۱۰۰‌ درصد خرما از دست رفت

«مهم‌ترین محصول اینجا خرماست. امسال ۱۰۰ درصد محصول‌مان را از دست دادیم. هر کشاورز حداقل سه، چهار هکتار زمین داشت و حالا تمام محصول یکجا از بین رفته است.»

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، روزنامه «هم‌میهن» درباره آسیب‌ نخلستان‌های سیستان‌وبلوچستان در بارندگی‌های اخیر نوشت: «هنوز خستگی از جان «الله‌کرم» بیرون نرفته بود که ناامیدی و درماندگی هم جایش را پیدا کرد. جوری که انگار قرار نیست به این زودی از تنش بیرون برود. «الله‌کرم» یکی از اهالی ایرندگان است، ایرندگان وسیع است. ۸۰-۷۰ پارچه آبادی دارد و یکی از بخش‌های شهرستان خاش است در استان سیستان‌وبلوچستان. «مهم‌ترین محصول اینجا خرماست. امسال ۱۰۰ درصد محصول‌مان را از دست دادیم. هر کشاورز حداقل سه، چهار هکتار زمین داشت و حالا تمام محصول یکجا از بین رفته است.»

«الله‌کرم» هنوز شکر خدا می‌کند اما دلش هم می‌سوزد. برای نخل‌های سربلند ۱۵ساله، ۲۰ساله. برای نخل‌های بارور شده که یک‌جا به گِل نشستند. او بازنشسته تامین‌ اجتماعی است. «شکر خدا حقوق بازنشستگی هست.» برای همین اوضاعش بهتر از دیگرانی است که زندگی‌شان تنها از بخشندگی نخل‌های بالابلند می‌چرخید: «من آب‌باریکه‌ای دارم اما باقی کشاورزان تمام امید و زندگی‌شان در همین درخت‌های خرما بود. خودتان که می‌دانید، روستایی‌ها پرجمعیت‌اند. هر خانواده حداقل چهار بچه دارد، مثل من. بعضی‌ها هم بیشتر. اگر فقط تا ۲۰ روز دیگر رعدوبرق نمی‌زد و باران نمی‌گرفت، محصول‌مان کامل می‌شد و بارمان را زمین می‌گذاشتیم.»

همیشه تیغ‌ تیز خشکسالی بود که گلوی مردم سیستان‌وبلوچستان را می‌درید حالا اما ورق برگشته است. «یک‌ ماه پیش باران گرفت. آسمان روشن شد، رعدوبرق زد. قبل‌ترش اما مونسون رسیده بود. شصت‌مان خبردار شده بود اما نمی‌خواستیم باور کنیم. فصل خرماپزان بود. هر روز سرمان بالا بود. رو به آسمان. هم شکر خدا می‌کردیم، هم چشم‌مان به خوشه‌های خرما بود که داشتند ورم می‌کردند. خرما اگر پخته شود، رطوبت که برسد، ورم می‌کند. آخرش باران هم زد و زحمت یک‌ساله‌مان توی چند روز به‌ باد رفت.»

اما چاره‌ای نیست. زندگی جلو می‌رود، مثل همیشه، پرشتاب. بی‌آنکه سر به عقب بگرداند و شرمندگی نخل‌ها را ببیند. حالا کشاورزهای بلوچستان هر کاری که ممکن باشد و از دست‌شان بربیاید برای سیرکردن شکم بچه‌های‌شان می‌کنند؛ خرید لباس، دفتر و کتاب که پیشکش. به‌ قول «الله‌کرم» مثلا در مناطقی که بشود صیفی‌جات کشت کرد، مردم دست‌به‌کار می‌شوند: «گوجه‌ای، بادمجانی، پیازی، چیزی می‌کارند و یک خرجی بخورونمیری درمی‌آید. البته ۸۰ درصد کاشت اصلی محصول ما خرماست. ۲۰ درصد دیگر هم همین چیزهایی که گفتم.»

زن‌های روستا هم پابه‌پای مردها کمک‌خرج خانواده‌اند. زنانی که زبان مشترک‌شان سوزن‌دوزی است. حالا که مردها غصه‌دار نخلستان‌ها شده‌اند، زن‌ها بیشتر از قبل سوزن می‌زنند. زن‌های بلوچ سوزن‌دوزی را از بچگی یاد می‌گیرند، پیش از مدرسه‌رفتن، پیش از خواندن و نوشتن. انگار که سوزن‌دوزی الفبای‌اول آنها باشد. گر چه پیش از امسال، در کنار شوهران‌شان در بسته‌بندی خرماها هم کمک می‌کردند اما امسال که دیگر خرمایی در کار نیست.

