به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از ایسنا، رضا نصری در پاسخ به این سوال که با توجه به برگزاری دور جدید مذاکرات وین در ۸ آذرماه، فکر میکنید نقطه آغازین مباحث در این مذاکرات چه خواهد بود باتوجه به این که ایران معتقد است که آمریکا در هفت دور گذشته این مذاکرات را به بن بست کشانده است و حتی در موضوع لغو تحریم ها با ارائه لیست هایی همچون لیست های سبز و قرمز تلاش دارد که به صورت یکجانبه عمل کند؟ گفت: در پایان آخرین دور از مذاکرات وین، همه طرفها -از جمله ایران، چین و روسیه- نسبت به آنچه طی شش دور نشست حاصل شده بود ، رضایت نسبی داشتند . البته، همه اذعان داشتند که هنوز اختلافات مهم و زیادی باقی مانده که باید حلاجی شود اما در مجموع نگاه غالب به توافقات، دستاوردها و ادامه مذاکرات نگاه مثبتی بود. پس قاعدتاً، دستورکار دور جدید مذاکرات نباید به گونهای توسط ایران یا سایر کشورها بازتعریف شود که در آن توافقات و دستاوردهای شش دور گذشته هرز برود.
وی در این ارتباط افزود: معتقدم اگر دستاوردهای دورههای قبل از بین برود، حتی به نقطه صفر هم باز نمیگردیم! بلکه به نقطهای زیر صفر میرسیم که در آن تمام کشورها - علیرغم سابقه و بدعهدی آمریکا- «ایران» را مقصر شکست میشناسند، با تمام هزینههایی که نشستن در جایگاه متهم برای ایران در بر دارد! در واقع، اجماع و همسویی مجدد طرف مقابل در برابر ایران راه را برای اعمال فشارهای «چندجانبه» -از جمله فشار از طریق شورای امنیت- مانند دوران پیش از برجام هموار خواهد ساخت، با این تفاوت که این بار « برگ مذاکره » نیز سوخته است و گزینههای سیاسی و دیپلماتیک محدودتری روی میز باقی مانده است.
نصری خاطرنشان کرد: حقیقت این است که با توجه به گزارشات منفی و کدورتهای جدید میان ایران و آژانس -و با توجه به سابقه مخالفتهای سرسختانه برخی مقامات دولت کنونی با برجام- مقصر جلوه دادن ایران نیز کار دشواری نخواهد بود. در واقع، با توجه به این نکات، اگر تیم مذاکرهکننده جدید دستاوردهای دوره قبل را به رسمیت نشناسد یا خواستار اِعمال تغییرات عمدهای در آنها شود، برای طرف مقابل چندان دشوار نخواهد بود دولت اصولگرای ایران را به «دبه درآوردن» متهم کند و مسیر مذاکرات را به سمت تقابل و «فشار چندجانبه» منحرف سازد . در همین چارچوب به نظرم لازم است ابتدا دستاوردهای گذشته - که محصول ماهها رایزنی میان مقامات ارشد ایران و چندین قدرت جهانی است- به صراحت به رسمیت شناخته شود و از آن پس نیز طرفین با جدیت و -اگر لازم شد با انعطاف متقابل- مذاکرات را پیش ببرند.
رضا نصری در پاسخ به این سوال که با توجه به تاکید ایران بر نتیجه محور بودن این مذاکرات و برخی موانع پیش رو در راستای تحقق این موضوع، به چه میزان می توان به موفقیت این مذاکرات در یک پروسه کوتاه مدت امید داشت؟ خاطرنشان کرد: اینکه رئیسجمهور، وزیر محترم امور خارجه و مسئول ارشد مذاکرات -علیرغم مخالفتهای گذشته برخی از آنها با برجام- امروزه همگی بر « نتیجهمحور » بودن مذاکره تاکید کردهاند، نکته مثبتی است و از عزم نظام و دولت به حل معضل هستهای حکایت دارد اما معتقدم در اصطلاح ترکیبیِ «نتیجهمحور» نباید تعریف واژه « نتیجه » را صرفاً به « لغو کامل تحریمها » محدود کرد و لازم است تعریف وسیعتر و جامعتری از آن ارائه داد. در واقع، بهتر است بگوییم آنچه از تعامل با قدرتهای جهان انتظار داریم «هموار شدن راه توسعه اقتصادی ایران» است و سپس ببینیم برای نیل به این هدف به چه عناصری نیاز داریم تا تلاش کنیم آنچه میسر است را در تعامل با قدرتهای جهانی تأمین نماییم. مثلاً میدانیم «توسعه» نیازمند تجارت آزاد بینالمللی، ارتباط آسان بانکی و مالی با جهان، حُسن شهرت، عادیسازی فضای کسبوکار، سرمایهگذاری، انتقال فنآوری، خودکفایی در حوزه انرژی، ثبات منطقهای، ثبات سیاسی، امنیت و پایان تنشهای پر هزینه و فرسایشی است. حال بپرسم برای رسیدن به هدف توسعه، کدامیک از این عناصر را میشود از تعامل با این قدرتها در حد ممکن تأمین کرد تا در آن راستا طرح بدهیم و برنامهریزی کنیم.
