به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد دهمین کنفرانس وزیران مجمع همکاری چین و کشورهای عربی پنجشنبه در پکن با سخنرانی «شی جینپینگ»، رئیس جمهور چین کار خودرا آغاز کرد. «وانگ یی»، وزیر امور خارجه چین و «محمد سالم ولد مرزوق»، وزیر امور خارجه موریتانی ریاست این کنفرانس را برعهده داشتند. در این مراسم وزرای خارجه یا نمایندگان کشورهای عربی و همچنین احمد ابوالغیط، دبیرکل اتحادیه کشورهای عربی حضور داشتند. این مجمع ابتکاری بین چین و اتحادیه عرب است که در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد.
شی جینپینگ در سخنرانی افتتاحیه این نشست خطاب به سران کشورهای بحرین، مصر، امارات متحده عربی و تونس و همچنین وزرای خارجه سایر کشورهای اتحادیه عرب تاکید کرد که پکن از تشکیل کشور فلسطین با پایتختی بیتالمقدس شرقی در مرزهای ۱۹۶۷ و عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل حمایت میکند.
شی تاکید کرد: ما آماده ایجاد روابط چینی_عربی بهعنوان معیاری برای حفاظت از صلح و ثبات جهانی هستیم. ما به دنبال روابط اقتصادی و تجاری هستیم که به نفع هر دو طرف باشد. چین در چندین جبهه از جمله در میادین نفت و گاز و همچنین سرمایه گذاری در مقیاس بزرگتر با کشورهای عربی همکاری خواهد کرد.ما به حمایت از شرکتهای انرژی چین و مؤسسات مالی برای مشارکت در پروژههای انرژی تجدیدپذیر با ظرفیت کل نصب شده بیش از ۳ میلیون کیلووات در کشورهای عربی متعهد هستیم. رئیسجمهور چین همچنین تصریح کرد که کشورش آماده همکاری با طرف عربی در زمینه تحقیق و توسعه فناوری مدرن انرژی و تولید تجهیزات است.
چین خریدار انبوه انرژی خلیج فارس است و در سال ۲۰۲۳ تجارت دوجانبه بین چین و خلیج فارس ۲۸۶.۹ میلیارد دلار بوده است که بر اساس دادههای گمرک چین، عربستان سعودی نزدیک به ۴۰ درصد از این تجارت را به خود اختصاص داده است.
در همین راستا و بر اساس اهمیت موضوع، خبرنگار تابناک گفتگویی با دکتر«جعفر قنادباش» سفیر اسبق ایران در لیبی و کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا و آفریقا انجام داده که در ادامه می خوانیم.
* هدف اصلی سفر محمد بن سلمان به ایران چیست؟ با توجه به پالس مثبت کشورهای عربی در جهت بهبود روابط با ایران، این سفر چه تاثیری بر روابط دو کشور خواهد داشت و در چه زمینههایی میتوان انتظار همکاریهای بیشتر بین ایران و عربستان را داشت؟
هدف اصلی سفر بن سلمان به ایران را باید در چارچوب کوششهای عربستان برای اجرای یک سیاست متوازن و توسعه روابط با تمام طرفهای موجود در منطقه غرب آسیا دانست. عربستان به دلیل بیماری ملک سلمان طبیعتا به سمت و سوی پادشاهی بن سلمان حرکت خواهد کرد؛ در حالی که محمد بن سلمان علاقه مند است که زمانی که پادشاهی را به عهده گرفت، با همه کشورهای منطقه به نحوی روابط خود را حفظ کند که این ارتباطات موجب استحکام پادشاهی او خواهد شد. لذا، ما شاهد بوده ایم که عربستان به دلیل نگرانی در خصوص عدم توازن که در سیاست خارجی این کشور در گذشته وجود داشته و همچنین اتهام ارتباط با امریکا و دست نشاندگی امریکاییها، سعی کرده که در سالهای اخیر روابط خود را با روسیه و چین تقویت کرده و آن اتهام را ضعیف و کم رنگ تر سازد.
در منطقه نیز، با توجه به صف بندی های موجود و اینکه جمهوری اسلامی ایران محور کشورهای جبهه مقاومت و پیش قراول محور اساسی مبازرات ضد صهیونیستی و اصلی ترین حامی فلسطین است، طبیعتا این موضوع می تواند برای عربستان یک نقص از نظر مشروعیت داخلی درنظر گرفته شود، در حالی که گرایشات ضد یهودی و ضد صهیونیستی در عربستان بسیار زیاد است. لذا، آنها نگران هستند که این اتهام همسویی با اسرائیل، به یک اتهام کم رنگ، آن هم با توسعه روابط با ایران تبدیل شود.