سال گذشته «الله‌کرم» و باقی روستایی‌ها هر کیلو خرمای‌شان را ۴۰ هزار تومان فروخته‌اند: «بیشتر محصول‌مان را صادر می‌کردیم به دوبی و پاکستان. تا الان هر کشاورز روستای ما حداقل پنج‌تن خرما برداشت می‌کرد. امسال که خرمایی نیست اما اگر هر کیلو خرما را ۵۰ هزار تومان در نظر بگیرید، برابر حقوق یک‌ سال یک‌ کارمند می‌شود. نخل‌ها برکت زندگی ما برای یک‌ سال بودند. می‌فهمید؟»

«می‌فهمم. حالا امسال چه‌کار می‌کنید؟»

«شکر خدا می‌کنیم تا سال بعد.»

دلخوشی اهالی ایرندگان، بازدید برخی مسئولان و مدیرانی است که چندباری از نخلستان‌هایشان سرکشی کرده‌اند: «به ما گفتند کارگروهی تشکیل داده‌ایم تا خسارت شما را بررسی کنیم. ما هم امیدواریم.»

اهالی سیستان‌وبلوچستان دست‌شان خالی است، خیلی خالی. اما یک‌ چیز را زیاد دارند، خیلی زیاد؛ «امید». «الله‌کرم» می‌گوید: «مردم روستا سرسخت‌اند. با امید زندگی می‌کنند. ما مردمان صبوری هستیم. اگر باران باریده و محصول‌مان از بین رفته است، شکر خدا می‌کنیم که همین باران تا حدی خشکسالی را هم با خرماها برده است. امیدمان این است تا چند سال دیگر شرمنده لب‌ تشنه بچه‌هایمان نباشیم. با همین باران دوباره سرپا می‌شویم و برای سال‌ بعد دست‌به‌کار می‌شویم.»

مردم صبور

باران و سیل تابستان، علاوه بر خرما و خشکسالی، بعضی نخل‌های کهنه را هم با خود برده است. نخل‌های بزرگ و جاندار حاشیه رودخانه را؛ «شهداد» یکی دیگر از کشاورزانی است که امسال تمرین صبر می‌کند: «۷۰۰- ۶۰۰ نخل خیلی بزرگ در نزدیکی رودخانه را سیل کلا از بین برد. باید دوباره زحمت بکشیم و از اول شروع کنیم. امسال اگر درخت جدید بکاریم، پنج‌ سال طول می‌کشد تا به‌ ثمر بنشیند. تازه معلوم نیست پنج‌ سال بعد، سود اقتصادی داشته باشد یا نه. تازه به‌ بار می‌نشیند.»

بدبیاری «الله‌کرم»، «شهداد» و باقی روستایی‌ها از این است که هیچکدام نخلستان‌شان را بیمه نکرده بودند: «سال‌های قبل هر بار که بیمه می‌کردیم و درختمان آسیب می‌دید یا محصول‌مان آفت می‌زد و به بیمه مراجعه می‌کردیم، جواب درستی نمی‌گرفتیم یا اینکه حداقل‌ خسارت را پرداخت می‌کردند. مثلا فقط ۲۰ درصد. برای همین امسال دیگر هیچکس حتی یک‌ درختش را هم بیمه نکرد. باز هم افسوس می‌خوریم. اگر نخلستان را بیمه کرده بودیم، شاید یک‌ مقدار از ضرر و زیانمان را پرداخت می‌کردند.»

بیش از ۱۳۶ هزار تن خرما از بین رفت

مونسون یک تغییر فصلی در جهت بادهای غالب از یک ناحیه است و بیشتر با بادهایی از سمت اقیانوس هند رخ می‌دهد. همیشه از نواحی سرد به نواحی گرم می‌وزد و مونسون تابستانی با بارش‌های سنگین همراه است و معمولا بین فروردین تا شهریورماه سر می‌رسد. مونسون امسال که از راه رسید، خرمای نخلستان‌ها طبله کرد و از تب‌وتاب افتاد.

