به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد محمدرضا اخضریان در کانال شخصی خود نوشت:رسانه به خودی خود به دلیل ارتباطات انسانی متعدد پیچیدگی های فراوانی دارد و زمانی که با قید ملی نیز برچسب می خورد پیچیدگی های یک ملت را بر خود می افزاید و اگر این ملت، ایرانیان باشند هر یک از ابعاد این رسانه ضرب در ۸۵ میلیون ایرانی داخل و میلیونها نفر خارج از کشور و میلیونها نفر دیگر نیز مخاطبان غیر ایرانی آن می شود.
رسیدن به یک نقطه تعادل و برایندی از همه این مجموعه پیچیده انسانی کاری بس دشوار است که مدیریتی فراگیر و توانمند می طلبد.
حضور دلگرم کننده و امیدبخش ربیس جدید رسانه ملی امکان ظهور رویکردی تازه به مدیریت این همه پیچیدگی و خروج از گرفتاری های امروزین ارتباطی را نوید می دهد.
در این نوشتار طبعا به دنبال تمجید از کارهای نشده رییس جدید ندارم که آینده داور خوبی برای عملکردها خواهد بود، با این حال مانع ابراز امیدواری ام به امکان چنین تغییر مثبتی هم نخواهد بود.
برای دکتر جبلی و همکارانش آرزوی توفیق دارم...
اما...
بیانات ایشان از زمان انتصاب تاکنون را می توان دارای یک حلقه وصل گفتمانی دانست که حول دال مرکزی "عدالت" می گردد.
حضور حامیان فکری این مفهوم نیز در اطراف ایشان نشانه هایی بر محبوبیت چنین گفتمانی است که خود را در سفر استانی به مناطق محروم پیش از شروع کار رسمی و دعوت از چهره های مشهور به عدالتخواهی در مراسم معارفه و نماهنگ های اختصاصی روز معارفه و پیام مکتوب پس از آن و برخی احکام صادره بیشتر نمایش می دهد.
علقه و تمایل مدیریت جدید به ایجاد رسانه ای از جنس رسانه شهید آوینی و انتقال پیام "خان گزیده ها"ی امروز جامعه و آشکار سازی "سراب" بزرگنمایی ها و کوچک نمایی های دشمنان و "روایت فتح" انقلاب اسلامی در سراسر جهان و گسترش پیام عدالت به همگان آشکار است.
به عنوان یک دانشجو که دو رساله در باب عدالت نوشته و اندکی در این باب آگاهی دارم طرح این بحث در رسانه ملی را دارای ظرایف و پیچیدگی هایی به وسعت همان رسانه ملی می دانم که کاربست واژگان مرتبط را باچالش های گوناگون روبرو می سازد.
یکی از این چالش ها که می تواند تهدیدی جدی علیه فراگیری رسانه ملی و سرمایه اجتماعی آن باشد "تقلیل رسانه ملی به رسانه عدالتخواه" است.
عدالتخواهی یک گفتمان حاکم مدیریتی و یک مشی اجرایی است که بر سراسر کنش های یک نهاد حاکم می شود و جهتگیری عملی فرد یا سازمان را تعیین می کند.
ادبیات رییس محترم رسانه ملی با همه جذابیت هایش این نگرانی را بازتاب می دهد که رسانه را اولا از گفتمان فراگیر نظام، خارج و به عدالتخواهی نمایشی از جنس افشاگری های مرسوم برخی عدالتخواهان امروزی تنزل داده و در جایگاه نقد کاستی ها، سرمایه اجتماعی نظام را بیش از پیش تهدید کند.
ثانیا رسانه ملی را به خبر و معاونت سیاسی تقلیل داده و رضایتمندی درصدی از جامعه را که دغدغه های سیاسی و پیگیری اخبار با رویکرد انقلابی دارند بر مطالبات میلیونها نفر که رسانه را ابزاری برای تفریح و سرگرمی تلقی می کنند ترجیح دهد.
بی شک تغییر چنین نگرش ابزاری به رسانه ملی اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است و حذف این جمعیت چندین میلیونی نیز که با یک سریال جذاب، آمار بیننده رسانه را بالا و با کمبود برنامه سرگرم کننده از آن می کاهند نیز جز با تهدید سرمایه اجتماعی کل نظام ممکن نیست.
به همین دلیل ضروری است در کاربست مفاهیم و حاملان آنها دقت زیادی داشت.
اکنون نگرانی قابل تامل در مدیریت آینده رسانه ملی گرایش به چنین تقلیل گرایی هاست که رسانه ملی با همه پیچیدگی هایش را به دو حوزه عدالت و سایر حوزه ها و دو گروه افشاگر یا روایتگر و تکثیر برنامه هایی انقلابی نما و عدالت-شعار تبدیل کند چنانکه برخی پیشینیان را در جهت مقابل به تعدد شبکه های فیلم و سریال محور سوق داد و نتایج هر دو رویکرد آشکار است.
یکی از این چالش ها که می تواند تهدیدی جدی علیه فراگیری رسانه ملی و سرمایه اجتماعی آن باشد "تقلیل رسانه ملی به رسانه عدالتخواه" است.
۲۳ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۵
کد خبر: 20973
نظر شما