به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، خبر آمدن و رفتن کامبیز آتابای به تهران شوکی بسیار بیشتر از آمدن سرکار خانم ویتنی رایت و یا آمدن احتمالی نصرالله معین ایجاد میکند. کامبیز آتابای یکی از همان سیاستمداران جوان و تازه نفسی بود که خودشان را برای نقشآفرینی در ادامه حکومت پهلوی آماده میکردند. مثل رضا قطبی و پرویز ثابتی و سید حسین نصر و داریوش همایون. حلقهای از تکنوکراتهای تحصیلکرده وفادار. کامبیز آتابای دقیقا همسن قطبی و ثابتی بود. متولد ۱۳۱۸.
آتابایها تیرهای از ترکمنها بودند که در قشون قاجار به کار گرفته شده بودند و رسته خاص خود را داشتند. یکی از این شاخهها به هادی آتابای میرسد که نظامی بود و با دختر اول رضاخان یعنی همدمالسلطنه ازدواج کرده بود و شده بود داماد رضاشاه.
او سه تا فرزند داشت که یکی از آنها یعنی سیروس آتابای، یک شاعر مشهور آلمانی و ایرانی شد و در سال ۱۳۷۴ در مونیخ و در سن ۶۶ سالگی درگذشت. این شاخه همین جا تمام میشود. شاخه دیگر مربوط به ابوالفتح آتابای است. چه نسبتی با هادی دارد؟ خواهرزاده هادی است. یعنی هادی آتابای دایی ابوالفتح آتابای بوده است.
به این ترتیب ابوالفتح و به تبع آن پسرش (کامبیز) نسبت فامیلی هم با خانواده پهلوی پیدا میکنند. در واقع خواهر ناتنی محمدرضا میشود زن دایی ابوالفتح! ابوالفتح آتابای با بدری آتابای ازدواج میکند و یک تک پسر دارد که همین کامبیز آتابای است. ابوالفتح آتابای سالها در دربار خدمت کرد و جزو محارم اسرار محمدرضا و علم بود و مثل ابوالفضل محوی نقشی کلیدی در روند زندگی خصوصی محمدرضا ایفا میکرد.
ابوالفتح در دهه پنجاه معاون وزیر دربار بود و حتی تغییر در وزرای دربار و محول شدن نقش از علم به هویدا و سپس علیقلی اردلان، جایگاه ابوالفتح تغییری نکرد و او و پسرش تا آخرین لحظات حضور محمدرضا در تهران محرم اسرار این خانواده بودند.
به هنگام خروج محمدرضا و فرح از تهران در سال ۱۳۵۷، کامبیز آتابای همراه آنها بود چراکه او پست مدیرکل خدمات عمومی دربار را برعهده داشت و به پدر کهنسالش در دربار کمک میکرد و عملا بسیاری از وظایف او را انجام میداد.
کامبیز تحصیلات نظامی در انگلیس داشت و بعد دورههای چتربازی را در آمریکا از سرگذرانده بود. اعتماد پهلویها به کامبیز در سالهای پس از انقلاب هم ادامه پیدا کرد و او به مباشر اصلی کارهای فرح بدل شد. مدیریت امور مالی او را در دست گرفت و زمانی همه کاره رادیویی شدهبود که از سوی خاندان پهلوی در خارج از کشور و در دهه شصت راهاندازی شده بود.
اما شهرت اصلی کامبیز آتابای به خاطر نقشش در دربار نبود. در واقع کامبیز آتابای در دو رشته ورزشی نقش راهبردی ایفا کرد. رشته اول که سوارکاری بود که خب با مشغولیات درباری آتابای همخوان بود. او اثری پروانهای در مرگ صمد بهرنگی ایفا کردهبود.
او سفارش چند جفت اسب مجار را برای برگزاری جشنهای دوهزاروپانصدساله داده بود و یک دامپزشک ارتش مسئول دریافت و نظارت بر این محموله پرارزش از اسبها بود و در سفرش به طرف مرز بازرگان جهت تحویل این محموله، صمد بهرنگی هم به شکلی اتفاقی با او همراه میشود و در نهایت آن حادثه غرق شدن غیرمترقبه صمد در رود ارس رخ میدهد!
با این حال نقش مهمتر آتابای در ریاست فدراسیون فوتبال بود. در سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷. کار بزرگ او در این سالها راه انداختن لیگ تختجمشید بود و همینطور ساپورت تیم ملی ایران. در دوره ریاست شش ساله او، تیم ملی دوبار قهرمان جام ملتها میشود، یکبار قهرمان بازیهای آسیایی، به دو المپیک راه مییابد و دست آخر راهی جامجهانی میشود.
چهار بار هم قهرمانی جوانان آسیا را تجربه میکند که البته سه بار آن به شکل مشترک بوده است. در دوره او فوتبال با حمایتهای آشکار و پنهان دربار به محبوبیتی حیرتانگیز دست پیدا میکند و او به شیوههای مختلف ستارههای فوتبال را مورد حمایت مالی قرار میدهد. به هرحال مجموعهای از تصمیمات مناسب همراه نام او بوده است.
دعوت از فرانک اوفارل، سپردن تیم ملی جوانان به حشمت مهاجرانی و سپس آوردن مهاجرانی به نیمکت تیم ملی، نشان میدهد که او از ذائقه درستی در تشخیص شایستگیها برخوردار بوده است. بزرگترین ناکامی دوره او نرسیدن به جامجهانی ۱۹۷۴ بود و دومی شکست در فینال جام قهرمانی جوانان آسیا در تهران و آن هم مقابل حریف سنتی ایران، یعنی عراق بوده است.
هرچه بود موفقیتهای او به شکلی میشود که در سال ۱۹۷۷ به ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا میرسد که خب با انقلاب تداخل پیدا میکند و آتابای در روز ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ با همان هواپیمایی که محمدرضا و فرح و بقیه خانوادهشان ایران را ترک کردند، پرواز میکند و به ناچار از همه سمتهایش استعفا میدهد.
با این توصیفات، قبول کنید که خبر سفر بیسروصدای کامبیز آتابای به تهران و بازگشت دوبارهاش به آمریکا واقعا خبر شگفتانگیزی است. هرچند گذشت ۴۵سال از پیروزی انقلاب برخی حساسیتها را کمتر کرده است. یک دهه قبل، پسرخاله فرح یعنی مسعود انصاری هم به تهران آمد در خبرگزاری فارس حاضر شد و اسرار خانواده پهلوی را روی دایره ریخت. مسعود انصاری هم در سالهای پس از انقلاب تا چندین سال مدیریت امور مالی رضا پهلوی را برعهده داشت. همین دیگه!
نظر شما