اردشیر شهرکی، مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی سیستان‌وبلوچستان در یکی از گفت‌وگوهایش با ایرنا در اواخر مردادماه خبر داد که از ۶۲ هزار و ۹۱۴ هکتار نخلستان در سیستان‌وبلوچستان ۴۹هزار و ۷۱۸ هکتار بارور بوده و سالانه بیش ‌از ۲۵۰ هزار و ۸۹۸ تن انواع خرما در این استان تولید و روانه بازار مصرف می‌شده است اما امسال ۱۳۶ هزار و ۲۵۰ تن خرمای تولیدی این استان مردادماه جاری در پی بارندگی‌های سامانه مونسون از بین رفت.

خرماهایی که علاوه‌ بر استان‌های دیگر به کشورهای حوزه خلیج فارس، اروپایی و روسیه صادر می‌شد و اشتغال بیش ‌از ۴۰ هزار نفر را رقم می‌زد.

۱۰۰ درصد ضرر کردیم

دهستان بزمان در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر هم حال‌ و روز خوبی ندارد و حال مردمانش بی‌شباهت به نخلستان‌های توفان‌زده نیست. «سال‌محمد» ناخوش‌احوال است. حال و حوصله حرف‌زدن ندارد؛ دل‌خوشی هم. تنها امیدش این است شاید هزار کیلومتر آن‌طرف صدایش به جایی به کسی برسد: «۱۰۰ درصد ضرر می‌دانید یعنی چه؟ این همه خرج کرده بودیم؛ برای آب، برای کود. این همه زحمت کشیدیم. حالا هیچ چیز دست‌مان را نگرفته است. تمام خرج‌مان را همین نخل‌ها می‌دادند. حالا چه‌ کار کنیم.»

صدای خفه‌ زنش از آن سوی تلفن می‌آید: «فقط یارانه داریم.» «سال‌محمد» خودش قصه را ساز می‌کند: «یارانه مگر چقدر است؟ اینجا یک کیسه برنج ۱۰کیلویی ۵۰۰ هزار تومان است. الان مانده‌ایم که خدایا! خرج بچه‌هایمان را چطور دربیاوریم؟»

«سال‌محمد» و همسرش چهار بچه دارند. از پسرها یکی ۱۲ ساله است و آن یکی سرباز. دخترها هم در ایرانشهر دانشگاه می‌روند؛ دانشگاه آزاد: «پول دانشگاه این‌ها هم قرضی است. از این فامیل از آن فامیل. از دایی، از خاله. از هر کسی که کمک کند.»

صدایش خسته، لرزان و پر از نگرانی است: «ما مردمان فقیری هستیم. حتی برای رسیدگی به نخلستان هم وام گرفته بودیم. به خیال اینکه بعدا پولش از خرماها درمی‌آید. حالا هم خرمایمان از بین رفته، هم در قسط وام مانده‌ایم. بدبختی از این بیشتر؟ حتی به مغازه‌های محل هم بدهکاریم. چند ماه است که برای خرید خانه و خورد و خوارک، جنس‌ نسیه برده‌ایم. برای گوشت، مرغ و برنج هم نه، برای ماکارونی، رب، تخم‌ مرغ و روغن. وگرنه چندماه است که بچه‌های من گوشت نخورده‌اند و بوی پلو از خانه ما بلند نشده است. حالا همین کاسب‌ها هر روز زنگ می‌زنند یا هر جا که توی کوچه و خیابان من را می‌بینند جلویم را می‌گیرند تا بدهی‌شان را بدهم.»

شبیه «سال‌محمد» در سیستان‌وبلوچستان زیاد است. خیلی‌ها که حتی شناسنامه هم ندارند تا یارانه بگیرند، تا سال گذشته می‌گفتند حدود ۱۱ هزار نفر. خیلی‌هایشان کارگری می‌کنند. گر چه حالا کارگری هم نمی‌شود کرد، چون کاری نیست. «کارگری هم اگر باشد، من پیرمرد قوت کارکردن ندارم.» پیرمرد؟ ۵۰ساله است اما صدایش به ۷۰ساله‌ها می‌ماند. «مریضم. ذات‌الریه دارم. تیروئیدم هم پرکار است. آدم سالمی که نیستم. جان کارگری ندارم. سال ۹۹ رفتم کرمان دکتر. آن موقع نزدیک ۱۰ میلیون تومان خرج کردم. حالا دو سال است که فقط با درد می‌سازم. وقتی در نان‌ شب خانه مانده‌ام، چطور به فکر دوا و درمان باشم؟»

مردهای روستا بی‌دل و دماغند. زن‌ها هم. کز می‌کنند توی خانه تا دوباره قوت جانشان را بیرون بکشند، نخلستان را تمیز کنند، آبیاری کنند و یک‌ سال دیگر بنشینند به انتظار.

