به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، این روزها در صحنه سیاسی کشور بیش از هر شخص دیگری نام «علی شمخانی»، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور به گوش میرسد. در چند هفته اخیر، شمخانی از پکن تا ابوظبی و بغداد به مرد اول صحنه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور تبدیل شده است. محور کاری و ماموریت ویژه دبیر شورای عالی ملی، صلح است و تنشزداییهای بزرگ. ماموریتی که نه تنها چشمها را به خود دوخته، بلکه از نگاه بسیاری از ناظران سیاسی میتواند تحولآفرینیهای بزرگی را به همراه داشته باشد.
نقطه عطف برجسته شدن نقش شمخانی در بمب خبری ۱۰ مارس / ۱۹ اسفند بود که پس از ۷ هفت سال تنش حداکثری، ایران و عربستان برای از سرگیری روابط دو جانبه توافق کردند. شمخانی، با «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی توافقی تاریخی را امضا کرد که طی بیش از یک هفته گذشته کانون اصلی تحلیل ناظران سیاسی و رسانهها بوده است.
پس از ماموریت موفق پکن، دومین تحرک مهم سیاست خارجی ایران به رهبری دریابان شمخانی در ۲۵ اسفند ماه و با سفر به امارات متحده عربی بود. به نظر میرسد شمخانی در سفر به ابوظبی، تنشزدایی و رفع سوء تفاهمهای میان ایران و دومین قدرت حوزه خلیج فارس یعنی امارات را در دستور کار داشته است. اما سفرهای منطقهای و خاص شمخانی به ابوظبی با دیدار با رهبر قدرتمند این کشور یعنی محمد بن زاید، ختم نمیشود. گزارشهای حاکی از آن است بغداد، پایتخت کشور عراق، مقصد بعدی سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی خواهد بود.
روایتهایی از ماجرای شمخانی و تنشزدایی عربی
سفرهای مهم شمخانی و توافقات تاریخی حاصل شده برای سیاست خارجی کشورمان، علاوه بر ماهیت توافقات و اهداف سفرها، روایتهای متفاوتی را به همراه داشته است. این که دبیر شورای عالی امنیت ملی، به جای حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه، رهبری این ماموریتها را عهدهدار شده، از یک سو این پرسش را مطرح کرده که چرا چنین تصمیمی اتخاذ شده و از سوی دیگر، روایتهای مختلف و گاه عجیبی را به همراه داشته است.
یکی از روایتهای عجیب را «میدل ایست ای» ارائه کرده است. این درگاه خبری آنلاین، به نقل از منابع آگاه مدعی شده که «بیت رهبری» در ایران مدیریت مذاکرات و توافق با عربستان را از وزارت خارجه گرفته و شمخانی ماموریت تنشزدایی منطقهای را عهدهدار شده است.
در کنار این روایت، شائبههایی نیز مطرح شده که در موضوع تنشزداییهای منطقهای، وزارت خارجه و شخص حسین امیر عبداللهیان، کنار گذاشته شدهاند. مضمون چنین روایتهایی این بود که میان وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی، اختلاف موضوع وجود دارد. بر خلاف این روایتها، دیروز –جمعه – ۲۶ اسفند، حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه در پاسخ به این شائبهها نوشت:
«سفر دریابان شمخانی به امارات و عراق در چارچوب مناسبات موجود امنیتی انجام میشود. پدیده جدیدی نیست. نماینده وزارت خارجه در سفرها همراه ایشان است. در سیاست خارجی هماهنگی وجود دارد. همه چیز در چارچوب نظام و زیر نظر رییس جمهور است. هماهنگی وجود دارد. دشمنان بدانند، اختلافی نیست.»
انتشار این توئیت را به نوعی میتوان حسن ختامی بر شائبهها و فرضیات مطرح شده پیرامون عدم هماهنگی و وجود اختلاف در حوزه کلان سیاست خارجی کشور مورد ارزیابی قرار داد.
چرا علی شمخانی؟
با وجود توئیت مهم و شفافسازی امیر عبداللهیان، همچنان یک پرسش قابل طرح خواهد بود. اینکه چرا ماموریت مهم تنشزدایی منطقهای با کشورهای عربی فراتر از رئیس دستگاه دیپلماسی به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سپرده شده است؟ عموما در پرونده تنشزدایی میان کشورهای و بازیگران در نظام بینالملل، این وزاری خارجه هستند که عهدهدار ماموریت امضای صلح خواهند بود. فارغ از نمونههای محدود، این رویه تا حدود زیادی پذیرفته شده و مرسوم نیز هست. نمود بارز این امر را میتوان در جریان امضای برجام میان ایران و کشورهای ۱+۵ در اکتبر ۲۰۱۵ مشاهده کرد که وزاری خارجه طرفین امضا کنندهگان توافق بودند.
