به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از خبرآنلاین طی چند دهه، تحریم، مهمترین ابزار ایالات متحده برای فشار بر کشورهایی بوده که مطابق میل و برنامههای این کشور، عمل نمیکنند.
حتی در این مسیر، مثلاً مقابل شریک سیاسی خودشان یعنی آلمان هم میایستند که درپی اتمام خط لوله نورداستریم-۲ از روسیه به این کشور برای تأمین گاز موردنیاز خود است. اما ابزار تحریم درپی استفاده مکرر و بدون راهبرد بهینه و واقعگرایانه، میتواند به ضد خود هم بدل شود. درواقع، اثرات اقتصادی تحریم از یکسو و همچنین نگرانی از تشدید و اعمال آن بر کشورهای دیگر، باعث افزایش قابلیت ایجاد بلوکهای جدید اقتصادی و سیاسی و تغییر شرایط بینالمللی و درپی آن ارتباطات جدید میان کشورهای در معرض تحریم خواهد بود.
در کوران انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، شخص بایدن و تقریباً همه کسانی که امروز مسؤولیتهای اصلی این کشور در عرصه بینالمللی را در اختیار دارند، خروج از برجام را یک اشتباه راهبردی از سوی ترامپ معرفی میکردند و وعده بازگشت به توافق بعد از روی کار آمدن خودشان را میدادند. چین هم امیدوار بود بعد از رفتن ترامپ، تیم بایدن واقعگرایانهتر با موضوع جنگ تجاری برخورد کند و دیپلماسی معقول و متکی به قواعد جهانیسازی سرلوحه برنامهها و تصمیمات دولت امریکا باشد، اما هر دوی این اتفاقها رخ نداد. در چنین شرایطی، تحریمها به ضد خود بدل میشوند و دولتهای تحت تحریم و تحت فشار، به فکر تدوین سازوکارهایی میافتند تا از نتایج مخرب تحریمها بکاهند و تلاش کنند تا بتوانند مکانیزمهای مالی جدیدی را عملیاتی کنند و مسیری را پیش ببرند که تحریمها را برای آینده، بیاثر یا دستکم، کماثرتر کنند. بیتردید، نگاه چین و ایران در امضای سند برنامه جامع همکاری ۲۵ ساله متأثر از این موضوع هم بوده است.
پیشتر هم روسیه بعد از تحریمهای غرب درپی بحران اوکراین، در چنین اتمسفری به توسعه روابط انرژی با چین پرداخت که حاوی درسهای فراوانی برای ما و سایر کشورها خواهد بود.
تحریم روسیه توسط غرب و توسعه پروژههای انرژی با سرمایه چین
در سال ۲۰۱۴ الحاق کریمه به روسیه و شروع درگیری در شرق اوکراین باعث شد روسیه توسط ایالات متحده و اتحادیه اروپا تحریم شود. در این شرایط، کرملین مشتاق تقویت روابط محکم با کشورهایی بود که بتوانند تعادل ژئوپلیتیکی را برای روابط پرتنششان با غرب فراهم کنند. چین بهترین گزینه بود.
چین بهویژه بعد از بحران جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۸ نشان داد که جزو معدود کشورهایی است که سرمایه لازم برای پیشبرد پروژههای جدید در نقاط مختلف دنیا را دارد. بنابراین خیلی طبیعی جلوه میکرد که نگاه روسیه به جایگزینی بخشی از سرمایه و فناوری غربی از سوی چین باشد. غرب بارها از اهرم تحریم برای تحت فشار قرار دادن و در گام بعد، محاصره اقتصادی کشورهای هدف استفاده کرده و این بار هم قصدش همین بود. اما مشکل اینجاست که کشوری به نام چین ظهور کرده که تشنه انرژی است، سرمایه فراوان دارد و درپی چندجانبهگرایی است و طرحهای تحریمی درصورت هوشمندی کشور تحریمشده به راحتی قبل امکان اجرا ندارند.
در اولین گام، تحریمهای غربی نتیجهگیری بیست سال مذاکره درباره ساخت خط لوله قدرت سیبری را تسهیل کرد. در ۲۱ می ۲۰۱۴، چین و روسیه توافقنامه صادرات ۳۸ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی روسیه به چین بهمدت سی سال را به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار امضا کردند که از فاز اول این پروژه عظیم در دسامبر سال ۲۰۱۹ و زودتر از موعد تعیینشده، بهرهبرداری شد.
