به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد اندیشکده استیمسون اخیرا مقاله ای با عنوان «چشم انداز مذاکرات هسته ای ایران» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
بازگشت دیپلماتهای کهنهکار به کابینه دولت جدید در ایران که بر سر توافق هستهای ۲۰۱۵ مذاکره کردند، به خوشبینی محتاطانهای منجر شده است که میتوان از طریق گفتگوهای جدید به توافق هسته ای دست یافت. با این حال، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بعید است احیا شود و محتمل ترین پیکربندی گفتگوهای دوجانبه - بین ایالات متحده و ایران - به جای گفتگوهای چندجانبه خواهد بود.
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران در ۶ مرداد ۱۴۰۳ به «مسعود پزشکیان» رئیس جمهور جدید و کابینهاش اجازه دادند در شرایط خاص با دشمن (ایالات متحده آمریکا) تعامل داشته باشند. وی با اشاره به برنامه هستهای هشدار دادند که امید خود را به مذاکرات گره نزنید و در عین حال با اشاره به برنامه هستهای پیشنهاد کردند گاهی ممکن است یک عقبنشینی تاکتیکی ضروری باشد.
پیش از این «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه جدید، معاون سابق وزیر امور خارجه و مذاکره کننده اصلی برجام، در مصاحبه با یک خبرگزاری آلمانی گفته بود که احیای توافق اولیه(برجام ۲۰۱۵) امکان پذیر نیست. وی بر تغییرات چشمانداز بینالمللی به دلیل جنگهای اوکراین و غزه تاکید کرد که دیدگاههای امنیتی اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ایالات متحده آمریکا را تغییر داده است.
عراقچی همچنین خاطرنشان کرد: با توجه به بند «غروب آفتاب» در برجام، برخی بندها باید تغییر کند که فرآیندی چالش برانگیز است.
پزشکیان در جریان مبارزات انتخاباتی خود و پس از انتخابش- به امید رفع تحریمهای اقتصادی که پس از دولت ترامپ مجدداً توسط آمریکا اعمال شده بود- قول داد تعاملات خود را با غرب از سر بگیرد. مذاکرات برای بازگرداندن توافق پس از جایگزینی «جو بایدن» به جای «دونالد ترامپ» انجام شد، اما پس از انتخاب «ابراهیم رئیسی» در سال ۲۰۲۱، شکست خورد. آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ این روند را پیچیده تر کرد از جمله افزایش تنش بین ایالات متحده آمریکا و چین. این امر نشان میدهد که چارچوب اصلی مذاکرات - شامل ایران، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان - دیگر برای دستیابی به حل و فصل موضوع در مدت زمان معقول مفید نیست.
اظهارات اخیر رهبر ایران و عراقچی حاکی از تمایل مجدد برای شرکت در مذاکرات مستقیم با آمریکا در یکی از کشورهای منطقه است. با این حال جهت آغاز مذاکرات جدید باید تا انتخاب رئیس جمهور جدید در ایالات متحده آمریکا منتظر ماند. در حال حاضر، حل و فصل جنگ غزه و جلوگیری از تشدید تنش منطقهای مبرمترین موضوع برای واشنگتن محسوب میشود. نگرانی غرب در مورد سیاستهای منطقهای ایران، نیروهای نیابتی و پهپادها و قابلیتهای موشکی ایران نیز ممکن است بر مناقشه هستهای سایه افکند.
در عین حال، ایران چنان پیشرفت های چشمگیری در برنامه هسته ای خود داشته است که به نظر می رسد در صورت تصمیم به تولید سلاح هسته ای!، می تواند به سرعت به آن دست یابد. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، تا اواسط ماه اوت ایران دارای ۱۶۴.۷ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد بود که برای ساخت چندین بمب در صورت غنیسازی ۹۰ درصد کافی بود. بعید است که ایران به سطوح تعیین شده در برجام - حداکثر ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص کمتر از ۵ درصد، بازگردد. چارچوب مذاکرات جدید در مورد تسلیحات، به جای غنی سازی اورانیوم ممکن است مسیر گفتگوی موفق تر را تسهیل کند.
موضوع کلیدی دیگر برای مذاکرات جدید، نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی است. ایران علاوه بر غنیسازی بسیار فراتر از محدودیتهای تعیینشده در برجام، همکاریهای خود با آژانس را در زمینه بازرسی و نظارت الکترونیکی نیز کاهش داده است. «رافائل گروسی»، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار «شفافیت بیشتر از سوی ایران» و همچنین «اصلاحات و بهروزرسانیهای مهم» در روابط ایران با آژانس شده است. گروسی می گوید امیدوار است به زودی به ایران سفر کند تا با رئیس جمهور جدید درباره این موضوعات گفتگو کند.
