به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، بر اساس آمارهای غیررسمی، تورم بانک مرکزی در فروردین ۱۴۰۲ به رقم ۶۸.۶ درصد رسیده است که پس از سال ۱۳۲۲ تاکنون بالاترین تورم نقطه به نقطه محسوب میشود. این در حالی است که دولت سیزدهم که نقدهای جدی به رکوردزنی تورم در دولت قبل داشت، پس از روی کار آمدن سعی کرد سیاستهای انقباضی پولی را جهت مهار تورم به کار بگیرد. اما نهایتا در ماه بیستم دولت رکورد ۷۹ ساله تورم ثبت شد. طی این ۲۰ ماه، در یک مقطع حذف ارز ترجیحی و در مقطعی دیگر چهارمین بحران ارزی دهه اتفاق افتاد که منجر به فتح کانالهای جدید تورمی شدند. اما در این سرمقاله سعی میشود دقیقتر به مسئله ریشههای رکوردزنی تورم پرداخته شود.
آیا دولت سیاستهای پولی انقباضی در پیش گرفت؟
دولت پس از روی کار آمدن، نرخ بهره بین بانکی، ریپو و نرخ اوراق دولتی را افزایش داد. همزمان سعی کرد با تامین مالی از طرق دیگر رشد پایه پولی را نیز کاهش دهد به طوری که نرخ رشد پایه پولی از محدوده بالای ۴۰ درصد به محدوده زیر ۳۰ درصد در ابتدای تابستان ۱۴۰۱ رسید. اما در نیمه دوم سال ۱۴۰۱، با بدترشدن ناترازی بودجه دولت رشد پایه پولی مجددا افزایش یافت. تامین مالی کسری دولت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با شیوههای غیرشفاف از طریق سیستم بانکی انجام میشد و بانکها نیز این برداشتها را از طریق بانک مرکزی تامین مالی میکردند که منجر به افزایش پایه پولی میشد.
از طرف دیگر سیاستهای بانک مرکزی در قبال بانکها در کنار انتظارات تورمی بالا (که منجر به کاهش ماندگاری سپردهها میشد) منجر به ناترازی بیشتر بانکها شد که از این طریق نیز بدهی بانکها به بانک مرکزی افزایش یافته و منجر به افزایش پایه پولی شد. بنابراین بر اساس آخرین آمار منتشره که مربوط به بهمن ۱۴۰۱ است، رشد پایه پولی رکوردی تاریخی ثبت کرد؛ بالاترین میزان رشد ۱۱ ماهه پایه پولی معادل ۳۴ درصد.
اما در مقابل، سیاستهای کنترل ترازنامه منجر به کاهش رشد نقدینگی در اقتصاد شد. به طوری که در پایان سال رشد نقدینگی با ده واحد درصد کاهش نسبت به مدت مشابه سال قبل، به ۳۰ درصد رسید. اگر چه باید توجه داشت که رشد ۱۱ ماهه نقدینگی هم همچنان بالاست و از لحاظ بزرگی چهارمین رقم دو دهه اخیر است. نمودار بالا رشد یازدهماهه نقدینگی و پایه پولی را نشان میدهد.
بنابراین در مجموع سوال این است که در کوتاه مدت کدام اهمیت دارد؟ رکوردزنی رشد پایه پولی یا افت نسبی رشد نقدینگی؟
تورم زایی کدام بیشتر است؟ پایه پولی یا نقدینگی؟
رکورد تاریخی رشد پایه پولی، علیرغم کاهش نسبی رشد نقدینگی دقیقا وضعیتی است که در آن انتظار افزایش تورم وجود دارد. در گذشته هر گاه شرایطی مشابه این وجود داشته، یعنی رشد پایه پولی بسیار بالا و فراتر از نقدینگی بوده، تورم نیز افزایش یافته است.
دلیل چنین وضعیتی این است که وقتی پایه پولی منتشر میشود، در واقع پول تازه به اقتصاد تزریق میشود. این تزریق پول تازه یا از کانال بانکهاست یا دولت یا مستقیما با خرید و فروش توسط بانک مرکزی رخ میدهد. تزریق این پول تازه که به آن پول پرقدرت نیز گفته میشود، نه تنها سریعا قدرتی برای خرید در اقتصاد ایجاد میکند، بلکه قادر است ترکیب نقدینگی را نیز به سمت تورمزایی بیشتر پیش ببرد. بنابراین اصولا رشد بالای پایه پولی، منجر به تورم بالاتر میشود.
