به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از اکوایران ترمینال جایی است که آدمها میروند و میآیند اما کسی در سکنی نمی کند محل گذر است نه خانه پدر. شاید به همین خاطر باشد که کمتر کسی عمر را در آن بگذارند. جز یک نفر! کسی که ۱۸ سال از عمر خود را در چنین محلی سپری کرد و رفت و آمد ادم ها را به تماشا نشست.
کسی که مثل هیچکس نبود
روایتها در موردش، متفاوت و متنوع است. برخی میگویند، او فرزند یک پزشک ایرانی و پرستار اسکاتلندی بوده است که پس از مرگ پدر در جستجوی مادر، ایران را ترک کرده تا در ناکجا آباد بیابد. برخی دیگر میگویند، او مبارزی سیاسی بوده که قبل از انقلاب اسلامی در ایران بازداشت شده و پس از آن به بلژیک پناه برده و از آنجا در جستجوی پدر به انگلستان رفته است. در این مسیر مدارک هویتیاش ربوده میشود و او میان شهرهای اروپایی از لندن، آمستردام و پاریس پاس کاری میشود تا اینکه در گوشهای از فرودگاه شال دوگل بیتوته میکند.
برخی دیگر میگویند، او یک ایرانی، از وطن فراری بوده که به قیمت اقامت در یکی از شهرهای اروپایی مدارکش را در مسیر سفر نابود کرده است. رسانه می گویند نامش مهران کریمی ناصری است اما خودش هیچ کدام از این روایتها را قبول نداشت. او خود را نه مهران کریمی ناصری میخواند و نه خود را ایرانی می دانست؛ او خود را «سر آلفرد مهران» معرفی میکرد.
داستان زندگی کریمی ناصری در عین غم انگیزی، آنچنان جذاب بود که مورد توجه استیون آلن اسپیلبرگ قرار گرفت. کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس بزرگ آمریکایی که با الهام از زندگی کریمی ناصری فیلم «ترمینال» را در سال ۲۰۰۴ با بازیگری تام هنکس ساخت.
«ترمینال»داستان مردی است که از کشوری به نام «کارکوزیا» به فرودگاه بینالمللی «جان اف کندی» آمده است و به دلیل کودتا در کشورش توسط گروهی شبه نظامی اجازه ورود به آمریکا را پیدا نمیکند. در عین حال به علت وقوع انقلاب در کشورش امکان بازگشتش نیز وجود ندارد. مردی که در نهایت وارد آمریکا میشود.
اما کریمی ناصری این کار را نمیکند. به گفته رسانههای غربی او به اندازهای شیفته زندگی در فرودگاه شده بود که با وجود آنکه در سال ۱۹۹۹ اجازه اقامت در فرانسه را دریافت کرد؛ زندگی در فرودگاه را رها نکرد.
البته برخی میگویند، او پس از آنکه مبلغ هنگفتی بابت فیلم ترمینال دریافت کرده بود؛ برای مدتی کوتاه در خوابگاهی در پاریس زندگی کرد. اما چند هفته پیش از مرگش مجددا به «شارل دو گل» باز میگردد.
مرگ در غربت
مرگ ناصری همچون زندگیش مبهم است و متنوع از روایت است. برخی گفتند، کریمی ناصری قبل از ظهر روز شنبه ۱۲ نوامبر در ترمینال ۲F به مرگ طبیعی درگذشته است. برخی دیگر گفتند، او در سن ۷۷ سالگی دچار حمله قلبی شده بود و با ناکام ماندن تیم پزشکی فرودگاه در ترمینال از دنیا رفت. اما دلیلش مرگ هر چه بود او دیگر در این دنیا نیست و در این داستان هزارتو یک نکته تلخ میان مهاجران مشترک است. هموطنهای آواره (سرگردان) و غریبی که نه فرهنگ کشور میزبان را هضم کردند و نه از مُرده ریگ فرهنگ مشرق چیزی به یاد دارند. آنها از اینجا مانده و از آنجا مانده، سرگردان در دنیا شدند.
کریمی ناصری نماد آنهایی است که به ناچار از این سرزمین رخت بربستند برای یک هوای تازه تر. اما هجرت هم این مقصود را حاصل نکرد. جاماندگانی که ترک وطن کردند، اما دل در وطن جا گذاشتن.کریمی ناصری شاید قصه اش همان ایران باشد که اگر خود از یاد برده از دیگران تمنا دارد او را از یاد نبرند.
نظر شما