درس بزرگی که مرحوم فیرحی از علامه امینی گرفت

مرحوم فیرحی درباره اثر ارزشمند الغدیر می‌گوید: من از علامه دو درس بزرگ گرفتم. اول اینکه عمر محدود ما آنقدر ارزش دارد که متمرکز شویم و پراکنده‌کاری نکنیم. دوم به جای اینکه عمر را صرف جدل بی‌اساس کرد، باید با اقدامات اساسی به بدل احسن پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از خبرگزاری فارس حجت‌الاسلام داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران و یکی از پژوهشگران فقه اسلامی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

درپی درگذشت این استاد دانشگاه گفت‌وگوی وی با فارس با موضوع علامه امینی و اثر گرانقدر الغدیر تقدیم می‌شود. این گفت‌وگو از سری گفت‌وگوها و گزارش‌های فارس به مناسبت پنجاهمین سالگرد ارتحال علامه امینی تهیه شده است.

چرا با اینکه نیم قرن از رحلت علامه می‌گذرد در محافل علمی از علامه امینی سخن می‌رود؟ 

 علامه امینی سال ۱۳۴۹ این دنیا را ترک کرد و نیم قرنی از زمان رحلت او می‌گذرد، اما با این وجود با احترام از مرحوم علامه امینی صحبت می‌شود؛ چون صاحب سخن است. او به مباحثی پرداخته که جامعه تشیع قرن‌ها بدان نیاز داشته است. وی راوی صدای خفته و ایده‌ای نهفته بود که باید روزی مستدل شود. مولوی می‌فرماید: اگرچه باد سخن بگذرد سخن باقی است/ اگرچه باد صبا بگذرد چمن شاد است

قلب تشیع، مسأله غدیر است. درباره واقعه غدیر سخن رفته بود، اما هیچ کس مانند علامه امینی واقعه غدیر را مستند نکرده بود. کتاب الغدیر دستاورد مهمی بود که جامعه تشیع احتیاج داشت روزی چنین سخنی گفته شود. به همین دلیل سخن از علامه همیشه باقی خواهد ماند.

هر مکتب و ایدئولوژی بشری و غیربشری سه قسمت دارد. قسمت نخست، قلب، قسمت دوم، حواشی حفاظتی و قسمت سوم هم وجه دفاعی آن است. هنر علامه این بود که روی یکی از پرقیمت‌ترین چیزها، یعنی قلب تشیع، عمر خود را بگذارد.

هنر دیگر مرحوم علامه امینی این بود که او متوجه شد عمرش را باید روی یکی از پرقیمت‌ترین چیزها یعنی قلب تشییع و اندیشه دینی بگذارد.

وقتی به تاریخ اندیشه سیاسی مسلمانان نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم بعد از سقیفه، تاریخ دولت اسلامی دیده شده است. یعنی از فردای رحلت بنیانگذار اسلام حضرت رسول (ص) عده‌ای قبل از سقیفه را کمرنگ و عده‌ای دیگر بعد از سقیفه را پررنگ کرده‌اند. به همین دلیل برای من، مرحوم علامه مهم است که نه تنها به غدیر بپردازد که از دیده‌ها پنهان است؛ بلکه خود پیامبر (ص) هم از دیده‌ها پنهان است.

معجزه پیامبر (ص) قرآن و سیره پیامبر (ص) است. قرآن بعد از سقیفه باقی مانده، اما متاسفانه سیره عملی پیامبر که ترجمان و تفسیر قرآن است، کمتر دیده شده و پنهان مانده است.

از سال اول هجرت به مدینه باز هم داستان مکه مطرح است، اما این دوره یعنی از سال اول هجرت تا رحلت پیامبر (ص) به گونه‌ای در پرانتزی مانده که احتیاج به تبارشناسی جدید و کاوش دارد. این دوره بسیار زیباست که اگر این دوره را مطالعه کنیم، علیه تاریخ رسمی که مطرح شده است، قیام می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که علامه امینی در «الغدیر» بسیار روش‌شناسانه بحث کرده است.

علامه در روش‌شناسی دقیق خود به ما نشان می‌دهد که چه اتفاقی در تاریخ افتاد. جالب است علامه نمی‌گوید ما چه می‌گوییم، بلکه نشان می‌دهد تاریخ چه می‌گوید؟ این تفسیرها را از طرق متفاوت جمع می‌کند؛ به گونه‌ای که خواننده در دو گروه به یقین می‌رسد. آن‌هایی که عاشق تشیع بودند، ایمانشان استدلالی می‌شود و آنهایی که مخالف بودند حداقل از اتهام زدن دست برمی‌دارند. بالاخره انسان هست و فطرتش. علامه دقیقا می‌گوید: «ما به تاریخ صحیح برگردیم» من دو درسی که از روش‌شناسی علامه گرفتم، برای خودم و دوستان اهل قلم و تحقیق می‌گویم.

نخست اینکه الغدیر کار بنیادی و محوری است. علامه فهمیده بود باید کار بنیادی انجام دهد؛ چرا که عمرش آنقدر ارزان نیست که کارهای پراکنده انجام دهد. سایر کتاب‌هایش هم «خوشه چین الغدیر» هستند. بنابراین درس مهمی که علامه برای طلبه و دانشجو دارد، این است که به جای تحقیقات پراکنده و پرحاشیه، بهتر است روی یک مساله تمرکز کنید و یک مساله جامعه را به نهایت برسانید.