درواقع، اجرای تحریمهای ایالات متحده و اتحادیه اروپا پس از الحاق کریمه به روسیه، باعث تعمیق روابط انرژی چین و روسیه شد. چرخش روسیه بهسوی چین برای جایگزین کردن سرمایههای از دسترفته از سوی غرب، فرصتی دیگر برای نهادهای مالی چینی ایجاد کرد تا برای شرکتهای انرژی روسیه، مسیر اقتصادی جدیدی را در جهت پیشبرد منافع ملی دو طرف بگشایند. ذینفع اصلی این فرایند، شرکت نوواتک، شرکت خصوصی گاز روسیه بود که الانجی یامال را راهبری میکرد.
روسیه تمایل داشت نشان دهد که در عرصه بینالمللی منزوی نشده است و این، انگیزهای جدی برای این کشور ایجاد میکرد تا توافقات جدیدی با طرف چینی کسب کند. تلاش برای جذب سرمایههای چین همچنین باعث شد روسنفت درهای بزرگتری را برای سرمایهگذاری چینیها در بخش بالادستی باز کند که در متن دیگری به آن خواهیم پرداخت.
توسعه الانجی یامال یک ماجرای معاصر
پروژه الانجی یامال یک نمونه مثالزدنی از این موضوع است که تحریمهای غربی چگونه باعث نزدیکتر شدن روابط انرژی بین دو کشور شده است. بودجه چینی، به نوواتک این توانایی را اعطا کرد تا بهموقع و با بودجه تعیینشده، این پروژه را تمام کند. این در حالی بود که هم نوواتک و هم سهامدار عمده آن گنادی تیموشنکو تحت تحریمهای ایالات متحده و اروپا قرار داشتند. به نظر میرسید که تحریمهای هدفمند غربی، پیشبرد پروژه الانجی روسیه را هدف قرار داده است. توتال در این پروژه جزو سهامداران اصلی بود، اما تحریمها دست این شرکت را برای پیشبرد پروژه بسته بود. پیش از تحریمها، شرکت ملی نفت چین در سپتامبر ۲۰۱۳، بیست درصد سهام الانجی یامال را از نوواتک خریداری و موافقت کرد که برای تأمین اعتبار این پروژه وارد عمل شود. در همان ماه، شرکت ملی نفت چین و نوواتک با چهار بانک دولتی چینی تفاهمنامهای را امضا کردند. با این حال، تا اوایل سال ۲۰۱۵، تفاهمنامه به یک توافق نهایی تبدیل نشده بود؛ چراکه بنا به گزارشها، بانکهای چینی تمایلی به پرداخت وام نداشتند. اینجا بود که مداخله سیاسی سطح بالا مؤثر واقع شد و بودجه پروژه الانجی یامال در دستور کار جلسه آوریل ۲۰۱۵ در پکن بین معاون نخستوزیر روسیه آرکادی دورکوویچ و معاون نخستوزیر چین ژانگ گائولی قرار گرفت. براساس اعلام وبسایت دولت روسیه، دو طرف توافق کردند تا مسئله تأمین مالی الانجی یامال را حل کنند.
این راهحل در دسامبر سال ۲۰۱۵ عملی شد؛ صندوق دولتی جاده ابریشم چین موافقت خود را برای خرید ۹.۹ درصد سهام الانجی یامال و ارائه سرمایه ۷۹۰ میلیون دلاری اعلام کرد. اینکه بودجه را صندوق جاده ابریشم تأمین کرده بود، مسأله بسیار مهمی است؛ اهمیت موضوع اینجاست که بدانیم این صندوق که هیئت مدیره آن شامل نمایندگان چندین سازمان دولتی است، برای حمایت از منافع ملی وام میدهد. دوم اینکه، این صندوق خود را یک لنگرگاه سرمایهگذاری میداند و انتظار نمیرود که خود صندوق با پرداخت مستقیم وارد پروژهای شود، بلکه در هر پروژهای سعی میکند تا سرمایهگذاران دیگر را جذب کند. پس از حضور صندوق جاده ابریشم در پروژه الانجی یامال، رئیس صندوق، وانگ یانشی ابراز امیدواری کرد که "ورود آنها به پروژه باعث بستهشدن سریع موضوع تأمین مالی خارجی کلی پروژه باشد."