یک خرما برداشت نکردیم

اوضاع و احوال مردم در لاشار هم همین است. لاشار از توابع نیکشهر در ۱۵۰ کیلومتری چابهار است. «سال‌های قبل کشاورزان زیاد خرما داشتند امسال اما به ۱۰۰ کیلو هم نرسید. البته روستای ما ۱۰۰ درصد آسیب دید. روستاهای اطراف هر کدام شاید کمی کمتر، مثلا ۹۵ درصد، ۹۸ درصد. در خیلی از روستاها کشاورزان حتی یک‌ دانه خرما نتوانستند برداشت کنند.»

این‌ها غصه‌های دل «میران» است: «بیکار نشسته‌ و دست به دعا بلند کرده‌ایم تا خدا فرجی کند. اینجا نه کارخانه‌ای هست، نه شرکتی. مردم کاری از دستشان برنمی‌آید. اعتراض کنیم؟ چه اعتراضی؟ بخشدار و فرماندار خودشان بومی اینجا هستند و می‌دانند اوضاع چطور است. حرف هم بزنیم، می‌گویند چرا درختان‌تان را بیمه نکردید.»

بلوچ‌ها رسم و رسوم، سنت‌ها و اعتقادات خودشان را دارند: «اینجا منطقه‌ای سنتی است. تا وقتی به کشاورزان ضرری وارد نشود، محصول‌شان را بیمه نمی‌کنند. به دلایل مذهبی و اعتقادی. می‌گویند وقتی محصولم خوب است، چرا باید بیمه کنم. فکر می‌کنند وقتی محصول سالم است پولی رد و بدل شود، حرام است. کشاورزان اینجا قانعند. می‌گویند مال‌مان کم باشد اما حلال باشد.»

کشاورزها دل‌شان از این می‌سوزد که امسال رطوبت زودتر رسیده است اما از بداقبالی دیر رفته است. آنقدر مانده و مانده تا عاقبت زهرش را به‌ جان خرماهای شیرین ریخته است. «سال‌های پیش از این خبرها نبود. بزرگترهای ما می‌گویند شاید ۲۰-۱۰ سال پیش بود که رطوبت آنقدر به جان نخل نشست که حتی یک دانه خرما هم برداشت نکردند. اما ما مردم سیستان‌وبلوچستان آنقدر سختی دیده‌ایم که دیگر آبدیده شده‌ایم.»

«میران» نفس عمیقی می‌کشد؛ شاید هم آهی. «آنقدر بدبختی، فلاکت، نداری، محرومیت، بیکاری دیده‌ایم که از بین رفتن محصول یک‌سالمان دیگر چیزی نیست. الان که کل کشور از گرانی و تورم حیران مانده‌اند؛ حالا ما بیشتر.»

بیش از سه‌ هزار میلیارد خسارت

تا ۲۴مردادماه امسال، مبلغ خسارت به نخلستان‌های سیستان‌وبلوچستان بیش ‌از ۲۷۰ میلیارد تومان برآورد شده بود اما مجتبی محرابی، مدیر روابط عمومی سازمان جهاد کشاورزی استان سیستان‌وبلوچستان از خسارت سه‌ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومانی کشاورزان به «هم‌میهن» خبر می‌دهد: «با از بین رفتن خرماها، نماینده‌ای از ستاد بحران دولت و نماینده‌ای از ستاد بحران وزارت جهاد کشاورزی به استان ما آمدند. همچنین با حضور نماینده مجلس و رئیس سازمان برای بازدید به منطقه رفتیم و برآورد خسارت انجام شد.»

یک‌ماه‌ پیش صندوق بیمه کشاورزی اعلام کرده بود، در سال زراعی جاری حدود ۹ هزار و ۸۲۰ هکتار از باغ‌های خرمای استان سیستان‌وبلوچستان بیمه کشاورزی داشتند. کمتر از ۱۰ هزار هکتار از ۶۲ هزار و ۹۱۴ هکتار نخلستانی که مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی استان سیستان‌وبلوچستان اعلام کرده بود.

محرابی هم می‌گوید آنها که بیمه داشتند، قاعدتا خسارت‌شان را باید بیمه پرداخت ‌کند اما مشکل اصلی اکثریتی هستند که بیمه ندارند: «قرار بر این است که دولت بخشی از خسارت کشاورزانی را که بیمه نشده‌اند، به صورت بلاعوض پرداخت کند و بخشی را هم به صورت تسهیلات کم‌بهره در اختیار آنها بگذارد. البته هنوز مصوبه این موضوع به ما اعلام نشده است.»

او یکی از دلایل تاخیر در اعلام مبلغ خسارت پرداختی به کشاورزان را هم‌زمانی سیل سیستان‌وبلوچستان با ۱۱ استان دیگر می‌داند: «ما پیشنهاد کردیم دولت به کسانی که بیمه نبودند، کمک کند و حداقل مبلغی را که برای نگهداری باغ هزینه کرده بودند تا به محصول برسد، به آنها پرداخت کند. با این هزینه حداقل کشاورزان ضرر نمی‌کنند»، سود هم نمی‌کنند. انگار نه خانی رفته، نه خانی آمده است.

هنوز خبری از جبران خسارت نیست

آخرین خبر اعلام‌شده درباره برآورد میزان خسارت نخلستان‌های سیستان‌وبلوچستان، سه‌هزار و ۶۰۰میلیاردی است که روابط عمومی جهاد کشاورزی به «هم‌میهن» اعلام کرده است. اما اسماعیل حسین‌زهی، نماینده مردم سیستان‌وبلوچستان در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با «هم‌میهن» این رقم را خیلی بیشتر ارزیابی می‌کند: «در منطقه خاش، بیشترین بارندگی در کوهستان و دامنه تفتان رخ داد. تمام باغ‌ها از بین رفتند. آبخیزداری باید از پیش فکری برای این موضوع می‌کرد. مثلا با درست‌کردن سیل‌بندهای سنگی از فرسایش‌ خاک جلوگیری می‌کرد. با کمترین هزینه می‌شد جلوی این ماجرا را گرفت اما متاسفانه بی‌برنامه هستیم و بعد از خسارت، تازه دنبال راه‌ چاره می‌گردیم.»

او می‌گوید: «کل قنات مناطق ایرندگان بسته شده است و نخلستان‌های آنها به‌ کل از بین رفته است. مردمی که تمام زندگی‌شان به این نخلستان‌ها وابسته بود تا مخارج زندگی‌شان را تامین کنند و بچه‌هایشان را به مدرسه بفرستند، حالا درمانده شده‌اند. جهاد کشاورزی باید برآورد نهایی ریالی خسارت واردشده را اعلام کند. بعد این موضوع در هیات‌ وزیران طرح شود و مبلغ خسارت پرداختی مصوب شود.»

نماینده مردم سیستان‌وبلوچستان در مجلس بر مطالبه‌گری مردم از مسئولان هم تاکید دارند: «مردم باید یاد بگیرند و پیگیر مشکلات‌شان باشند.»

جنوب استان را دریابید

آن طور که کارشناسان و فعالان اقتصادی استان سیستان‌وبلوچستان می‌گویند، قصه خسارت‌های این‌چنینی به مردم این دیار و پذیرش آن سمت آنها، تازه نیست. چنانکه خلیل‌الله درخشان، سرمایه‌گذار بخش شیلات و کشاورزی در سیستان‌وبلوچستان به «هم‌میهن» می‌گوید: «در منطقه بلوچستان به‌ویژه حوزه مکران و مناطق ساحلی آن که جزو مناطق صیادی و پرورش آبزیان است، این موضوع داستان جدیدی نیست. ناراحت می‌شوند اما عادت کرده‌اند بگویند همین است دیگر، قسمت نشد، خدا خواست اینطور شود. یا اینکه مثلا امسال قسمت ما نبود. برای همین هیچ مسئولیتی برای دولت قائل نیستند و انتظاری از آنها ندارند. البته تقصیری هم ندارند. چون هیچ‌وقت به آنها توجه نشده است، فکر می‌کنند قانونش همین است!»

او بر اهمیت حوزه مکران، گستردگی و موقعیت استراتژیک آن تاکید می‌کند: «این منطقه نیازمند توجه زیادی است. سیستان‌وبلوچستان استان بسیار گسترده‌ای است. مشکل بزرگ این است که اغلب نهادهای مهمی که با کشاورزان در ارتباطند، مثل جهاد کشاورزی، بانک کشاورزی و سایر سازمان‌های مربوطه در زاهدان مستقرند؛ جایی که حدود ۸۰۰-۷۰۰ کیلومتر با حوزه پایین مکران که منطقه کشاورزی است فاصله دارند. برای همین مردم هم کمتر پیگیر موضوعات‌شان می‌شوند.»

درخشان موضوع فرهنگ‌سازی را هم مهم می‌داند: «به فرهنگ‌سازی جدی در این زمینه نیاز داریم. اگر فرهنگ‌سازی درستی شود، روحیه مطالبه‌گری هم در مردم شکل می‌گیرد. متاسفانه مردم حتی وسع مالی این را که بخواهند مدام از روستاهای دوردست به مرکز شهر بروند و کارشان را پیگیری کنند، ندارند. چند روز باید رفت‌وآمد کنند.»

به‌ گفته این فعال اقتصادی، هنوز کشاورزی عمده در این مناطق وجود ندارد: «بیشتر کشاورزی معیشتی است و در روستاها پراکنده است و معمولا کشاورزان نخلستان دو، سه هزار هکتاری ندارند که خیلی برایشان مهم شود. بارندگی‌های موسمی امسال زودتر شروع و به خراب‌شدن خرماها منجر شد. البته در بعضی از بخش‌ها چیز بدی هم نیست. با همین بارش‌ها مراتع، چشمه‌ها و رودخانه‌ها پرآب‌تر می‌شود.»

درخشان درباره ورود بخش‌ خصوصی جهت سرمایه‌گذاری در نخلستان‌های سیستان‌وبلوچستان هم توضیحاتی می‌دهد: «بخش‌ خصوصی در بخش بلوچستان برای خرما کارهای خوبی شروع کرده است. در منطقه میرجاوه، در منطقه زاهدان تا جالق سراوان دارند نخلستان‌های بزرگی ایجاد می‌کنند. در جنوب کرمان هم همینطور است.»

او ورود بخش‌خصوصی به سرمایه‌گذاری در نخلستان‌ها را تنها چاره‌ کار مشکلات در این بخش نمی‌داند: «پیشنهاد من این است که دولت بیمه محصولات کشاورزی را اجباری کند و البته بخشی از بیمه را هم خودش متقبل شود تا فشار کمتری به لحاظ مالی به کشاورزان وارد شود. در این حالت مردم وادار می‌شوند تا محصولات‌شان را بیمه کنند.»

درخشان هم در مورد اینکه یکی از دلایل بی‌میلی کشاورزان به بیمه‌کردن نخلستان‌ها، عمل‌نکردن کامل بیمه‌گران به تعهدات‌شان است، با کشاورزان هم‌نظر است: «این مشکل را هم در بخش کشاورزی داریم، هم در بخش صیادی. قراردادی که شرکت‌ها تهیه می‌کنند کاملا یک‌طرفه است. کشاورزان در تهیه بیمه‌نامه نقشی ندارند. یک موسسه ملی وابسته به دولت، فرمی تهیه می‌کند و همه‌ چیز را به‌ نفع بیمه‌گر تنظیم می‌کند. بعد هم اگر اتفاقی بیفتد، کارشناس‌هایش را می‌فرستد بیایند علت‌یابی کنند.»

او ادامه می‌دهد: «بخش کشاورزی حوزه مکران که بخش گرمسیری است، فصل‌های کشاورزی‌اش با فصل‌های کشاورزی نقاط‌ دیگر کشور متفاوت است. برای همین باید در بیمه‌های این مناطق، تفاوتی قائل شوند. من خودم پیگیر این موضوع بودم. به بیمه‌گرها می‌گفتم بیمه را از آذرماه تنظیم کنید. قبول نمی‌کردند و می‌گفتند از مهر تا آذرماه می‌گذاریم. هر چه به‌ آنها می‌گوییم کشت‌های ما از مهرماه به‌ بعد شروع می‌شوند، به این موضوعات کارشناسی هیچ توجهی ندارند. ضمن اینکه تنها بخش کوچکی از ضرر را هم پرداخت می‌کنند. برای همین کشاورز می‌گوید اگر بیمه نکنم، راحت‌ترم! در مورد لنج‌های صیادی هم همینطور است. هر لنج حدود ۱۲-۱۰ میلیون بیمه می‌شود و اگر هم اتفاق بدی برایش بیفتد، آن‌وقت تنها بخش‌ کمی از خسارت را بیمه پرداخت می‌کند.»

این سرمایه‌گذار بخش شیلات و کشاورزی یکی از مشکلاتی را که موجب تعلل ورود بخش‌ خصوصی به سرمایه‌گذاری در حوزه کشاورزی این مناطق می‌شود، درست اجرانشدن قوانین می‌داند: «وقتی قوانین درست اجرا نشود، به‌صورت اتوماتیک‌وار، پذیرش بخش‌ خصوصی هم کم می‌شود اما اگر بخش‌ خصوصی قوی وارد شود، قدرت بیشتری پیدا و بهتر مشکلات موجود را پیگیری می‌کنند. چنانچه اکنون هم برخی از مجتمع‌های بزرگ کشاورزی وارد عرصه شده‌ و به صورت یکپارچه عمل می‌کنند. اما این موضوعات زمانبر است. کشاورز فقیری که تمام سرمایه‌اش پنج‌ بته یا ۱۰‌ بته خرماست و تنها امیدش چند میلیون تومانی است که از فروش آنها گیرش می‌آید و تنها به گذران زندگی‌اش می‌انجامد، دیگر انگیزه‌ای برای پیگیری موضوعات بیمه و جبران خسارت و این چیزها ندارد.»

او می‌گوید: «خرما در بیشتر مناطق بلوچستان به صورت سنتی کشت می‌شود. وقتی نخل از دو متر بالاتر برود، دیگر رسیدگی و بالارفتن از آن سخت می‌شود. این سختی کار و بی‌توجهی دولت موجب می‌شود کم‌کم حتی توجه خود کشاورزان هم به نخلستان‌ها کم شود و به‌مرور این بخش از کشاورزی از بین برود.»

درخشان دوباره بر استقرار ادارات کل اقتصادی در جنوب استان سیستان‌وبلوچستان تاکید می‌کند: «بیشترین سرمایه بانک کشاورزی از جنوب استان تامین می‌شود. دو هزار شناور داریم که هر کدام ۱۰ میلیارد تومان ارزش دارد. بیشتر آنها از بانک کشاورزی وام گرفته‌ و مشتری این بانک هستند. اما بانک کشاورزی شعب خود را مستقل نمی‌کند تا مردم برای گرفتن تسهیلات، بیمه و سایر نیازمندی‌های‌شان این همه راه تا زاهدان نیایند. کار سختی نیست. به‌ جای اینکه ۸۰-۷۰ هزار نفر را به زاهدان بکشانیم و برگردانیم، چهار اداره کل را به جنوب استان منتقل کنیم. بیمه را هم در همین بخش بگذاریم. آن‌وقت زیرساخت‌ها مهیا می‌شود، اقتصاد اینجا رونق می‌گیرد، سرمایه‌گذار بخش خصوصی هم به کار علاقمند می‌شود. الان برای اینکه یک‌ فعال اقتصادی بخواهد خارج از استان یا خارج از کشور در این مناطق سرمایه‌گذاری کند، به زیرساخت‌هایی نیاز دارد که اصلا نیست.»

و نوبت می‌رسد به چابهار: «مثلا شهر چابهار از جاسک تا راسک، یک‌ بیمارستان دارد و همیشه حتی راهروهایش هم پر است. سرمایه‌گذار می‌گوید، وقتی می‌خواهم میلیاردها پول را در این مناطق سرمایه‌گذاری کنم، اگر فرداروزی برای خودم یا کارگرانم اتفاقی بیفتد، هیچ امکاناتی که وجود ندارد. حتی فرودگاه هم پروازهایش بسیار محدود است. در این شرایط چطور خودم و زندگی‌ام را نجات بدهم؟! پس تا زیرساخت‌ها مهیا نباشد، سرمایه‌گذار هم به بخش کشاورزی ورود نمی‌کند.»

۲۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۸:۴۵
کد خبر: 32899

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha