به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، در کرج نامهای خیابانها و میادین و کوچهها شما را گیج میکنند. چندین میدان و بلوار و خیابان با نامهای مشابه در فاصلههای نه چندان دور از هم موجب سردرگمی افرادی میشوند که به هر دلیل با این شهر در ارتباطند از مدیر گرفته تا شهروند و مسافر. بسیار پیش آمده که برای اشاره به جایی چندین نام را بر زبان بیاوریم و در نهایت مجبور شویم برای مشخص کردنش به اداره و مغازه و خاطرههای مشترکمان متوسل شویم. ظاهراً نامیدن آنقدرها هم که به نظر میآید، ساده نیست!
ممکن است شنیده باشید که میگویند دعوا بر سر نامهاست! نام نهادن از نظر فرهنگی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. نامیدن یعنی هویت دادن، یعنی مرتبط کردن یک شیء یا شخص با یک پدیده کلانتر، پس منظور از دعوا هم چنین چیزیست: «چه کسی میتواند نامگذاری کند؟» و «چه نامی را برای این کار انتخاب میکند؟» اما این موضوع در شهرها بسیار حیاتیتر است. در تمامی جهان، شهرها پس از اتفاقات کلان اجتماعی و سیاسی شاهد تغییرِ نامِ فضاهای خود بودهاند. انسانها با تغییر نام، سعی میکنند هویت پیشین آن فضا را تغییر دهند و هویتش را متناسب با شرایط جدید بازتعریف کنند. پس نامیدنِ یک فضا، اتفاقی چند لایه است که در عین حال از فرهنگ، سیاست، اقتصاد تاثیر میگیرد و در مقابل بر آن تاثیر هم میگذارد. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. نامیدن امکان شناخت را هم برای ما فراهم میآورد. ما به واسطه همین نامها میتوانیم شهر را درک کنیم، نشانهگذاری کنیم و درباره آن صحبت کنیم و مهمتر از همه، بهواسطه همین نامها درباره شهر میاندیشیم.
بیایید به سطح شهر برویم! مثلا میدان توحید، البته منظورم میدان توحیدِ رجاییشهر نیست بلکه میدان توحید نزدیک امامزاده حسن است. یا میدان امام، که البته احتمالا میدانید که در کرج سه میدان امام داریم. از این دست تکرار نامها در کرج کم نیست. دو بلوار آزادی، دو بلوار شهید رجایی، دو بلوار امام، دو تا شریعتی، دو تا استقلال و دو تا جمهوری اسلامی و دوتا طالقانی. اینها که شمردم تنها در سطح خیابانها و میدانهای اصلی است و وارد سطوح خردتر شهر نمیشویم. اشتباه نکنید، این خیابانها به هیچ عنوان موقعیتی ندارند که بتوان گفت قرار است در آینده به هم متصل شوند و این نامهای تکراری از دو پاره بودن موقتی این خیابانها حاصل شده است. این آشفتگی، دنیای ذهنی کسانی را که با شهر در ارتباطند هم آشفته میکند. در مجموعه مصاحبههایی که با مدیران شهری برای همین شمارهی روبروی شما داشتهایم، اکثراً در اشاره به فضاهای شهری مشکلاتی داشتهاند و تجربه زندگی روزمره من و شما هم احتمالا این موضوع را تایید میکند که این آشفتگیها بر هم تاثیرگذارند. برای مثال در اکثر نمونههایی که در کرج یک خیابان یا بلوار و یک میدان با یک نام وجود دارند. این دو در امتداد هم نیستند و با هم هیچ ارتباط معنا داری ندارند. این در حالی است که ذهن من و شما انتظار دارد وقتی نام میدان امام و بلوار امام را میشنود بتواند پیوستگیای میان این دو برقرارکند اما واقعیت بیرونی، واقعیتی نامرتبط است. تاثیر این گسستگی فضایی را با تاثیر شیوه نامگذاری که از ترکیب یک نام، مثلا گلستان و اعداد استفاده میکند مقایسه کنید. کدام یک میتوانند به درک شما از شهر بیشتر کمک کنند؟
راههای مختلفی برای بازخوانی، تحلیل و ساماندهی این مسئله وجود دارد که یکی از آنها میتواند پرداختن به پتانسیلهایی باشد که ما برای نامیدن فضاهای شهری در اختیار داریم. برای ورود به بحث اجازه بدهید ابتدا این پتانسیلها را در سه سطح تقسیمبندی کنیم: سطح کلان، سطح میانی و سطح خرد. در سطح کلان ما با شخصیتها و مفاهیم و موضوعاتی ملی و بعضا جهانی مواجه هستیم. نام بزرگانی چون امام خمینی، شهید رجایی، دکتر شریعتی و مفاهیمی چون انرژی هستهای، قدس و غیره. در سطح میانی ما میتوانیم به پتانسیلهای استانی و شهری بپردازیم و افراد، فضاها و سایر ویژگیهای شهر و استان را به عنوان منابعی برای نامیدن در نظر بگیریم. در سطح میانی میتوان به مواردی چون شهدای شاخص شهر کرج و استان البرز، دانشگاهها و مراکز علمی شاخص شهر و استان اشاره کرد. در سطح خرد ما با عناصر یک محله سروکار داریم. ساختمان شاخص محل، ویژگی طبیعی شاخص محل یا افراد شاخص.