در توضیح چرایی سپردن شدن ماموریت ویژه تنشزدایی با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به دریابان علی شمخانی میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد. اول اینکه شمخانی متولد شهر اهواز و از اعراب ایرانی است. تسلط دبیر شورای عالی امنیت ملی به عربی فصیح، به طور حتم در مذاکرات و ریزانی با کشورهای عربی تاثیرات ناخودآگاه و ملموسی را بر جای خواهد گذاشت.
در سطح دوم، مهمتر از عرب بودن، شمخانی، نقش ویژه و تجارب تاریخی خاص او در موضوع تنشزدایی عربی است که اهمیت دارد. مهمترین تجربه تاریخی در این زمینه را میتوان به نقشآفرینی خاص علی شمخانی در هشتمین کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران در آذر ۱۳۷۶ ارجاع داد. در این مقطع، برای نخستین بار بعد از سال ۱۳۵۷، ولیعهد عربستان سعودی «شاهزاده عبدالله» که بعدا پادشاه این کشور شد، برای حضور در نشست سران کشورهای اسلامی به تهران سفر کرد. برخی روایتها از این امر حکایت دارند که در این مقطع علی شمخانی در ارتباطگیری و نزدیکی میان هیات عربستان با جمهوری اسلامی ایران نقشی بیبدیل را ایفا کرد. حتی نزدیکی به سطحی رسید که شاهزاده سعودی از منزل شخصی آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز دیدار کرد.
در سطح سوم، بعد از اتمام کنفرانس سران کشورهای اسلامی در اقدامی بیسابقه، دریابان شمخانی وزیر دفاع وقت ایران نیز به ریاض رفت و توافقنامه دفاعی امنیتی میان دو کشور امضا شد. این اتفاق بیسابقه، شاید در سطح کلان مناسبت دو کشور قابل بازخوانی باشد، اما بدون تردید، عرب بودن و نزدیکی دریابان شمخانی به ولیعهد سعودیها در این موضوع بیتاثیر نبوده است.
با نظر به این ملاحظات، حالا به جرات میتوان انتخاب علی شمخانی برای پروژه مهم تنشزدایی تهران با کشورهای عربی را هوشمندانه مورد ارزیابی قرار داد. انتخابی که نه تنها از روی اجبار نبوده، بلکه گامی مهم در راستای کوتاه شدن مسیر مذاکرات و حصول توافق آسانتر با پایتختهای عربی حاضر در حوزه خلیج فارس باشد. ایفای نقشهای ویژه شمخانی در گفتگو با کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی نشان داده که انتخاب او تاثیری مثبت را در مذاکرات برجای گذاشته است.
آوردههای سفرهای شمخانی
توافقات بزرگ شمخانی به کشورهای عربی در مقطع کنونی میتواند آوردههای مهمی را برای کشورمان به همراه داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- در مقطع کنونی تنشزدایی ایران با قدرتهای منطقهای، میتواند زمینهای مهم برای گشایش در پرونده بزرگتر سیاست خارجی کشورمان، یعنی حل تعلیق در مذاکرات برجامی باشد. با توافق اخیر، تهران نشان داد که بازیگری قابل اتکا برای صلح و اهل گفتگو است. از توافق ایران با عربستان و احتمالا تنشزدایی با امارات و بحرین در آینده نزدیک، این پالس مخابره میشود، که ایران آماده بازگشت به مذاکرات و احیای برجام در آینده نزدیک است.
۲- صلح ایران با کشورهای عربی، علاوه بر تاثیرت سیاسی فرامنطقهای آن، میتواند زمینهای برای تسهیل مناسبات پولی، بانکی و ارزی با کشورهای منطقه باشد. گویا استراتژیستهای ایرانی نیز با اطلاع از چنین اهمیتی، در سفر شمخانی به امارات، محمد رضا فرزین، رئیس بانک مرکزی را همراه او به ابوظبی فرستادهاند. توافقات مالی و بانکی ایران با ریاض و ابوظبی از اهمیتی ویژه برخوردار خواهد بود و میتواند تاثیرات عمیقی را بر بهبود وضعیت اقتصادی کشور در آینده داشته باشد.
۳- در سطح سوم، رفع چالشهای امنیتی در منطقه، بخشی بزرگ از هزینههای مادی و میدانی را از روی شانههای ایران برخواهد داشت. در وضعیتی که چالشهای امنیتی به حداقل برسد، دیگر بازیگران نیازمند صرف هزینهها بزرگ برای تقابل با یکدیگر نیستند. همین امر میتواند زمینه را برای همکاری طرفین در ابعاد مختلف از جمله حوزه اقتصاد و فرهنگ تامین کند.
نظر شما