گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، مساله انتخاب رئیس بانک مرکزی از دید کارشناسان اقتصادی و از زاویه دید کسانی که مسلط به بحث های اقتصادی هستند موضوع بسیار مهم و البته پیچیده ای است. لذا رادار اقتصاد در آستانه انتخاب رئیس بانک مرکزی تلاش می کند تا با گفت و گوهایی با اساتید اقتصادی امکان انتخاب درستی برای رئیس بانک مرکزی توسط دولت سیزدهم فراهم شود. مراد راهداری اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور به ویژگی های مهمی که رئیس بانک مرکزی داشته باشد دراین گفت و گو اشاره کرده است.
دکتر مراد راهداری استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور در گفت و گو با رادار اقتصاد ردر خصوص اهمیت مسوولیت پذیرفتن ریاست بانک مرکزی خطاب به آقای رئیس جمهور و رئیس پیشنهادی آتی بانک مرکزی گفت: فردی که قرار است مسئولیت بانک مرکزی را بر عهده بگیرد حتما باید اشراف بسیار خوبی بر متغیرهای اقتصاد کلان داشته باشد و بتواند سیاست های مربوط به بخش بازار پول را به درستی تدوین کند، چرا که این مساله بسیار حائز اهمیت است. به تعبیر دیگر رئیس بانک مرکزی باید بر سیاستهای پولی تسلط داشته باشد. لذا فردی باید به عنوان رئیس بانک مرکزی انتخاب شود که مطالعه و تحصیلات، تحقیقات و مقالات علمی بسیار زیاد و قابل قبولی درباره سیاست های پولی و نکات ریز آن داشته باشد.
وی در این زمینه خاطر نشان کرد: مساله ریاست بانک مرکزی به قدری مهم است که حتی نمی توان لزوما گفت کسانی که اقتصاد خوانده اند، می توانند دراین زمینه به خوبی کار کنند چرا که فقط بعضی از اقتصاددان ها گرایش اقتصاد پولی را کار می کنند و بر سیاست های پولی تسلط دارند، و برخی نیز بر این موضوع تسلط ندارند.
راهداری دراین باره خاطر نشان کرد: موضوع بازارهای پولی و مالی و تاثیر گذاری آنها بر اقتصاد بسیار مهم است. ما چهار بازار مهم در اقتصاد کلان داریم اعم از بازار کالا، کار، سرمایه در کنار بازار پول که یکایک این بازارها در هم تنیده و مرتبط با هم هستند یعنی اگر رئیس بانک مرکزی یک سیاست یا با یک متغیر پولی اتخاذ کند اعم از نرخ بهره یا نرخ سپرده قانونی این سیاست ها روی بازارهای دیگر تاثیر می گذارد و منجر به تغییرات اساسی روی متغیرهای واقعی و حتی روی بازارهای دیگر نیز اثر می گذارد .
استاد اقتصاد و بانکداری توضیح داد: لذا در شرایط فعلی اقتصاد ایران که متاسفانه به دلیل سیاست گذاری ها و سوء تدبیر و مدیریت های غلط در وضعیت بغرنجی قرار گرفته و شرایط متعادل نیست،سیاست گذاری های غلط در بانک مرکزی روی مسائل مختلف اعم از تراز پرداختها و نرخ ارز اثر می گذارد.مثلا با افزایش نقدینگی دربازار، ارزش پول ملی پایین می آید، این یعنی کاهش دستمزد واقعی نیروی کار در ایران و پایین آمدن قدرت خرید مردم! موضوعی که اثرات و تبعات سوء اجتماعی و حتی سیاسی به دنبال دارد.