با این مقدمه اجازه بدهید به کرج بازگردیم و نگاهی به وضعیت نامها در هر یک از سه سطح داشته باشیم. ما در نامگذاریهای خود در سطح کلان با مسئله وجود نامهای تکراری مواجه هستیم. همان موضوعی که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد. در سطح میانی مسئله اصلی عدم شناخت و نیز عدم توافق بر ویژگیهای بارز شهر کرج است. ما پاسخی برای این سئوال که هویت و ویژگی بارز کرج چیست نداریم و در نتیجه نمیتوانیم از این عناصر و ویژگیها در نامیدن فضاهای شهری سود ببریم. در این سطح بجز شهدای کرج و چند نمونه دیگر مانند میدان استاندارد، نامی از سایر داشتههای کرج نمیبینیم. برای نمونه آیا شما در کرج میدانی را با نام «کرجی» میشناسید؟ کرجی همان وسیلهای که امکان گذر از رودخانه کرج را فراهم میآورده و یکی از وجه تسمیههای احتمالی کرج است و یا همین رودخانهای که نه به خودش توجهی میکنیم و نه از نامش سودی میبریم ولی در حافشه همه ما هست و بسیاری کرج را با همین رودخانه میشناسند. در سطح خرد هم وضعیت بهتری نداریم. کرج مثل اصفهان، شیراز یا قزوین شهری تاریخی نیست اما ما نسبت به همین کاروانسرای شاهعباسی هم بیتوجهیم. هنوز مردم، میدان کنار این کاروانسرا را به نام میدان شاهعباسی میشناسند اما مسئولین نام دیگری بر آن نهادهاند. نامگذاری این نمونه، کم توجهی مسئولین را به مسئله نامها به خوبی نشان میدهد. مسئولین این میدان را قدس نامیدهاند. بدون شک در حافظهی جمعیِ مردم، هر دو مسئله از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ کاروانسرا هویت تاریخی و قدس بخشی ازهویت اسلامی آنهاست. ما با این نامگذاری دو فرصت را از دست میدهیم، اول فرصت استفاده از پتانسیل کاروانسرا و دوم ناکارآمد کردن یک نام ارزشی. در واقع هدف از این نامگذاری جلب توجه و تاکید به مسئله قدس است اما زمانی که مردم نام پیشین را استفاده میکنند ما دیگر فرصت استفاده از این نام را برای جای دیگری نخواهیم داشت پس در واقع مسئولین شهری با یک جایگزینی نه چندان مناسب فرصتسوزی کردهاند. نمونه دیگری که در سطح خرد قابل ذکر است عدم توجه ما به باغ سیب مهرشهر است. این باغ جدای از فرصتهای اقتصادی، فراغتی و فرهنگی که در اختیار شهر و شهروندان میگذارد؛ میتواند عامل هویتسازی در سطح خرد نیز باشد و فرصتهایی را برای نامیدن پل، میدان و خیابانهای اطرافش هم برای ما فراهم کند.
در نهایت آنکه نباید مردم را در فرآیند نامگذاری نادیده گرفت. اگر مسئولین مردم را به رسمیت نشناسند مردم نیز نامهایی را که مسئولین انتخاب میکنند به رسمیت نخواهند شناخت و بهکار نخواهند برد. در بسیاری از موارد بهترین نامی که میتوان به یک فضای شهری دارد همان نامی است که مردم در گفتگوهای روزمرهشان از آن استفاده میکنند. این نکته ساده از صرف هزینههای ناکارآمد بسیاری جلوگیری خواهد کرد و در بهبود رابطه مردم و شهر تاثیر بهسزایی خواهد داشت.
نظر شما