بنابراین، عربستان در صدد برطرف کردن این نقص است. البته ممکن است یکی از طرحهای مورد نظر ریاض که مکررا از سوی آمریکاییها توصیه می شود، روابط با رژیم صهیونیستی و تداوم تلاشها برای عادی سازی روابط با اسرائیل باشد. در چنین شرایطی، عربستان در صورتی می تواند در ساختار داخلی خود با مخالفتهای زیادی مواجه نشود که با همه طرفهای موجود در منطقه به خصوص جبهه مقاومت روابط خود را برقرار کند. بر همین اساس، روابط با ایران می تواند عدم مشروعیت ناشی از همسویی یا عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در آینده را کاهش دهد.
* نظر شما درباره اهمیت دیپلماسی در کاهش تنشهای ایران و عربستان سعودی چیست؟ چگونه دیپلماسی میتواند به تحقق اهداف مشترک کمک کند؟
قاعدتا اصلی ترین، کم هزینه ترین و مهمترین راه برای کاهش تنش ها با ایران، دیپلماسی است که البته در گذشته هم مذاکراتی میان دو کشور در برخی از کشورها از جمله عراق صورت گرفته که تا حدود زیادی مذاکرات موفق بوده و ما نتیجه آن را در بازگشایی سفارت ایران در عربستان و دو کشور شاهد بودیم. دیپلماسی فعال مبتنی بر کارشناسی و حسن نیت و طرحهای مرتبط با امنیت منطقه، در این زمینه کارامدی بسیار زیادی داشته و در آینده هم کارایی زیادی خواهد داشت. زمانی که گفتگوها میان دو کشور برقرار می شود، سوء ظن ها از میان می رود و حسن نیت جایگزین می شود؛ به خصوص در مورد عربستان و اقدامات آن در مورد گروهک های قومی در ایران و گروهک های منافقین و یا تحرکاتی که عربستان در برخی از کشورها علیه منافع ایران انجام داده، این گفتگوها می تواند چند و چون این قضایا را روشن کند و سوء ظن های موجود را از بین ببرد.
شکی نیست که اگر ایران و عربستان در مسیر تنش زدایی گام بردارند، قدرتهای خارجی مداخله گر در منطقه توانایی خود را برای حضور در منطقه از دست خواهند داد. لذا، طبیعتا به دو نفع دو کشور است که با استفاده از دیپلماسی به یکدیگر نزدیک شده و اهداف مشترکی را دنبال کنند و درصدد کاهش توان یکدیگر حرکت نکنند. این موضوعی است که بیش از گذشته برای عربستان ثابت شده است. این کشور احساس می کند که اگر دشمنی و ضدیت با ایران را از برنامه های خود حذف کنند، این مسئله موجب بالا رفتن چانه زنی آنها با کشورهای غربی نیز خواهد شد.
* چه عواملی موجب این تغییر رویکرد کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران شده است؟چگونه میتوان از این فرصت برای کاهش تنشها و حل مسائل منطقهای بهرهبرداری کرد؟
عوامل مختلفی سبب تغییر رویکرد کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران شده که برخی از آنها به تغییر شرایط جهانی و تضعیف کشورهایی که به حمایت از عربستان و کشورهای عربی خلیج فارس می پرداختند و در این زمینه معروف بودند، بر می گردد. در حال حاضر ثابت شده که هم امریکا و همچنین اروپا توانایی حمایتهای گسترده و همه جانبه از کشورهای خلیج فارس و رژیم عربی را ندارند و لذا ممکن است در شرایط دشوار آنها را کنار بگذارند. این موضوع چیزی است که موجب نگرانی کشورهای خلیج فارس شده که نتوانند از حمایت کشورهایی که از آنها بهره برداری می کردند، برخوردار شوند. همچنین، بیماری ملک سلمان و ضرورت انتقال قدرت به محمد بن سلمان موجب شده تا او کوشش کند تا با همه طرفهای بین المللی به منظور تثبیت پادشاهی خود روابطی را برقرار کند و موافقت آنها را از طریق حکومت عربستان جلب کند.
موضوع دیگر مرتبط با ناکامی هایی است که عربستان با آن مواجه بوده است. این کشور در سیاست های خود با یمن شکست خورده است. همچنین، در قبال سوریه، لبنان و عراق موفقیتهای چندانی کسب نکرده است که در مجموع این ناکامی ها باعث شده که به تجدید نظر در سیاست خارجی خود بپردازد به خصوص که آنها شاهد قدرتمند شدن جبهه مقاومت هستند و به این نتیجه روشن دست یافته اند که هیچ تحولی در منطقه بدون همکاری و همراهی و روابط با کشورهای جبهه مقاومت امکان پذیر نیست. لذا، می توان گفت که سیاست های خود را تغییر داده؛ ضمن اینکه مسائل مربوط به خرید نفت و گاز با قدرتها نیز در این زمینه موثر است.
اما کاهش تنش ها طبیعتا فرصتی است که حسن نیت جبهه مقاومت که خواستار امنیت منطقه هستند، برای آنها اثبات شود و در گفتگوها برای آنها مشخص شود که جبهه مقاومت خواستار منطقه عاری از حضور قدرتهای بیگانه هستند که به نفع عربستان هم است.