پایه پولی پولی است که توسط بانک مرکزی به اقتصاد تزریق میشود. این پول مانند پایهای عمل میکند که بانکها با مانور بر روی آن میتوانند نقدینگی بیشتری خلق کنند. اما تصور کنید که بانک مرکزی از طریق دولت خلق پول کند*. ابتدا سپرده دولت نزد بانکها شارژ میشود. دولت در کمتر از یک ماه، یا از این پول برای مخارج خود استفاده میکند و با آن کالا و خدمات خریداری میکند (با انتقال به حساب عاملان و پیمانکاران خود) و یا به صورت حقوق به حساب کارمندانش منتقل میشود. معمولا درصد زیادی از پول منتقل شده به حساب کارمندان به سرعت صرف خرید کالا و خدمات میشود (کارمندان دولت جزء افراد با درآمد بسیار بالا محسوب نمیشوند و لذا میل نهایی به مصرف آنها نسبتا بالاست). بنابراین پایه پولی، پول پرقدرت یا نقدینگی در راند اول تورمزایی بالا و سریعی دارد چرا که درصد زیادی از آن صرف خرید میشود. توجه کنید که پول پرقدرت منتشرشده توسط بانک مرکزی پس از انتشار دیگر بخشی از نقدینگی است، اما نقدینگی در راند اول.
حالا تصور کنید این پولها خرج شدهاند و توسط افراد وارد حسابهای بانکی شدهاند، بخصوص سپردههای مدتدار. طی یک سال گذشته، بانکها برای تبدیل این سپردهها به وام جدید محدود بودهاند. مسلما در انتظارات تورمی بالا اگر اجازه ارائه تسهیلات وجود داشت، این تسهیلات هم سریعا منجر به خرید کالا و خدمات و داراییها میشدند و قیمتها افزایش بیشتری پیدا میکرد. بنابراین تحت این شرایط محدودیت ترازنامهای میتواند تا حدی به مهار تورم کمک کند. اما در مقابل دولت و بانکها به دلیل ناترازیها به صورت مداوم در حال تزریق پول پرقدرت به اقتصاد هستند که همانطور که توضیح داده شد تورمزایی بالایی دارد. این وضعیت بدتر از شرایطی است که بانک مرکزی بانکها را در ارائه تسهیلات آزاد میگذاشت (خلق نقدینگی در راندهای بالاتر)، اما رشد پایه پولی محدود میشد.
در گذشته نیز هرگاه رشد پایه پولی بیشتر از رشد نقدینگی بوده کشور با تورم بالاتری مواجه بوده است. به نمودار زیر توجه کنید. ضریب تکاثر نقدینگی در دوره های مختلف تورمی ترسیم شده است.
ضریب تکاثر نقدینگی، از تقسیم نقدینگی بر پایه پولی بدست میآید. بنابراین افزایش سریع ضریب تکاثر یعنی رشد نقدینگی بالاتر از رشد پایه پولی است. به عبارت دیگر جنس نقدینگی از جنس «نقدینگی در راندهای بالاتر» است که توسط عملیات بانکی ایجاد میشود. وقتی رشد ضریب تکاثر کند میشود، یعنی رشد پایه پولی بیشتر از رشد نقدینگی است. در این حالت جنس نقدینگی از جنس «نقدینگی در راند اول» یا همان پول پرقدرت یا پول تازه است که توسط بانک مرکزی ایجاد شده است.
در نمودار زیر مشخص است که در سه دوره با تورم بالا، ضریب تکاثر به صورت میانگین سالانه دو تا سه درصد رشد کرده است. یعنی در دوره تورم بالا رشد نقدینگی از محل راند اول یا پول پرقدرت بوده است. در مقابل در دو دوره با تورم پایینتر رشد ضریب تکاثر سریعتر و در محدوده به طور متوسط سالانه هشت، نه درصد بوده است. به این معنا که در این دورهها رشد نقدینگی بیش از رشد پایه پولی بوده است.
بنابراین در مجموع چه بر اساس دادهها، چه بر اساس تعریف مفاهیم و تئوری میتوان انتظار داشت که شرایطی که مانند سال ۱۴۰۱، رشد پایه پولی سریعتر از رشد نقدینگی بوده، تورمزایی همان نقدینگی موجود بیشتر از زمانی است که رشد نقدینگی بالاتر است اما رشد پایه پولی کمتر.
اکنون اگر در نمودار زیر به وضعیت ضریب تکاثر و افت شدید آن در سال ۱۴۰۱ توجه کنیم، در کنار رشدهای بالای کلهای پولی که در نمودار اول مشخص است، ریشه های پولی رکورد زنی تورم در ابتدای سال ۱۴۰۲ مشخص میشود.
نظر شما