به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از ایسنا، امروز ۱۳ آبان چهل و دومین سالروز حمله نظامیان ارتش شاهنشاهی به دانشگاه تهران و به شهادت رساندن دهها نفر از دانشآموزان و دانشجویان محاصره شده در دانشگاه در سال ۱۳۵۷ است.
رژیم پهلوی که در سراشیبی شش ماهه پایانی حیات ۵۷ سالهاش بود، تلاش کرد از نفوذ و اعتبار منوچهر اقبال نخست وزیر وقت استفاده کند و مردم سوگوار و عزادار را که هر روز لطمه و آسیب بیشتری از جفای ماموران امنیتی و نظامیان ارتش میدیدند، آرام کند اما عملکرد اقبال و تخلف در برگزاری بیست و سومین انتخابات مجلس شورای ملی موجب خوردن تیر اقبال به سنگ و درمانده و ناتوانتر شدن شاهِ پهلوی شد.
محمدرضا شاه به ناچار سراغ جعفر شریف امامی رفت تا شاید به لطف روحانی بودن پدر و غیر درباری و معتدل بودن خودِ جعفر بتواند از ناراحتی و خشم رو به افزایش مردم بکاهد به همین دلیل جعفر شریف امامی را برای دومین بار به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کرد و آقای نخستوزیر پنجم شهریور ۱۳۵۷ با شعار «دولت آشتی ملی» به دفتر نخستوزیری رفت و عنان دولت را در دست گرفت اما از اعتراضات و راهپیماییها کاسته نشد.
در فاصله پنجم تا بیست و یکم شهریور که شریف امامی کابینهاش را به بیست و چهارمین دوره مجلس شورای ملی معرفی کرد، امرای ارتش و ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - برای زهر چشم گرفتن از اجتماعات اعتراضی مردم در مراکز عمومی و خیابانها و بیتوجه به دلایل شکلگیری ناآرامیها و خشم عمومی، دست ارتشبد غلامعلی اویسی فرماندار نظامی تهران را برای برخورد با مردم باز گذاشتند و او هم از ساعت ۶ صبح اعلام حکومت نظامی کرد و مردم بیاطلاع و با اطلاع از تصمیم فرماندار نظامی تهران، در اولین روز حکومت نظامی به خیابان و میدان ژاله آمدند و نیروهای نظامی آتش پر حجمی را روی آنان گشودند و در عرض چند دقیقه کف خیابان و میدان ژاله را از خون مردان و زنان معترض و عزادار خضاب کردند و حادثه «جمعه سیاه» ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ را رقم زدند.
کابینه جعفر شریف امامی چهار روز بعد، از مجلس بیست و چهارم رای اعتماد گرفت اما شرایط سیاسی و اجتماعی ایران بعد از این رای اعتماد و خونریزی دیگری که در ۱۳ آبان اتفاق افتاد چنان رو به وخامت گذاشت که نخستوزیر جدید هم نتوانست از داغی شرایط آشفته و نابسامان ماههای پایانی حیات سلطنت پهلوی بکاهد.
با تیرهتر شدن رابطه شاه و ملت و شعله کشیدن آتش خشم عمومی بر علیه دیکتاتور از یک سو و فراخوان آیتالله العظمی سید روحالله موسوی خمینی، رهبر نهضت دانشآموزان در دومین روز - ۱۶ مهر ۱۳۵۷ - تبعید به نوفل لوشاتوی فرانسه، دانشآموزان پایه متوسطه تهران با تعطیل کردن کلاسهای درس به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند و با دانشجویان دانشگاه بر علیه رژیم پهلوی متحد شدند و مامور ارتش لوله مسلسلهای خود را به آنان گرفتند و آنان را به رگبار بستند و دهها نفر از دانشآموزان و دانشجویان را به شهادت رساندند.
فردای این واقعه خونین - ۱۴ آبان ۱۳۵۷ - دومین دولت جعفر شریف امامی استعفا داد و دولت آشتی ملی هم در کمتر از ۷۰ روز سرنگون شد و محمدرضا پهلوی پرده نفاقش را انداخت و با انتصاب دولت صد در صد نظامی، ارتشبد غلامرضا ازهاری را به عنوان نخستوزیر به مجلس بیستم و چهارم معرفی کرد.
روزشمار واقعه
اول آبان ۱۳۵۷
خبرگزاری فرانسه در نخستین روز آبان با تیتر «اوضاع ایران نگران کننده است»، قدرت و کثرت تجمعات و تظاهرات علیه رژیم را این چنین گزارش کرد: «ناظران در تهران معتقدند از همپاشیدگی فزاینده شرایط اجتماعی و دانشگاهی و فعالیتهای اقتصادی در ایران به درجه نگران کنندهای رسیده است. در کشوری که حضور ارتش در شهرهای بزرگ، دیگر مانع تجمع عمومی در محوطه داخلی دانشگاهها و تظاهرات سیاسی و مذهبی در شهرستانها نمیشود... .»
۲ آبان
از روز دوم آبان ۱۳۵۷ دانشآموزان از مدارس مختلف شهر با تظاهرات و سر دادن شعارهای ضد رژیم به محوطه دانشگاه تهران وارد شدند و با صلوات بر اهل بیت عصمت و طهارت، تظاهرات بزرگی را علیه رژیم سر دادند.
روزنامه کیهان جمعیت تظاهرکننده را بیش از ۱۰ هزار نفر اعلام کرد و نوشت: «تظاهر کنندگان در ساعت ۱۱:۳۰ از محوطه دانشگاه خارج شدند و در خیابانهای اطراف دانشگاه به تظاهرات ادامه دادند.»
روزنامه اطلاعات هم در گزارشی نوشت: «در این روز هزاران دختر و پسر مسلمان نماز ظهر خود را در زمین چمن و دیگر نقاط محوطه دانشگاه خواندند. دانشگاه تهران تاکنون چنین صحنهای به خود ندیده بود»
۳ آبان
روز سوم آبان نیز دانشآموزان، سر کلاسهای درس حاضر نشدند و به دانشگاه تهران رفتند. گرچه نیروهای نظامی در طول مسیر اقدام به پراکنده کردن آنان کردند اما دانشآموزان از کوچه پسکوچهها و راههای فرعی خود را به دانشگاه تهران رساندند.
دانشآموزان با سر دادن شعارهایی بر ضد رژیم و بر علیه آمریکا به حمایت از امام خمینی پرداختند. آنان با شعارهایی مانند درود بر خمینی، نصرمنالله و فتحقریب و شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسی در خیابانهای دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند. این تظاهرات تا ساعت ۲۲:۱۰ ادامه داشت.
تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان به دانشگاه صنعتی آریامهر - صنعتی شریف - نیز کشیده شد. گروهی ۸۰۰۰ نفره از دانشآموزان با شعارهای مذهبی به دانشگاه آریامهر رفتند و بعد از خواندن نماز جماعت مغرب و عشا متفرق شدند.
۴ آبان
فرماندار نظامی تهران در تهران اعلام حکومت نظامی کرد و گارد ارتش روز پنجشنبه ۴ آبان دانشگاه تهران را بست و از ورود دانشجویان و اساتید دانشگاه به داخل دانشگاه جلوگیری کرد و تظاهرکنندگان در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران پخش شدند و با ارتش درگیر شدند.
۶ آبان
ششم آبان هم اکثر مدارس تهران تعطیل شد و دانشآموزان با حضور در خیابانها، تظاهرات کردند. ماموران شهربانی و ارتش با حمله به آنان چندین دانشآموز را مجروح کردند.
در حالی که دکتر عبدالله شیبانی رییس دانشگاه تهران اوائل این ماه اعلام کرده بود «دانشگاه باید برای اعتراض دانشجویان آزاد باشد» نیروهای نظامی شهربانی و ارتش در اقدامی هماهنگ با جلوگیری از تجمع دانشآموزان اعلام کردند: «دانشگاه تهران در روزهای ششم و هفتم تعطیل است.»
بعد از این اعلام رییس دانشگاه تهران در مصاحبهای حرفش را پس گرفت و گفت: «تجربه پنج روز آزادی عبور و مرور دانشگاه تهران نشان داد که کنترل باید انجام شود. شنیدهام گروههای بسیاری قصد داشتند به دانشگاه بیایند و تحصن اختیار کنند. اینها نشانگر این میتواند باشد که ممکن است از آزادیها سوء استفاده شود.»
این سخنان کافی بود که ۲۱۰۰ نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران اعلام کنند به مدت یک هفته دست به تحصن میزنند.
۷ آبان
هفتم آبان نیروهای ارتش در اطراف دانشگاه تهران مستقر شدند و از رفتن مردم به دانشگاه جلوگیری کردند. دانشآموزان در اطراف دانشگاه تهران تجمع کردند و برخی از آنان هر طور بود خود را به داخل دانشگاه رساندند. آنان با شکستن قفلها، درهای دانشگاه را به روی دانشجویان بیرون مانده از دانشگاه باز کردند و با ورود آنان به داخل دانشگاه تجمع ۵۰۰۰ نفری در محوطه دانشگاه تهران ایجاد شد و نیروهای نظامی هم فقط نظارتگر جمعیت بودند.
دانشجویان در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند و بعد از ساعت ۱۲ نماز جماعت برگزار کردند و بعد از نماز با سر دادن شعارهایی چون «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «درود بر طالقانی مجاهد نستوه» و «ایران کربلا شده هر روز عاشورا شده» شروع به راهپیمایی کردند.
۸ آبان
هشتم آبان نیز دانشگاه تهران شاهد تظاهرات پر شور دانشجویان و دانشآموزان بود. در این روز نیروهای شهربانی از اطراف دانشگاه تخلیه شده بودند و دو کامیون نظامی ارتش جلوی در اصلی دانشگاه مستقر شد. عدهای از دانشجویان و مردم در محوطه دانشگاه دست به تظاهرات زدند و با انداختن زنجیر به دور مجسمه شاه سعی کردند آن را پایین بکشند که به دلیل استحکام مسجمه داخل دانشگاه موفق به این کار نشدند.
ساواک در گزارش از این روز نوشت: «حدود ساعت ۱۰:۰۰ عده زیادی از دانشجویان و افراد متفرقه وارد دانشگاه تهران شده و در داخل محوطه دانشگاه مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهای ملی و میهنی نمودند. ضمنا با انداختن زنجیر به دور پیکره شاهنشاه آریامهر قصد پایین آوردن پیکره را داشتند که موفق نشدهاند.»
۹ و ۱۰ آبان
تظاهرات دانشجویان روز نهم هم در دانشگاه برگزار شد و بدون هیچ اتفاقی پایان یافت. روز دهم مدارس تعطیل شد و دانشآموزان به دانشگاه تهران آمدند. ساعت ۹ صبح اجتماع بزرگ دانشگاه تهران به مناسبت هفته همبستگی با پیام آیتالله سید محمود طالقانی آغاز شد و چند نفر به سخنرانی پرداختند سپس دهها هزار دانشجو و دانشآموز در محوطه دانشگاه دست به تظاهرات زدند.
۱۱، ۱۲ و ۱۳ آبان
یازدهم و دوازدهم آبان تظاهرات در دانشگاه تهران بدون درگیری پایان یافت.
اما شنبه ۱۳ آبان گروههای دانشآموزی به دنبال تعطیل شدن مدارس به دانشگاه تهران رفتند. هر لحظه بر تعداد تجمعکنندگان افزوده میشد. نیروهای نظامی از ساعت ۱۱ صبح محاصره دانشگاه را آغاز کردند. حدود ساعت ۱۲ ظهر نیروهای ارتش جلوی در جنوبی دانشگاه مستقر شدند و به داخل محوطه دانشگاه گاز اشکآور شلیک کردند و تظاهرکنندگان با روشن کردن آتش اقدام به خنثیسازی اثر گازهای اشکآور کردند.