در دوران عراقچی، وزارت خارجه ایران احتمالاً از انعطاف کافی برای انجام مذاکرات برخوردار خواهد بود، شاید حتی بیشتر از دولت حسن روحانی - فردی عملگرا که اغلب با تندروهای ایرانی درگیر بود.
این واقعیت که عراقچی هم اکنون در حال بحث در مورد اصلاح برجام و آغاز مذاکرات جدید است، احتمالاً نشان دهنده تأیید مقامات عالی رتبه از جمله شورای عالی امنیت ملی است. همچنین این احتمال وجود دارد که مذاکرات جدید به موضوعاتی فراتر از حیطه اختیارات برجام، از جمله سیاست های منطقه ای و موشکی ایران بپردازد. نیاز مبرم ایران به کاهش تحریم ها، چشم انداز مذاکرات را تغییر می دهد.
عراقچی در تشریح رویکرد خود به عنوان وزیر امور خارجه، تمایل ایران به شرق و روابط نزدیکتر با روسیه و چین را در اولویت قرار داده است. با این حال، دو کشور از وضعیت تحریم شده ایران سود می برند و بعید است که مشتاق توافق جدیدی که انزوای ایران را تمام کند، باشند. اروپا نیز به دلیل جنگ اوکراین و ادعای ارسال موشک های ایرانی به روسیه، نسبت به ایران خصمانه تر شده است. بنابراین مناسب ترین گزینه ممکن است مذاکرات مستقیم با ایالات متحده آمریکا باشد.
انتخابات ایالات متحده آمریکا و موضع اسرائیل دورنمای چنین مذاکراتی را پیچیده می کند. منطقه خاورمیانه از ۷ اکتبر گذشته که جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل را آشکار ساخته، دچار آشفتگی شده است. در ۳۱ ژوئیه اسرائیل در اقدامی تحریک آمیز «اسماعیل هنیه»، رهبر سیاسی حماس را در تهران که در مراسم تحلیف پزشکیان شرکت کرده بود، ترور کرد. اگر ایران تهدیدات خود را مبنی بر انتقام گرفتن از اسرائیل به خاطر این قتل انجام دهد، اسرائیل احتمالاً پاسخ سختی خواهد داد.
چنین تشدید تنشی میتواند شانس احیای توافق هستهای را به خطر بیندازد و جناحهای ضد توافق را در ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و خاورمیانه تقویت کند. در واقع، تمرکز مذاکرات احتمالاً به تواناییهای پهپادی و موشکی ایران و اتحادهای منطقهای آن خواهد رفت.
عامل دیگر نفوذ اسرائیل بر سیاست آمریکا در قبال ایران است. فارغ از اینکه چه کسی در ماه نوامبر به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب می شود، اسرائیل اصرار دارد مواضع خود را در مذاکرات ایالات متحده با تهران مطرح کند. مخالفت اسرائیل با برجام در سال ۲۰۱۵ تقریباً توافق را در آن زمان به پایان رساند و عامل اصلی خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ بود. با توجه به افزایش تنش ها بین اسرائیل و ایران و گروه های مورد حمایت ایران، تل آویو خواستار به رسمیت شناختن منافع خود خواهد بود.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی ایران بر این باورند که یکی از دلایلی که اسرائیل هنیه را در تهران ترور کرد، تضعیف شانس دولت پزشکیان برای بهبود روابط با غرب بود. احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی گفت که هدف از این ترور سوق دادن ایران به مسیری رادیکال تر بود. حملات جدید اسرائیل علیه حزبالله با انفجار دستگاههای ارتباطی نیز میتواند مذاکرات بالقوه ایران و آمریکا را با مشکل مواجه کند.
در عین حال افزایش درخواست ها جهت پایان دادن به جنگ غزه در میان اسرائیلی ها می تواند اهرم فشار ایالات متحده آمریکا را بر دولت منفور بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، افزایش دهد.
افزایش شانس هریس برای پیروزی می تواند کاخ سفید را تشویق کند مذاکرات هسته ای و دیگر مذاکرات با ایران را احیا کند. اگر هریس برنده شود، دولت بایدن سه ماه فرصت دارد روی چنین مسائل سختی کار کند، با این اطمینان که هیچ پیشرفتی توسط رئیس جمهور آینده لغو نخواهد شد. قطر یا عمان محل احتمالی چنین مذاکراتی خواهند بود.
نظر شما