مراد راهداری دراین باره خاطر نشان کرد: زمانی به معاون وزیر رفاه این نکته را متذکر شدم که نیازی به جدا کردن کالاهای اساسی و سوبسید دادن برای اینها نیست، موضوعی که متاسفانه نه سوبسید موجب ارزانی شد و نه به دست مردم رسید، بلکه موجب سوء استفاده ها ورانت های بزرگی برای عده معدودی شد.بنده آن زمان بر این نکته تاکید کردم که شما سعی کنید فقط ده درصد روی سیاست های بانک مرکزی اثر بگذارید یعنی مانع رشد نقدینگی با این سرعت سرسام آور شوید. متاسفانه تا چند سال ۲۵ درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند الان ۷۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند، اینها به دلیل سیاست های غلطی است که بانک مرکزی نیز در ایجاد آن نقش داشته است. سیاست هایی که آثار اجتماعی و سیاسی آن برای کشور تبعات بسیار بدی به دنبال دارد.
استاد اقتصاد خاطر نشان کرد: تکرار سیاست گذاری های غلط است که موجب اعتراض های خیابانی مردم می شود چرا که مردم تحت فشارهای متعدد اقتصادی قرار دارند لذا مدیری که قرار است سکاندار بانک مرکزی شود و مدیریت حوزه بازار پول را به عهده بگیرد باید به این موضوع مهم دقت داشته باشد که تصمیمات و سیاستگذاری هایش آثاری در سایر بازارها چه در درون و چه در بیرون اقتصاد یعنی در حوزه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به جا می گذارد. قطعا فردی که مدیر و رئیس بانک مرکزی می شود باید یک انسان متعهد باشد و انسانی که به اخلاقمدار ومتعهد است قاعدتا کاری که قادر به انجام آن نیست را نمی پذیرد و عهده دار چنین مسوولیت بزرگی نمی شود.
استاد اقتصاد خاطر نشان کرد: به این موضوع هم باید دقت شود که مثلا فردی که عضو هیئت مدیره بانک ملی، بانک صادرات یا هر بانک دیگری بوده عموما نمی تواند رئیس خوبی برای بانک مرکزی باشد. این افراد اصولا بنگاه داران خوبی هستند تا سیاست گذاران خوبی. چرا که دربانک خود تلاش می کنند بین سپرده گذار و وام گیرنده بالانسی ایجاد کنند که ضمن برقراری توازن، سود حداکثری داشته باشند در حالی که روش بنگاه داری متفاوت از تنظیم بازار پول در اقتصاد کلان است. این موارد بسیار متفاوت از هم هستند. در بانک تجاری رشته های مدیریت مالی و حسابداری می توانند در حوزه کاری خود خوب عمل کنند چون موضوع داخلی است اما در حوزه بانک مرکزی موضوع بیرون از سیستم بانکی است و با انواع بازارها به خصوص بازار پول سر و کار دارد، لذا فردی که به عنوان رئیس بانک مرکزی معرفی می شود باید اشراف کاملی به سیاست های پولی داشته باشد تا بتواند با وزارت دارایی که متصدی سیاستهای مالی است ارتباط خوبی داشته باشد و مسائل و سیاست گذاری ها را تنظیم کند.
راهداری با بیان اینکه مساله انتخاب مدیر بانک مرکزی یک موضوع بسیار پیچیده است گفت: در این مصاحبه نمی توان مسائل فنی را بیان کرد چرا که این مسائل باید در محورهایی نشان داده شود که برای سیاست های مالی و پولی چه باید کرد، لذا باز هم بر این موضوع تاکید می کنم که انتخاب رئیس بانک مرکزی موضوع مهم و حساسی است، چرا که نه تنها باید بر سیاستهای پولی اشراف داشته باشد بلکه ارتباطش با دیگر سیاست ها و ابزارهای اقتصادی و تاثیرش روی متغیرهای اقتصاد واقعی که همان دستمزد است به عنوان مثال در بازار سرمایه، تراز پرداختها، صادرات، واردات همه وهمه باید اشراف کاملی داشته باشد و سیاست های درستی اتخاذ کند. این موضوع مستلزم داشتن تجربه و دانش لازم در حوزه بازار پول است، ضمن اینکه نه تنها رئیس بانک مرکزی باید حتما اقتصاددان باشد بلکه باید تخصص بازار پول داشته باشد و بازارهای مالی و پولی را به خوبی بشناسد.
نظر شما