به دنبال شلیک گاز اشکآور، نیروهای ارتشی سر لوله مسلسلهای خودکار خود را از میلههای اطراف دانشگاه به سمت دانشآموزان و دانشجویان تجمعکننده داخل دانشگاه گرفتند و به آنان شلیک کردند و تعداد زیادی از دانشآموزان به خاک و خون غلطیدند و صدها نفر مجروح شدند. دانشآموزان و دانشجویان زخمی از در شمالی دانشگاه به بیمارستانهای اطراف منتقل شدند.
این تظاهرات خونین شش ساعت ادامه داشت.
خبرگزاریها تعداد شهدا را ۱۰ نفر اما دانشجویان حاضر در دانشگاه این تعداد را ۶۵ نفر اعلام کردند. با شدت گرفتن تظاهرات دانشآموزان و دانشجویان به بیرون دانشگاه رفتند و خیابانهای اطراف دانشگاه به محل زد و خورد تظاهرکنندگان و گارد ارتش تبدیل شد و بر اساس گزارشها ۳۰ نقطه تهران به آتش کشیده شد.
۱۴ آبان
فردای این واقعه خونین تظاهرات وسیعتری در تهران بر پا شد. روزنامه کیهان در تشریح تظاهرات روز ۱۴ آبان نوشت: «تظاهرات ملت ایران به اوج خود رسیده و در عین حال روز اوج آتشسوزیها در تهران بود... . و در شب، تهران در آتشی که از صبح روشن شده بود، روشن بود. در همین روز سفارت انگلستان نیز در جریان آتشسوزیها دستخوش حریق شد و به دنبال آن کارخانه پپسیکولا واقع در خیابان آیزنهاور آتش زده شد و ساعتها در میان آتش سوخت.»
پخش بدون سانسور
شبِ روز جنایت، تلویزیون ملی ایران برای اولین بار بدون سانسور تصاویر تلویزیونی کشتار دانشآموزان و دانشجویان را از شبکه یک سیما پخش کرد. پخش تصاویر خونین از تلویزیون در خانوادههایی که تلویزیون داشتند موجی از خشم و نفرت را علیه رژیم ایجاد کرد.
ناصرالدین شاهحسینی استاد دانشگاه تهران که مدتی مدیرعامل تلویزیون ملی ایران بود، استعفا داد.
روایت تاثیر جنایت
ناصر مقدم آخرین رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - با اشاره به ملاقاتش با محمدرضا پهلوی قبل از روز ۱۳ آبان نوشت: «شاه گفت با توجه به این که حکومت شریف امامی موفق نبوده و هرگونه تلاش مینماییم بینتیجه است لذا تنها راهحل وجود یک دولت نظامی است. ما مذاکراتی با سفرای امریکا و انگلستان داشتیم. آنها نیز این مسئله را تأیید و پشتیبانی مینمایند. لذا تصمیم گرفتهام یک دولت نظامی روی کار بیاید و بلافاصله اشاره به ازهاری نمود که شما رییس دولت خواهید بود... .»
ابعاد حادثه خونین قتلعام دانشآموزان و دانشجویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ به حدی بود که فردای روز واقعه روزنامه اطلاعات نوشت: «وزیر علوم و آموزش عالی، دکتر ابوالفضل قاضی طی نامهای به آقای نخستوزیر استعفای خود را در اعتراض به وقایع دیروز دانشگاه تهران اعلام کرد. وی اظهار داشت که «با این وضع نمیتوان به خدمت ادامه داد.»
به دنبال این استعفا، کابینه جعفر شریف امامی نیز سقوط کرد و این روز «روز دانشآموز» نامیده شد.
