیریت بانک مرکزی انتخاب می شوند عنوان رئیس بانک مرکزی را داد، البته در ایران نه در سایر کشورها، چرا که رئیس بانک مرکزی در ایران بیشتر همکا رئیسجمهور است تا رئیس بانک مرکزی و مسوول سیاست گذاری های پولی و مالی.
آقای همتی هم مانند سایر روسای بانک مرکزی با عملکردهای خود به روشنی و شفافیت نشان داده که همکار و دستیار آقای روحانی است نه رئیس مستقلی برای بانک مرکزی! قطعا نمی توان گفت بانک مرکزی ما مستقل از دولت عمل می کند وقتی روزانه ۲ هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور افزوده می شود و نقدینگی در حال رسیدن به ۳۰۰۰ هزار میلیارد تومان است. سیاستهای آقای روحانی در دو سال گذشته تا کنون موجب شده نقدینگی بسیار عجیب و غریبی در حد انفجار در اقتصاد به وجود بیاید. سیاست های غلطی که همه ی بازارها را به هم ریخته ، به یک باره بورس را به شاخص ۲ میلیون نزدیک کرد و با سقوط مواجه شد.از همان ابتدای امر مشخص بود که اقتصادی با رشد منفی نمی تواند این همه بازدهی در بورس داشته باشد چرا که بورس آینه تمامنمای اقتصاد کشور است، وقتی بورس به یک باره چنین شکوفایی از خود نشان می دهد مثل این است که هیزمی را آتش بزنیم و به جان یک جنگل بیاندازیم، مشخص است که تمام جنگل به آتش کشیده می شود. قطعا دولت و بانک مرکزی راهکاری برای کنترل نقدینگی ندارد از این جهت راهکاری ندارد که نمی تواند کسری بودجه خود را به درستی کاهش دهد. با کسری بودجه نه برنامه های توسعه ای پنج ساله، نه برنامه های رشد اقتصادی و حتی برنامه های یک ساله کشور هم به خوبی و درستی اجرا نمی شود. وقتی این همه کسری بودجه وجود دارد رشد اقتصادی ۸ درصدی که در برنامه های توسعه یا نوشته شده هیچ گاه محقق نمی شود.
چرا به هیچ کدام از اهداف توسعه ای تدوین شده برای اقتصاد کشور نرسیدیم؟
به این دلیل که دولتهای ما یاد گرفته اند روی کاغذ برای خود عدد و رقم بنویسند، البته بدون پشتوانه و ضمانت اجرایی لازم. نمی توان برنامه توسعه ای نوشت اما برنامه درستی برای اجرای آن نداشت. نمی توان در شرایط تحریمی میزان دلبخواهی از نفت با قیمت من در بیاوری درون بودجه نوشت. وقتی بودجه غیر واقعی نوشته می شود کسری بودجه بیش از ۲۰۰ هزار میلیاردی بسیار محتمل و اصلا قطعی است. بنده نقدی هم به عملکرد سازمان برنامه و بودجه دارم. انگار نه انگار کشور در تحریم و جنگ اقتصادی است هر کسی در سازمان برنامه و بودجه می رود باری بر دوش بودجه لنگان کشور می گذارد بدون اینکه برای اقتصاد منفعتی داشته باشد. درآمدهای عجیب و غریبی که در بودجه نوشته شده که هیچ کدام امکان تحقق ندارد و مصنوعی و ساختگی است یکی از مهمترین انتققاداتی است که به سازمان برنامه و بودجه وارد است. مسلم است با این وضعیت تا آخر سال رشد منفی ۱۰ درصدی در اقتصاد خواهیم داشت و نمی توان به وعده های دولت درباره رشد اقتصادی امیدوار بود.
چه راهکاری برای عبور از وضعیت فعلی نسخه درمانی خوبی است؟
اگر قصد عبور از این وضعیت بحرانی را داریم از همین امروز باید در تصمیم گیریهای خود تجدید نظر کنیم. همانگونه که چین و شوروی سابق در اقتصاد خود تجدید نظر کردند. چین با بیش از یک میلیارد جمعیت به عنوان یک کشور عقب مانده با همین تجدید نظر در سیاست گذاری ها اعم از داخلی و خارجی اینک به قدرت اقتصادی در جهان تبدیل شده است. برای ایجاد تغییر اساسی تنها راه تغییر در سیاست های اقتصادی ، پولی و مالی کشور است، غیر از این هیچ راهی پیش پای ما نیست واوضاع خوبی در پیش رو نخواهیم داشت.
نظر شما