به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از راهبرد معاصر، منازعات راهبردی چین و آمریکا در موضوعات و مسائل مختلف، همواره یکی از متغیرهای اصلی و تعیین کننده در عرصه نظام بین الملل بوده است(حداقل در ۲۰ سال گذشته). خیزش چین(مخصوصا از منظر اقتصادی و نظامی)، مدت هاست که به یک چالش اساسی برای ایالات متحده آمریکا و موقعیتِ به اصطلاح هژمونیک آن در عرصه بین المللی تبدیل شده است. این مساله به قدری برای آمریکایی ها مهم است که از سال ۲۰۰۶ میلادی، وزارت دفاع آمریکا تقریبا به طور منظم و به صورتِ سالانه، چین را در صدرِ تهدیدات خارجی علیه امنیت ملی آمریکا مورد شناسایی قرار داده و جهت مقابله با این تهدید، برنامه و سیاست های مختلفی را اجرایی کرده است.
ایالات متحده آمریکا اساسا چین را یک قدرتِ چالشگرِ بین المللی ارزیابی می کند که سعی دارد معادلات و ساختارهایِ غربی نظام بین المللی و متعاقبا، اهداف و منافع کشورهای غربی(و به طور خاص نظام سرمایه داری) را به خطر اندازد. از این رو، نزاع میان چین و آمریکا، صرفا نزاع میان دو ابرقدرت نیست بلکه باید آن را نزاعی گفتمانی و ایدئولوژیک دانست که می تواند تبعات بسیار گسترده ای را به دنبال داشته باشد.
در این راستا، یکی از حوزه ها و مناطقی که سال هاست محل درگیری ها و تنش های چین و آمریکا بوده و می باشد، مساله تایوان است. دولت چین و به طور خاص حزب کمونیست این کشور بر این باور هستند که تایوان همچون ماکائو و هنگ کنگ، جز لاینفک خاک چین است که در نتیجه انقلاب کمونیستی ۱۹۴۹ چین و فرار "چیان کای شاک" رهبر وقتِ چین به تایوان، از سرزمینِ مادری جدا افتاده است. از این رو، هیچ سرنوشتی الا ادغامِ مجدد در خاک چین در انتظار آن(تایوان) نیست. مساله تایوان به قدری برای چینی ها مهم است که ژنرال های ارتش آزادیبخش چین تاکید کرده اند که در صورت ادعای استقلال از سوی تایوان(با حمایت کشورهای غربی و مخصوصا آمریکا)، در حمله نظامی به آن تردیدی نخواهند کرد.
با این حال، حضور "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق آمریکا در قدرت را بایستی نقطه عطفی در اوج گیری تنش ها میان چین و آمریکا دانست. در طی سال های حضور ترامپ در قدرت، وی بحران سازی های گسترده ای را در روابط خارجی آمریکا با کشورهای مختلف جهان مخصوصا با چین انجام داد. جنگ تجاری گسترده دولت ترامپ علیه چین و تشدید همکاری های راهبردی از سوی دولتِ وقت آمریکا با رقبای چین(نظیر تایوان و دیگر همسایگان چین که با این کشور منازعه داشتند)، موجب شد تا رهبران چینی تهدید آمریکا را بیش از پیش جدی بگیرند و آن ها نیز رویه های تهاجمی را در قبال آمریکا در پیش گیرند. این مساله تا جایی تنش ها میان چین و آمریکا را تشدید کرده که اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در اواخر سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که احتمال درگیری میان چین و آمریکا در مساله تایوان، تهدیدِ درجه اولی است که جهان در سال ۲۰۱۹ با آن رو به رو خواهد بود.
آمریکا اساسا تایوان را خط مقدمِ مقابله با چین و به اصطلاح جاه طلبی های این کشور در عرصه بین المللی می بیند و همانطور که تایوان برای چین یک خط قرمز است، بایستی آن را یک خط قرمز جدی برای آمریکا نیز به حساب آورد. با این حال، با گذشت زمان و خروج ترامپ از قدرت و روی کارآمدن "جو بایدن" رئیس جمهور جدید آمریکا، بایدن نیز به نوعی بار دیگر مسیر ترامپ را در رابطه با چین در پیش گرفت و سعی کرد تا حتی میوه فشارهای ترامپ بر چین را بچیند و از این طریق برای خود حتی یک امتیاز قابل توجه در عرصه سیاست خارجی را نیز ایجاد کند.
همین مساله یِ عدم تغیر رویکرد دولت آمریکا در دوره جدید موجب شده تا همچنان سطح تنش ها میان آمریکا و چین در اوج قرار داشته باشد. در مدت اخیر، بارها و بارها جنگنده های چینی بر فراز حریم هوایی تایوان به پرواز در آمده اند و حتی کشتی های چینی نیز حریم دریایی تایوان را نقض کرده اند. در نقطه مقابله، جنگنده های تایوانی نیز اقدام به برگزاری مانور های نظامی گسترده کرده و سعی داشته اند به پکن این سیگنال را برسانند که برای هرگونه رویارویی با آن آماده هستند. از سویی، ارتش آمریکا نیز با ارسال جنگنده ها و همچنین ناوهای خود به تایوان، به نوعی سعی داشته به چین این پیام را برساند که تایوان در مواجهه با چین، تنها نیست و واشنگتن قویا از آن حمایت خواهد کرد.
همین سطح بالایِ حساسیت وقتی در کنار طرح این گزاره از سوی "جان میرشایمر" استاد برجسته روابط بین الملل قرار گیرد که معتقد است هژمون گرایی و قدرت گیری جهانی چین از محیطِ پیرامونی آن شروع خواهد شد، می تواند جلوه ای از بحران های گسترده تری باشد که روابط چین و آمریکا در سال های آتی احتمالا شاهد آن خواهد بود. بحران هایی که اگر شکلِ درگیری نظامی به خود بگیرند، در مدت زمان بسیار کمی به صف آرایی های نظامی تغییر شکل خواهند داد و می توانند به یک فاجعه تمام عیار تبدیل شوند و تبعات به مرابت گسترده ای را برای نظام بین المللی به دنبال داشته باشند.
نظر شما