ساواک طی گزارشی با اشاره به استمرار تظاهرات در روزهای بعد از ۱۳ آبان نوشت: «ساعت ۱۰:۲۰ یکشنبه چهاردهم آبان ۱۳۵۷ در خیابان ادیب الممالک مقابل مسجد سنگی میتینگی علیه رژیم و دولت ... تشکیل [شد] و پس از این که دبیرستانهای وهابی، دانش، رهنما و کلیه مدارس اطراف را تعطیل و دانشآموزان را که حدود ۲۰۰۰ نفر میشدند جمع نمودند، در وسط خیابان چهارپایهای گذاشتند و شخصی به نام مجتبی فرآورده بالای آن رفت و اظهار داشت: «ما امروز برده آمریکا هستیم و باید حتما از این بردگی نجات بیابیم. باید مسلح شویم و بجنگیم. ما امروز اسلحه در اختیار داریم. لکن منتظر دستور خمینی میباشیم» و سپس افزود: «امروز باید به دانشگاه برویم و تا میتوانیم در مسیر خود دست به اموال خارجیها و آمریکاییها بزنیم. همان طور که آنها ما را میکشند ما هم بدین طریق انتقام خود را میگیریم.» و سپس افزود: «روز شنبه بر اثر حمله بیرحمانه ارتش به دانشگاه حدود ۶۵ نفر کشته شدهاند و در این حال همه مردم را به گریه انداخت و از احساسات مردم استفاده کرد... .»
فراخوان امام
امام امت دو روز بعد از تبعید از عراق به فرانسه در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۷ در پیامی مکتوب خطاب به عموم مردم آغاز سال تحصیلی ۱۳۵۷ – ۱۳۵۸ را به محصلان علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشآموزان تبریک گفتند.
ایشان در این پیام خاطرنشان کردند: «من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پر افتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام مژدۀ پیروزی نهایی میدهم؛ به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد؛ و به شرط آگاهی از حیلههای استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسی آنان و مهرههایی به اسم شاه و دولت و وزیر و وکیل که به جان ملت مستضعف افتادهاند و خون آنان را میمکند.
هان، ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بپاخیزید و به هم پیوندید و برای نجات اسلام و کشور کوشش کنید و قبل از هر چیز عملا از احکام پر ارج اسلام که سعادت ملتها را بیمه نموده است پیروی کنید و جناحهایی را که در اثر تبلیغات اجانب، فریب خورده و بعضی مکتبها را پذیرفتهاند و یا به آنها تمایل پیدا کردهاند، از حیله دشمن آگاه کنید و جنایتهای سران حیله باز مکتبهای منحرف را افشا کنید و برای نجات کشور از تفرقه و تشتت، سخت احتراز کنید و با صراحت خواستههای ما را که خواست همۀ مستضعفین است به آنان گوشزد کنید و شعار ما را که شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد کنید، باشد که با شناخت صحیح به شما بپیوندند.
و از طرف من به آنان بگویید اسلامیکه شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مکتب قرآن شنیدهاید و یا منحرفان تفرقهطلب و عمال استعمارگران به شما معرفی کردهاند، اسلام نیست. بیایید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنوید و در آن، چیزی را که بالاتر از آمال و افکار شماست بیابید و گول مبلغان استعمارگران را مخورید؛ یک نظر سطحی به وضع سران اینگونه کشورها کافی است که شما را بیدار کند.
ای فرزندان ایران! پیوندتان را با ملت بزرگمان که تنها میخواهد روی پای خود بایستد و هیچ گونه گرایشی به شرق و غرب نداشته باشد و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد کشتار دسته جمعی آنان به دست شرق و غرب هستیم، مستحکمتر کنید و با شعار واحد توحیدی، دست جباران و غارتگران بینالمللی را از مخازن غنی خود کوتاه کنید و با دست یافتن به مخازن بزرگ و کوتاه کردن دست زمامداران، کرسینشینان خیانتکار، با همت ملت بزرگ به ادارۀ کشور بپردازید؛ و سرمایههای عظیمیکه امروز به دست دزدهای غارتگر بینالمللی و دودمان پهلوی و بستگان آنان و هیأت حاکمه و دیگران تباه میشود، در راه صلاح و خیر ملت و مملکت به کار اندازید. بساط هرج و مرج و اسراف و هرزهگریها را به برکت حکومت اسلامی در هم پیچید و کشور خود را نجات دهید و به خدای بزرگ اتکال کنید که نگهدار و معین شماست.