* چندی پیش پادشاه بحرین در روسیه اعلام کرد که ما مشکلی با ایران نداریم و به دنبال احیای روابط با ایران هستیم. حال نقش میانجیگری کشوری مانند روسیه در تسهیل مذاکرات بین ایران و منطقه خلیج فارس به خصوص بحرین چیست؟ این امر چه منافعی برای مسکو دارد؟
پادشاهی بحرین در شرایطی که عربستان روابط خود را با ایران برقرار کرده و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس در حال توسعه روابط خود با ایران هستند، به این نتیجه رسیده که نباید از قافله کشورهای عربی عقب بماند و باید همسو با برادرهای بزرگتر به خصوص عربستان، روابط خود را با ایران از سر بگیرد، چرا که از سر نگرفتن این روابط می تواند موجبات نگرانی بحرین را فراهم کند، زیرا شرایط متفاوتی با کشورهای منطقه خلیج فارس دارد. یکی از تفاوتها مربوط به مذهب است که اکثریت جمعیت این کشور شیعه هستند. از دیگر مسائل می توان به سوابق بحرین اشاره کرد که زمانی جزئی از ایران بوده و این مسائل پارامترهایی است که همراه با ضعف بحرین در عرصه های مختلف نظام سیاسی، مقامات این کشور را به این نتیجه رسانده که همسو با کشورهای عربی خلیج فارس به برقراری روابط با ایران بپردازند.
در این راستا، نباید از نقش روسیه به عنوان فاعل اصلی و بانی تسهیل مذاکرات و برقراری روابط غافل شد. این بحرینی ها هستند که از روسیه خواسته اند که در این زمینه با توجه موقعیت و دوستی که با ایران دارند، در واقع زمینه برقراری روابط اقدام کند. البته برای روسیه مفید است که دیپلماسی فعالی را دنبال کند و به عنوان میانجی گر در منطقه حضور پیدا کند. اما مسئله اصلی خواست بحرین است و منافع روسیه در این جا نقش اصلی را ایفا نمی کند. به طور کلی روسها از اینکه بتوانند در منطقه غرب آسیا با دیپلماسی فعال نقش میانجی گر را ایفا کنند، نشان دهنده مقبولیت آنها میان طرفهای مختلف در منطقه است.
اما، بحرین در رابطه با ایران باید مسلما شروطی را رعایت کند. ایران با توجه به برخی از مواضع مقامات بحرینی نسبت به شیعیان این کشور، مقامات مذهبی شیعی و همچنین برخوردهای تبلیغاتی علیه ایران، باید پیش از برقراری روابط با ایران شروطی را رعایت کنند و روابط ایران و بحرین در شرایطی می تواند در مسیر حل و فصل قرار گیرد، فشارهایی که علیه شیعیان این کشور است، این فشارها کاهش پیدا کند.
* در خصوص نشست کشورهای خلیج فارس در پکن، اهمیت نشست کشورهای عربی با چین چیست؟ روابط آنها بیشتر حول چه محورهایی خواهد چرخید؟ آیا وارد حوزه های امنیتی و نظامی هم خواهند شد؟ آیا چین میتواند و درصدد است تا پلن امنیتی برای خلیج فارس داشته باشد؟
چینی ها همواره درصدد بهره برداری از یک دیپلماسی فعال با کشورهای مختلف جهان هستند که این سیاست در گذشته در افریقا توانسته نتایج بسیار روشنی را داشته باشد. در حوزه خلیج فارس، به دلیل برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، این منطقه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. لذا، می توان گفت بانی، مبتکر و درخواست کننده اصلی در نشست کشورهای خلیج فارس و چین، چینی ها هستند. مقامات چینی همواره به دنبال یافتن راههای جدید گسترش روابط اقتصادی با کشورهای عربی از طریق تشکیل جلسات و نشستهای مشترک هستند چرا که چینی ها کمتر به سمت روابط نظامی و امنیتی حرکت کرده اند و این روابط اقتصادی بوده که توانسته جایگاه چین را به عنوان قدرت اقتصادی آینده تثبیت کند.
در حال حاضر با توجه به طرحهای چینی ها برای ایجاد یک کریدور فعال با اروپا و استفاده پایدار و ثابت از منابع غنی نفت و گاز، ممکن است جنبه امنیتی و نظامی تا حدی نمایان بوده است. اما، عمدتا کوشش چین این است که به جایگاه بسیار مطئنی در میان رقابتهای فشرده با غربیها در منطقه خلیج فارس، دست یابد و بتواند از نظر اقتصادی یک مسیر مطمئنی را در پیشبرد مقاصد و اهداف خود هموار کنند. به هر ترتیب چینی ها به صورت چراغ خاموش به سمت یک همکاری امنیتی در منطقه خلیج فارس حرکت خواهند کرد نه یک حرکت آشکار! هیچ گاه چینی ها سعی نکرده اند که مسائل امنیتی و نظامی را در سیاست خارجی خود آن هم در منطقه خلیج فارس علنی و آشکار سازند.
نظر شما