پنج ماه بعد، بانک توسعه چین و اگزیم بانک چین توافق کردند که ۱۲.۱ میلیارد دلار به این پروژه تزریق کند. سرمایه چینی، همراه با تأمین اعتبار از داخل روسیه، میزان لازم تأمین مالی خارجی را پوشش میداد.
به این ترتیب و باوجود تحریمهای غربی، سرمایه و فناوری چینی به کمک نوواتک آمد تا پروژه ال انجی یامال به نتیجه برسد.
توسعه الانجی به نفع روسیه و چین
تا سه سال پیش، روسیه، که بزرگترین صادرکننده گاز از طریق خط لوله در جهان است، تنها یک ترمینال عملیاتی الانجی با نام ساخالین ۲ در شرق دور سرزمینش داشت. اما وضعیت الانجی روسیه در اواخر سال ۲۰۱۷ با افتتاح پایانه ال انجی یامال در قطب شمال روسیه تغییر کرد.
نخستین واحد الانجی یامال در ۸ دسامبر سال ۲۰۱۷ با حضور پوتین راهاندازی شد. واحد دوم در آگوست ۲۰۱۸ و واحد سوم در نوامبر ۲۰۱۸ به بهرهبرداری رسیدند. در اوایل سال ۲۰۱۹، مجتمع الانجی یامال به ظرفیت تولید ۱۶.۵ میلیون تن رسیده بود. چند ماه بعد، این شرکت ناوگان خود را با ۱۵ دستگاه حامل یخ شکن جدید تکمیل کرده بود که میتوانستند گاز مایع را از پایانه سابتا وارد بازارهای بینالمللی کنند.
با تکمیل واحد چهارم مجتمع الانجی یامال، ظرفیت تولید الانجی روسیه تقریبا ۲۵ میلیون تن میرسد که ۱۰ درصد صادرات الانجی در سطح جهان و تقریباً ۸ درصد از ظرفیت تولید جهانی الانجی به نسبت سال ۲۰۱۵ است.
چنین شرایطی قطعاً به نفع طرف چینی هم هست که قصد دارد از استفاده گسترده از زغالسنگ در سبد مصرف انرژی خود بکاهد و به گاز طبیعی پناه ببرد. همچنین طی این پروژه، توانایی شرکتهای چینی برای توسعه مجتمعهای الانجی ارتقاء یافت که یک مزیت بزرگ برای صنعت نفت و گاز چین بهشمار میآید.
سند همکاری با چین، برگ برنده ایران برای رفع تحریمها
نوواتک با اتکا به منابع مالی چینی، با وجود شرایط عملیاتی سخت در شبهجزیره یامال و تحریمهای شدید آمریکا علیه این شرکت، توانست بهموقع و با بودجه مصوب، این پروژه را به پایان برساند. طبق گفته مدیر ارشد مالی نواتک، این شرکت قصد دارد چند مگاپروژه جدید الانجی را در مجاورت اولین مجتمع خود و با هدف نهایی ایجاد یک مرکز تولید بزرگ الانجی در منطقه قطب شمال روسیه ایجاد کند تا بتواند با قطر، استرالیا و ایالات متحده آمریکا رقابت کند.
دراقع، تحریمهای امریکا، به چین و روسیه کمک کرد تا در بخش الانجی به ارتقای توان فناورانه خود دست یابند. با این نگاه، میتوان به آینده نگریست. بیتردید به نفع امریکا و اروپا نیست که در منطقه مهم آسیای غربی همچنان روابط خصمانه با ایران را ادامه دهند و با تمدید تحریمها، هم امریکا و هم شرکای اروپاییاش از حضور در پروژههای مهم انرژی، معدن و صنعت کشور محروم شوند. ایران نشان داده اهل وفای بهعهد و متعهد به توافقات بینالمللی است و ایالات متحده هم پس از امضای سند همکاری ایران و چین، حتماً به منافع خودش در بازگشت سریعتر به برجام، جدیتر از پیش، فکر خواهد کرد. درغیر این صورت، باید منتظر توسعه مراودات متحدان منطقهایاش همچون عربستان و امارات با چین هم باشد.
نظر شما