اکنون به خواستههای ابتدایی و مقدماتی ما، که رسیدن به سعادت و آزادی و استقلال و حکومت عدل اسلامی بدون آن ممکن نیست و به سدهایی که باید از سر راه برداشته شود، توجه کنید:
۱ـ برچیده شدن نظام شاهنشاهی، که در طول تاریخ، تمام تیرهروزیهای ملت مستضعف به دست شاهان و به خاطر نظام شاهنشاهی بوده است و ستمکاریهای آنان روی تاریخ را سیاه نموده است و نمونهاش در عصر حاضر، شاه است که کشور را به سرعت به سوی سقوط میکشاند. موافقت با نظام شاهنشاهی چه به صراحت و چه به وسیلۀ طرحی که لازمهاش بقای آن است، خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران است و هر کس با هر اسم با آن روی موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است.
۲ـ بیرون راندن تمام عناصری که در زمان سلطنت پهلوی متصدی امور مهمۀ کشور بودهاند مثل وزارت و وکالت که اینان بدون استثنا شریک جرم و آلت اجرای مقاصد اجانب با شاه بودهاند و باید از تصدی امور کشور برکنار باشند و محاکمه و مجازات شوند و فرقی نیست بین موافقین دولت و آنان که با فرصت طلبی و فریبکاری، خود را به صورت مخالف در آوردهاند و به فریاد برخاستهاند، و آنان که دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسی میزنند؛ زیرا تمام اینها کوشش دارند با این نغمههای شیطانی، شاه را حفظ کنند و بساط سوء استفاده را ادامه و رونق دهند، و غارتگران بینالمللی را در چپاول مخازن ما کمک کنند.
۳ـ در همه حال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از سر کشور است؛ زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی خواب و خیالی بیش نیست و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازۀ دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه با صراحت و چه به وسیلۀ طرحهایی که لازمهاش ادامۀ تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه ای باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است، و احتراز از او لازم است؛ زیرا اگر دخالت اجانب ـ خصوصا امریکا، شوروی، انگلیس ـ وجود داشته باشد، هر رژیمیکه روی کار بیاید تنها آلتی خواهد بود برای عقب نگه داشتن ملت و ادامۀ بدبختیها و محرومیتها از یک طرف، و چپاولگریها و قلدریها از طرف دیگر.
عوض شدن مهرهها گرچه ممکن است موقتا اوضاع را بهتر از حال حاضر کند، ولی تأثیری در سرنوشت ما ندارد، زیرا تمام بدبختیها و گرفتاریهای مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است. اینها اجمالی است از خواستههای مقدماتی ما و خواستههای اصلی پس از طی این مرحله عرضه میشود و به خواست خدای تعالی و با ادامۀ نهضت ملی اسلامی با کمال قدرت اجرا خواهد شد.
و اما وظیفۀ ما و شما دانشجویان و دانشآموزان و طلاب علوم دینیه:
۱ـ اگر از استادان و دبیران و سران قوم، انحرافی از مقاصد ملی و دینی که سرنگونی رژیم پوسیده در رأس آن است دیدید، شدیدا اعتراض کنید و راه ملت را که راه خداست به آنان پیشنهاد کنید، و در صورتی که نپذیرفتند، از آنان احتراز کرده و صریحا مقاصد منحرف آنان را برای مردم مظلوم شرح دهید؛ که اینها خائن به دین و ملت و کشورند و میخواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بینالمللی به غارتگری خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگی نگه دارند.
۲ـ طلاب علوم دینی و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آمدن استقلال و آزادی و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش، به سایر طبقات ملت بپیوندند.
۳- شما و ما و سایر قشرها مکلفیم به ارتش بفهمانیم که باید زنجیر تسلط اجانب را با قدرت نظامی پاره کند و به ملت بپیوندند و کشور را از ننگ فرمانروایی مستشاران اجانب برهانند زیرا صلاح دین و دنیای همگی در آن است و بدون سرنگونی رژیم شاه، نجات امکان ندارد.
باید ارتشیان را آگاه گردانید که شاه و عمال سرسپردۀ او، شما را در راه مقاصد شوم خود و ابرقدرتها و (غارتگرانِ ضعفا) به خدمت میگیرد، که حفظ منافع اجانب و همدستی با اسرائیل نمونۀ آن است و کشته دادن و ننگ از آنِ شماست و حفظ مقام و ادامۀ ستمگری و غارتگری از آنِ او و ستمگران است. هلاکت و برادرکشی، نصیب درجهداران جوان و سربازان است و استفاده و عیاشی برای دیگران. باید خود را از شر شاه نجات دهند و شاهد پیروزی را در آغوش کشند.
شما ای طبقۀ جوان ارتش، بپاخیزید و کشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید و دست غارتگران را کوتاه کنید و شرف و عزت را برای خود به یادگار بگذارید و سعادت دو دنیا را بیمه کنید. و وظیفۀ دانشجویان است که در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را برای یک قیام همگانی تشویق و ترغیب کنند، و آنان را برادر خود بنامند و با صدای بلند از آنان سؤال کنند: آیا جواب گل، گلوله است!؟
۴ـ بسیار هوشمندانه به مسائل روز نظر کنید و گول خدعههای دستگاه شاه را که با طرحهای مختلف میخواهد ایجاد نفاق کند نخورید زیرا از قراری که شنیده میشود، میخواهند گروهی از دست نشاندگان و مأمورین شاه را وادار کنند و در دانشگاهها شعارهای کمونیستی بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند. «حزب توده» حزب کثیف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایشها برای سست کردن نهضت اسلامی و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخهای سوء استفاده از مخازن ملت محروم است، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشۀ شیطانی را نقش بر آب کنید.
۵ـ شما دانشجویان موظف هستید که از قیام حق طلبانه و مردانۀ قشرهای کارگر و کارمندان محروم و مسلمان ایران که به اعتصاب کشیده شده است پشتیبانی کنید. اینان مسلمانان محرومی هستند که از حق کشی رژیم شاه به تنگ آمدهاند و برای احقاق حق و همگامی و همدردی با سایر برادران خود به پا خاستهاند و همه میدانید تا رژیم فعلی سر کار است، عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم، امری است که جامۀ عمل به خود نمیپوشد.
به آنان از من بگویید که گول دستگاه فریبکار را نخورید و دست از اعتصابات نکشید و نهضت اسلامی خود را ادامه دهید، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و سایر ملت را قطع و به برکت حکومت اسلامی به عدالت حقیقی و برخورداری از نعمتهای الهی نایل شوید و به آنان تذکر دهید: در اعتصابات خود پشتکار به خرج دهید و شعارهای اسلامی خود را هر چه بیشتر گسترش دهید و اتکال به خدای تعالی نموده و مطمئن باشید پیروزمندانه به حقوق حقۀ خود میرسید. »
در کتاب یک سال - بهمن ۱۳۵۶ تا بهمن ۱۳۵۷- مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه-حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
دولت نظامی
با روی کار آمدن سپهبد غلامرضا ازهاری، دولت نظامی برای آرام کردن فضا برخی مقامات عالیرتبه رژیم که طی پستهای حساس داشتند، بازداشت کرد. در بین بازداشت شدگان «نعمتالله نصیری»، «منوچهر آزمون»، «داریوش همایون»، «غلامرضا نیکپی» و در هفدهم آبان «امیرعباس هویدا» نیز به این فهرست اضافه شد.
منابع:
صحیفه امام، جلد ۳، ص ۴۸۳- ۴۸۸
صحیفه امام، ج ۴، صص ۳۰۸ـ ۳۱۰
روزنامه کیهان، ۲ آبان ۱۳۵۷ ص ۲
روزنامه اطلاعات، ۳ آبان ۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه کیهان، ۳ آبان ۱۳۵۷، ص ۲
روزنامه کیهان، ۶ آبان ۱۳۵۷، صص ۲، ۲۱و ۲۲
روزنامه کیهان، ۷ آبان ۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه کیهان، ۸ آبان ۱۳۵۷، ص ۱۹
روزنامه کیهان، ۹ آبان ۱۳۵۷، ص ۱۷
روزنامه کیهان، ۱۰ آبان ۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه کیهان، ۱۱ آبان ۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه کیهان، ۱۳ آبان ۱۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه کیهان، ۱۴ آبان ۱۳۵۷، ص ۱
روزنامه اطلاعات، ۱۶/۱۱/۱۳۵۷، ص ۷
نظر شما