علامه سال‌ها گوشه کتابخانه‌ها بدون هیچ نرم‌افزار امروزی کار می‌کرد. کتاب‌های قدیمی خاک خورده و بدون فهرست و نمایه را پیدا می‌کرد. در آن روزگار، کلیدواژه‌ای نبود که بتواند راحت مطلب مورد نظرش را پیدا کند. علامه با این شرایط عمر گرانمایه خود را در تحقیق صرف کرد و اثر ارزشمند از خود به یادگار گذاشت. او معتقد بود اگر تشیع چند مسأله داشته باشد و من بتوانم یکی از مساله‌ها را حل کنم، کار بزرگی کرده‌ام. دفاع سطحی متکثر، یک چیز است و دفاع عمیق یک چیز دیگر. علامه در کتاب الغدیر که شاهکار محسوب می‌شود از مبانی اعتقادی تشیع عمیقا دفاع کرد. پرسش اینجاست که چگونه می‌شود از امهات باور عمیق دفاع کنیم. پاسخش خوب سخن گفتن به معنی خوب پژوهیدن است. این کار را علامه کرده و به نظرم کار خیلی مهمی است.

درس دیگر علامه به جوانان گمنام و پژوهشگر این است که اگر جوانی سال‌ها وقت بگذارد و تحقیق کند، زمانه ارزش او را می‌فهمد. دوست و دشمن به علامه احترام می‌گذارند و او را از لابه‌لای گرد و غبار کتاب‌ها و پژوهش‌ها، آرام آرام شناخته‌اند.

من از علامه به طور خلاصه دو درس بزرگ از علامه گرفتم. نکته اول اینکه عمر محدود ما آنقدر ارزش دارد که متمرکز شویم و پراکنده‌کاری نکنیم. به خصوص درست هدف‌گذاری شود تا به نتیجه قیمتی برسیم. نکته دوم هم اینکه به جای اینکه عمر را صرف جدل بی‌اساس کرد، باید با اقدامات اساسی به بدل احسن تبدیل کرد. این بحث جالب است که وحدت، رها کردن اصول نیست؛ خوب دفاع کردن از اصول هست که اگر خوب دفاع کنیم دیگران هم قبول می‌کنند ما بزرگ‌ترین اصولمان را با بدل احسن می‌توانیم نگه داریم؛ نه حتی با جدل احسن.

پیشنهاد من این است که اگر هر کسی می‌تواند به پاس خدمات مرحوم علامه و ثواب روحشان چند واژه محوری شبیه غدیر را آنها هم تبدیل به موضوعات پژوهشی خودشان بکنند تا شاید روح علامه هم ما را در ثواب الغدیر شریک سازند.

علامه امینی مورخ حرفه‌ای نبود، اما کاری کرد کارستان که کمتر مورخان حرفه‌ای این توفیق را پیدا می‌کنند. چرا چنین توفیقی به او دست می‌دهد؟

درست است که مرحوم علامه بیشتر محدث بود تا مورخ. یعنی به دنبال شناسایی روایات الغدیر بود، اما به تدریج از همان طریق حدیث‌پژوهی، مهارتی در تاریخ پیدا کرد و متوجه شد بسیاری از احادیث را اگر از تاریخ جدا کنیم اهمیت خود را از دست می‌دهند. مرحوم علامه از طریق حدیث‌پژوهی‌های سبک خاص خودش به تاریخ‌نگاری هم توجه کرد؛ هر چند که خیلی تاریخ‌نگاری نکرد.

علامه در چه شرایط و زمانه‌ای به این نتیجه رسید که دست به تألیف الغدیر بزند؟

در آن مقطع تاریخی جریان بزرگ گرایشات سَلَفی در بین اهل سنت ایجاد شده بود که توجه آنها به مسأله غدیر، سلبی بود. مرحوم علامه متوجه بود که جریانات منورالفکری نگاه خاصی به مسأله غدیر دارند و از سوی دیگر مسأله غدیر بنیاد مذهب شیعه است. اگر دفاع مستندی راجع به آن صورت نگیرد، هویت تشیع شناخته‌شده نیست. در آن دوره تاریخی مسأله هویتی شیعه مورد پرسش قرار گرفته بود؛ چرا که آن دوره بازاندیشی با مناقشات هویت شیعه با خیزش جنبش‌های سَلَفی بعد از ضعف عثمان همراه بود.

جالب است که علامه متوجه شده بود در متون اهل سنت، دنیایی از منابع راجع به غدیر هست که هیچگاه خوانده نمی‌شود و مهم‌تر این است که اصلاً چطور می‌شود که به تدریج جامعه در شرایطی قرار می‌گیرد که خود بخشی از منابع را به پستو می‌فرستد. علامه آن قسمت‌هایی را که داشت خاموش می‌شد، دوباره روشن کرد.

آیا نگارش الغدیر، گام نهایی نوشتن درباره مسأله غدیر است؟

من او را یک نویسنده سنتی راجع به الغدیر می‌دانم و معتقدم لازم است راجع به الغدیر برخی سندهای روایات بررسی شود. چیزهایی که مرحوم الغدیر دسترسی نداشت، الان دنیای دیجیتال در اختیار ما گذاشته و اینها باید اضافه شود. مرحوم علامه کار پایه‌ای کرد، اما کار نهایی نکرده است. باید از مباحثی که علامه مطرح کرد در فضای پژوهشی و اجتماعی برجسته و مورد بحث‌ها قرار بگیرد.

۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۰
کد خبر: 6110

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha