به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از فرهیختگان:در چهل و اندی روز اخیر در بازیهای داخلی و خارجی اکثر بازیکنها بعد از گل زدن شادی نمیکنند، آنها میگویند بخاطر «غم مردم» به خودشان اجازه شادی کردن جلوی دوربین نمیدهند. البته فیلمها و عکسهای زیادی از نیمکت تیمها وجود دارد که موقع کسب موفقیت مثل گل زدن یا پایان بازی شادی میکنند، این عکسها جایی ثبت شده که بازیکنان و نیمکتنشینها خودشان را مقابل دوربین نمیدانند. اوج این مسئله به جشن قهرمانی استقلال در سوپرجام فوتبال ایران برمیگردد، هنگام اهدای جام برخلاف روند مرسوم بازیکنان با قیافههایی هماهنگ بدون عکسالعمل به جام بالای سرشان به دوربینها نگاه میکردند. برخی چهرههای غیراستقلالی حتی از رقیب سنتی در شبکههای اجتماعی این کار رو تمجید کردند. فشار رسانهای به فوتبالیستها برای این رفتار زیاد است.
درباره اینکه چرا فوتبالیستها به این نقطه رسیدند حرفهای زیادی میشود گفت، مثلا میتوانیم از فلان بازیکن استقلال سوال کرد چگونه درخواست داشته قرارداد با باشگاه از ۸ میلیارد سال پیش به ۲۴ میلیارد در تابستان امسال برسد؟ مثلا میشود از مربی معروف پرسید ماجرای خودروهایی که میخری و بعد از احتکار و افزایش قیمت میفروشی چیست؟ و صدها سوال و ابهام دیگر.
اما من در این متن کوتاه پیشنهاد دیگری دارم، حالا که آقایان فوتبالیست به تحولات سیاسی و اجتماعی علاقهمند شدند و تلاش میکنند اثرگذار باشند ما باید از این فرصت استقبال کنیم. چگونه؟ پیشنهاد میکنم ۱۵ نماینده از بازیکنان لیگ برتر که بیشتر از بقیه کنش سیاسی داشتهاند، را به یک تور چند مرحلهای ببرند:
اول به دیدار لیدرهای عوامل مسلح دستگیر شده در خیابانها ببرید تا ببینند چه کسانی با چه سلاحی در خیابان بوده و چه کرده. فیلمهای آنها در خیابان و موقع دستگیری جالب توجه است.
دوم آقایان را به دیدار خانواده شهدای وقایع اخیر ببرید و نحوه شهادت و جزییات آنها را توضیح بدهید، فیلمها را کنار آنها ببینند، اگر تا آخر تحمل کردند مرد هستند.
سوم چند نمونه از کشته شدههایی که در رسانههای ضدانقلاب و توسط برخی افراد ادعا شده را معرفی کنند و واقعیت آنها را از نزدیک نشانشان دهید. شاید کسی بگوید همه اینها در رسانه هست، اشکالی ندارد، فکر کنید آقایان فوتبالیست اصلا رسانه داخلی نمیبینند.
برای چهارمین کار شاید کمی دیر شده باشد، کاش آقایان فوتبالیست را ظهر پنجشنبه به کرج میبردید و وسط آن قتلگاه بچههای مظلوم انتظامی و امنیتی میبودند، کاش آن شبی که آرمان علیوردی را آنگونه شهید کردند در آن معرکه بودند. کاش رعب و وحشتی که در خیابان به جان مردم معمولی میافتد را از نزدیک ببینند. اگر این «غمی» که میگویند راست باشد، با دیدن این صحنهها سنگین میشود. شاید چشم آقایان فوتبالیست به اخبار تلویزیون و گزارش رسانه رسمی مکتوب و مجازی بدبین است ولی حتما با «تور واقعیت» از نزدیک میبینند که چگونه تیغ تجزیه زیر گلوی ایران است. میدانم فوتبالیستها تحت تاثیر فضاسازی اینترنشنال و ... هستند و چون سالها با پول همین ملت تبلیغ شدند و در قاب تلویزیون بودند معروف شدند و حالا از این شهرت دارند نان سیاسی میپزند. شاید عدهای از شدت ناراحتی از فلان چهره معروف فوتبال و هنر بگویند ما هیچ حرفی با تریبونداران دروغ نداریم، اما در فضای غبارآلود فعلی راهی جز روشنگری نیست. حتی اگر امید اثر کم باشد. اتفاقی که ظهر پنجشنبه در کرج رخ داد صحنهای از یک جنگ تمام عیار خیابانی بود، هلهله کرکننده رسانههای لندننشین بعلاوه سانسور سیستماتیک واقعیت در شبکههای اجتماعی بخشی از جامعه به خصوص اقشار خاص را از واقعیت میدانی دور کرده است. فوتبالیستها به دلایلی که خارج از حوصله این یادداشت است در دام این سانسور گرفتار شدهاند. میدانم حمله و انتقاد شدید با چاشنی فحشهای آبدار رسانهای به آنها برای بخشی از مخاطبین جذابتر است و مثل استادیومی پر از تماشاگر تشویق میشوم. اما این کار فایدهای ندارد. آنها را به تور واقعیت ببرید. شاید اثر کرد.
نظر شما