به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، آرون دیوید میلر، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا و عضو بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل در یادداشتی اختلافات میان آمریکا و اسرائیل را در جریان جنگ غزه مورد بررسی قرار داده است.
همسو با تلآویو
هر کس که انتظار اختلاف -چه رسد به تنش جدی- بین دولت بایدن و اسرائیل را در جنگ کنونی در خاورمیانه را داشت، بهتر است که این انتظار را بازبینی کند. در واقع، جای تعجب نداشت که جو بایدن در پی حملات حماس در 7 اکتبر، همسو با اسرائیل حرکت کرد.
رویکرد دولت بایدن به این بحران در سخنرانی سه روز پس از آغاز جنگ او تنظیم شد که در آن، او به صراحت اعلام کرد که آماده است به اسرائیل زمان، فضا و حمایت لازم را بدهد تا به حماس آنطور که مناسب میبیند پاسخ دهد.
رهروِ اوباما یا کلینتون؟
اما اگر با تکامل رویکرد دولت، تنشهای جدی ایجاد شود، این تنشها ویژگی روابط تنگاتنگ آمریکا و اسرائیل نیست، بلکه استثناء هستند. الگوی بایدن در مورد اسرائیل، مانند رئیس سابق او، باراک اوباما نیست، بلکه الگوی رئیس جمهور سابق بیل کلینتون است. مانند کلینتون که در خاطرات خود نوشت که اسحاق رابین (نخست وزیر سابق اسرائیل) را بیش از اندازه دوست دارد، حمایت بایدن از اسرائیل عمیقاً در دیانای سیاسی او نقش بسته است. و در حالی که علاقه زیادی به «دوست» خود، بنیامین نتانیاهو ندارد، موضعگیری پیش فرض او رویارویی با نخست وزیر اسراییل نیست، بلکه این است که تا جایی که می تواند با او کنار بیاید.
بایدن در پاسخ به کابینه نتانیاهو که به دنبال تضعیف سیستم قضائی اسرائیل و دنبال کردن سیاستهای الحاقگرایانه در کرانه باختری بود، از تحمیل هزینه یا عواقب برای تلآویو بیزار بود. رئیس جمهور به طور علنی و خصوصی به نخست وزیر در مورد اصلاحات قضایی و کرانه باختری هشدار داد. اما پاسخ او را میتوان منفعلانه توصیف کرد، به طوری که فقط از ملاقات نتانیاهو در کاخ سفید امتناع کرد.
دولت بایدن همچنین به وضوح درک کرد که در حالی که به دنبال اولویتبندی مجدد خاورمیانه به نفع اروپا و هند و اقیانوسیه بود، منطقه همچنان باید مدیریت شود. و این مستلزم یک رابطه عملی با کابینه نتانیاهو برای رسیدگی به چالش برنامه هستهای ایران و استفاده از فرصت بالقوه میانجیگری برای توافق اسرائیل و عربستان برای عادیسازی بود.
برای بایدن، جنگ با نخست وزیر اسرائیل میتواند ناخوشایند، حواسپرت کننده و به طور بالقوه از نظر سیاسی پرهزینه باشد. بنابراین برای ایجاد اطمینان از اینکه در جایگاه بایدن شکی وجود ندارد، دولت از وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرده و بسته کمک نظامی 14 میلیارد دلاری را به کنگره ارائه کرده است. استقرار دو ناو گروه تهاجمی هواپیمابر در شرق مدیترانه ممکن است برای بازدارندگی ایران و حزب الله طراحی شده باشد، اما همچنین قصد داشت اعتماد اسرائیل به واشنگتن را تقویت کند.
تغییر رویکرد
با این حال، شکی نیست که موضع بایدن با آشکار شدن حجم بحران در غزه تغییر کرده است. و دولت آمریکا، برای تحت فشار قرار دادن اسرائیلیها در چندین جبهه کار کرده است: اول، تحت فشار قرار دادن آنها برای دادن زمان و فضای بیشتر به تلاشهای قطر برای آزادی اسرا. دوم، فشار برای ارسال کمکهای بشردوستانه بیشتر از طریق رفح. سوم، منصرف کردن اسرائیل از انجام حمله پیشگیرانه علیه حزب الله. چهارم، فشار بر اسرائیل برای پایبندی به قوانین بین المللی بشردوستانه و قوانین جنگ. و در نهایت، پرسیدن سوالات سخت در مورد اهداف کمپین زمینی در غزه و عواقب آن.
بایدن همچنین اخیراً صحبت از حمایت از راه حل دو کشوری و عدم بازگشت به وضعیت 6 اکتبر را آغاز کرده است –که هیچ کدام به مذاق کابینه نتانیاهو خوش نیامد. اما من مطمئن نیستم که هیچ یک از اینها در دستهبندی فشار واقعی قرار گیرد.
استنکاف اسرائیلی
اسرائیل تا حدی به دنبال رفع برخی از نگرانیهای واشنگتن بوده است. اما شاید بهترین نشانه از رویکرد تلآویو به فشارهای ایالات متحده توسط یوآو گالانت، وزیر دفاع، خلاصه شود که در حالی که در کنار نتانیاهو ایستاده بود، گفت که اسرائیلیها به حرفهای دوستان خود گوش خواهند داد، اما آنچه را که برای آنها درست است انجام خواهند داد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اکنون در منطقه است و ظاهراً قصد دارد اسرائیل را متقاعد کند که با توقفهای بشردوستانه در کارزار نظامی خود موافقت کند. سخنگوی وزارت امور خارجه همچنین تصریح کرد که بلینکن «انتظاراتی» دارد، که اسرائیل «با قوانین بین المللی بشردوستانه و قوانین جنگ در هماهنگی کامل باشد.»
سوال این است که آیا این نکات صرفاً خودنمایی اخلاقی برای مصرف عمومی است و آیا تمایل واقعی در طرف آمریکا برای تحمیل هرگونه هزینه یا عواقبی بر اسرائیل، در صورت عدم توجه به آنها وجود دارد یا خیر. واقعیت سیاسی ناخوشایند این است که، در مواجهه با حمله بیرحمانه حماس و جنگ اسرائیل برای نابودی آن، ایالات متحده واقعاً جایگزین و گزینههای سیاسی قانعکنندهای برای ارائه ندارد.
محدودیت اهرمهای فشار
به نظر می رسد که حجم گسترده تلفات در غزه، همراه با خشم فزاینده در حزب خود رئیس جمهور و همچنین در میان متحدان آمریکا، احتمالاً بایدن را به سمت نقطهای سوق دهد که در آن اسرائیل را به شدت برای خویشتن داری تحت فشار قرار دهد، یا حتی یک توقف قابل توجه. یا پایان دادن به کارزار نظامی. اما تاکنون شخصیت بایدن، حجم کشتار در 7 اکتبر و کمبود گزینههای مناسب، به وضوح میزان نفوذ و اهرمی را که ایالات متحده میخواهد و میتواند بر اسرائیل اعمال کند، محدود کرده است. تصور اینکه این رئیس جمهور به نتانیاهو یک پیام ساده خلع سلاح کننده بدهد، سخت است: بس است.
در واقع، وقتی نوبت به جلوگیری از مرگ غیرنظامیان فلسطینی در غزه میرسد، بایدن و اسرائیل هر دو در تنگنا قرار دارند – و در حال حاضر به نظر میرسد راههای خروج از این تنگنا محدود است.
نظر شما