وی با بیان این که «لغو کامل تحریمها» یکی از عناصر ضروری برای توسعه و آسایش اقتصادی کشور است، اما همه آن نیست؛ و اگر نتیجه و هدف نهایی خود از مذاکره را محدود به این یک عنصر کنیم، در فرآیند توسعه -ولو با فرض تداوم لغو تحریمها- کماکان با کاستیها، کارشکنیها و چالشهای جدی روبرو خواهیم بود، خاطرنشان کرد : معتقدم برای "تضمین" تداوم لغو تحریمها و تامین حداکثری سایر عناصر توسعه لازم است ایران باید -در موازات مذاکرات وین و مذاکرات منطقهای با همسایگان- یک «بسته پیشنهادی» به قدرتهای جهان ارائه دهد که در آن مطالبات کلانتر خود را بیان داشته و مشخص کند طی کدام زمانبندی و تحت چه فُرمتی حاضر به گفتوگو در مورد آنهاست.
نصری تاکید کرد: به نظرم چشمانداز یک فرایند بلندمدت مذاکراتی هم احتمال موفقیت مذاکرات وین را افزایش میدهد و هم تداوم لغو تحریمها را تا حدود زیادی تضمین میکند. در واقع، رئیسجمهور بعدی آمریکا مشکل بتواند مجدداً از برجام خارج شود اگر خروج او از برجام به شکست مذاکرات جامع و بلندمدت در مورد موضوعات کلان امنیتی و راهبری منجر شود.
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل، در پاسخ به این سوال که در برابر هر کدام از طرف های مذاکره کننده یعنی ایران، گروه ۴+۱ و آمریکا چه موانع و چالش های احتمالی در جریان برگزاری مذاکرات وین وجود خواهد داشت ؟ تصریج کرد: دولت بایدن برای بازگشت به میز مذاکره بیش از حد تأخیر کرد. دولت جدید ایران نیز از مرداد ماه تاکنون هنوز بر سر میز مذاکره ننشسته است. در مجموع، انتقال قدرت در دو کشور فرآیند را بیش از حد به تأخیر انداخت و این تأخیر به پیچیدگی مذاکرات افزود. در واقع، از سال گذشته تاکنون هم پیچیدگیهای سیاسی به فرایند افزوده شده و هم با تصویب قانون «اقدام راهبردی» مجلس، پیچیدگیهای حقوقی به معادله اضافه شده است. ضمن اینکه روابط ایران و آژانس هم -که روابط متوازن و معقولی بود- مجددا به تقابل کشیده شده است. بعد از این هم هرچه زمان بگذرد، متغیرهای جدیدتری به پیچیدگی مذاکرات ضمیمه خواهد شد. یک درگیری ولو محدود نظامی در منطقه یا در آبهای خلیج فارس، تداوم خرابکاریها و تشدید ماجراجوییهای اسرائیل، تحولات نامطلوب سیاسی در آمریکا و اروپا (از جمله در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه)، احیای قطعنامههای شورای امنیت، تصویب قطعنامه منفی یا ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت توسط شورای حکام آژانس، پیروزی جمهوریخواههان در انتخابات میاندورهای کنگره، تصویب یک قانون کارشکنانه در کنگره یا حتی احیای قانون INARA (قانون بازبینی توافق هستهای ایران)، همگی از نمونه عواملی هستند که میتواند منجر به انحراف و شکست مذاکرات شود.
وی گفت: به یاد داشته باشیم که سال گذشته کنگره آمریکا هنوز اقدام قابل توجهی برای کارشکنی در بازگشت دولت بایدن به برجام انجام نداده بود و امروز -به دلیل اتلاف وقت- لایحه موسوم به Maximum pressure Act -که قصد دارد به تحریمهای دوره ترامپ چفت و بست قانونی بزند و لغو آنها را از اختیار بایدن خارج کند- در حال حاضر در کنگره دستکم ۱۰۹ اسپانسر (یا حامی) دارد! پس اگر ایران نتواند در بازه زمانی مناسبی با نمایندگان دولت بایدن در وین به توافق برسد تا متعاقباً برای تحکیم توافق تدابیر دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی هوشمندانهای تدارک ببیند، با گذر زمان انعقاد هر توافقی ممکن است عملاً «غیر ممکن» شود!
نصری همچنین در پاسخ به این سوال که به نظر وی نقش کشورهایی چون چین و روسیه در پیشبرد این مذاکرات چگونه خواهد بود؟ خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم -علیرغم همه رقابتها- مهمترین شریک تجاری چین همچنان آمریکاست! بعد از آمریکا هم اتحادیه اروپاست. یعنی چین وابستگیها، منافع مشترک و روابط معقول و تعریفشدهای با غرب دارد. ضمن اینکه چین تبدیل شدنش به اولین قدرت اقتصادی جهان را فعلا تابع تنشزدایی و مشروط به تداوم روابط تجاری با آمریکا میداند. در نتیجه، چین در یک چارچوب از موضع معقول ایران و فرایند مذاکرات حمایت خواهد کرد اما روابط خود با آمریکا و غرب را به هیچ عنوان قربانی احیای برجام یا تأمین منافع ایران نخواهد کرد. روسیه نیز -مادام که خود نگران پیشرفتهای هستهای ایران نشده- از موضع ایران دفاع خواهد کرد، اما روسیه نیز بابت حمایت از ایران حاضر به پرداخت هزینه نخواهد شد.
نظر شما