به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد الکساندر پالمر؛ همکار برنامه جنگ، تهدیدات نامنظم و تروریسم در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی است. او پیش از پیوستن به آن مرکز در افغانستان مشغعول به کار بود جایی که پیش و پس از خروج نیروهای نظامی بین المللی در آگوست ۲۰۲۱ میلادی تحلیلهای امنیتی به کارکنان نهادهای بشردوستانه و سازمان ملل متحد ارائه میکرد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در سیاستگذاری عمومی از مدرسه دولتی هاروارد کندی است.
به گز ارش فرارو به نقل از اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی، ترور "اسماعیل هنیه" رئیس دفتر سیاسی حماس در تاریخ ۳۱ جولای در تهران رهبران ایران را به سوی مسیری خطرناک سوق داده است. تهران گزینههای کمی جز تشدید تنش و درگیری پیش روی خود دارد همان طور که با حمله به اسرائیل در ماه آوریل انجام داد. آن حمله به مجموعهای از بیانیههای صادر شده منجر شد که اقدامات ایران را "بی ثبات کننده" میخواندند با این استدلال که این بخشی از یک استراتژی منطقهای است. این در حالیست که سیاستگذاران نباید در واکنش اجتناب ناپذیر تهران قصد و عمدی برای تشدید یا بی ثبات کردن بیشتر منطقه را ببینند بلکه باید آن را تلاشی برای احیای وضعیت موجود قلمداد کنند. در غیر این صورت اگر اقدام ایران را بازیگری با قصد عمدی برای تشدید بی ثباتی در منطقه قلمداد کنیم این تحلیل مسیر را برای بروز یک جنگ منطقهای که کمتر کسی از جمله ایران خواهان آن است هموار خواهد کرد.
ایران به دلایل سیاسی بین المللی و داخلی نیاز به پاسخ به حمله اسرائیل را احساس خواهد کرد. پاسخ ایران باید تاثیرگذارتر از حمله موشکی و پهپادی ۱۳ آوریل آن کشور باشد تا نیروهای رادیکال داخلی و نیاز استراتژیک ایران برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل در قلمرو خود را برآورده کند. با این وجود، ایران همزمان میخواهد از بروز یک جنگ گستردهتر خودداری ورزد که کار تقریبا ناممکنی را برای آن کشور پیش رو میگذارد: پاسخ دادن بدون ایجاد یک مارپیچ افزایشی تنش.
ایران پنج گزینه اصلی برای پاسخ دادن به اسرائیل در اختیار دارد. ایران میتواند هیچ کاری انجام ندهد، ایران میتواند اقدامات کم اهمیتی مانند حملات سایبری انجام دهد، ایران میتواند یک یا چند قتل هدفمند انجام دهد، ایران میتواند حملات آتش بار غیر مستقیم را علیه اسرائیل انجام دهد و در نهایت ایران میتواند از نیروهای نیابتی خود برای انجام حمله زمینی علیه اسرائیل استفاده کند.
دو گزینه اول تقریبا غیر قابل استفاده هستند. مقام عالی رهبری ایران عدم پاسخ دادن به اسرائیل را از نظر سیاسی غیر قابل قبول میدانند. علاوه بر آن، گزینه کشتار هدفمند علیه اسرائیلیها نیز کمترین احتمال انتخاب را از سوی ایران دارد. هم چنین، ایران میتواند از طریق شرکای غیردولتی خود مانند حزب الله لبنان، همراه با آنان یا حتی به تنهایی حملات غیر مستقیم را انجام دهد. در نهایت، ایران میتواند نیروهای نیابتی خود را برای انجام حملات زمینی متعارف بیشتر علیه اسرائیل تحت فشار قرار دهد. با توجه به رخداد ۷ اکتبر گزینه آخر شدیدترین گزنیه ممکن برای انتخاب است و در صورتی که ایران به صورت جدی خواستار اجتناب از وقوع جنگ باشد چنین تهاجم با شدت بالایی را در دستور کار خود قرار نخواهد داد.
تشدید تنش زمانی رخ میدهد که یک یا چند طرف بحران شدت عمل را افزایش دهند یا دامنه تلاش خود را گسترش دهند و قوانین نانوشته یک درگیری را نقض کنند. برای مثال، اسرائیل در ماه آوریل با ترور چند تن از نیروهای کادر عالی رتبه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دمشق باعث تشدید تنش شد حملهای غیر عادی که در آن یک مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد. ایران در پاسخ به آن اقدام باعث تشدید تنش شد و حمله موشکی و پهپادی بیسابقهای را علیه خاک اسرائیل انجام داد.
کشتار هدفمند علیه شخصیتی شبیه هنیه در اسرائیل احتمالا پاسخی بدون تشدید تنش را به دنبال خواهد داشت، اما چنین امکانی وجود ندارد. اسرائیل فاقد آن دسته از نمایندگان غیردولتی است که به تهران هدفی شبیه هنیه ارائه دهد. بنابراین، تهران احتمالا باید با هدف قرار دادن مقامهای سیاسی یا نظامی اسرائیل درگیری را تشدید کند. ایران هم چنین برای انجام چنین حملهای با مشکلات عملی مواجه است. ایران میتواند به شخصیتهای دولت اسرائیل در خارج از اسرائیل حمله کند، اما چنین حملاتی خطر تشدید درگیری را گسترش میدهد و با مشکلات عملی مواجه است: یک کشتار هدفمند یا بمبگذاری در یک سفارتخانه زمان بر است و نیاز به برنامه ریزی دارد امری که سیگنال بازدارندهای که ایران به دنبال ارسال آن است را تضعیف میکند.
ایران احتمالا با حملات غیرمستقیم آتش پاسخ میدهد که تا حدودی با حمله موشکی و پهپادی آوریل قابل مقایسه است. نیروهای نیابتی ایران در حال حاضر درگیر کارزار تشدید تدریجی حملات علیه اسرائیل هستند. بنابراین، پاسخ باید مستلزم افزایش تلاش برای ارسال سیگنال بازدارنده مورد نظر باشد. در نتیجه، ادامه چرخه تشدید تنش را به دنبال خواهد داشت و احتمالا حتی میتواند به یک جنگ فاجعه بار بین اسرائیل و حزب الله لبنان بیانجامد. حمله متعارف مستقیم از سوی نیروهای ایرانی نیز سیگنال روشنی را ارسال خواهد کرد.
ایران میتواند شرکای غیردولتی خود در سوریه یا لبنان را هدایت کند تا به خاک اسرائیل تهاجمات زمینی انجام دهند. شباهت هرگونه حمله زمینی با حمله حماس علیه اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر ان را به پر شتابترین گزینه موجود تبدیل میکند.
جلوگیری از یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه مستلزم ارزیابی دقیق محدودیتهای رفتار ایران است و نه باور به این فرض که رفتار تشدید کننده تنش لزوما به معنای قصد و نیت عمدی ایران برای تشدید بی ثباتی است. ایالات متحده باید بر این اساس واکنش نشان دهند و به دنبال به حداقل رساندن خسارات ناشی از واکنش ایران و خودداری از پاسخهای تشدید کننده خود باشند.
نظر شما