به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از نشریه فارن پالیسی، اسرائیل در حال جنگ با حماس در غزه است، در حالی که همزمان موجی از ترورها، جنگهای نفتکشها و حملات پهپادی سراسر خاورمیانه را در بر گرفته است. این تحولات، کشورهای حاشیه خلیج فارس را در وضعیت آمادهباش قرار داده است. با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، انتظار میرود عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دنبال ثبات در سیاستهای آمریکا باشند و شاید به سمت حمایت از کامالا هریس، نامزد دموکراتها، متمایل شوند. اما به نظر میرسد که سیاستهای کامالا هریس ممکن است آن نوع ثباتی که این کشورها به دنبالش هستند را تأمین نکند.
کامالا هریس در مواجهه با بحرانهای سودان و یمن، رویکردی سختگیرانهتر اتخاذ کرده و به سمت تعاملات دیپلماتیک با ایران گرایش پیدا کرده است؛ رویکردی که با منافع ژئوپلیتیکی عربستان سعودی و امارات متحده عربی در تضاد است. از این رو، این احتمال وجود دارد که این دو کشور ترجیح دهند دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، دوباره به قدرت بازگردد. دیپلماسی معاملاتی ترامپ و عدم پایبندی او به اصول سیاسی مرسوم، نقشی مؤثر در افزایش نفوذ منطقهای عربستان و امارات ایفا کرد و این کشورها را در دستیابی به اهداف استراتژیک خود تقویت نمود.
تمایل کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، بر اساس محاسبات استراتژیک شکل گرفته است. در دوره ریاستجمهوری ترامپ، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از سطح بیسابقهای از حمایتهای آمریکا از جمله قراردادهای بزرگ تسلیحاتی و اتخاذ مواضع سخت گیرانه علیه ایران بهرهمند شدند. در مقابل، پیشبینی میشود که رویکرد سیاست خارجی کامالا هریس، تفاوت آشکاری با دوره ترامپ داشته باشد. اگرچه دولت بایدن نیز در مواردی مواضع سختگیرانهای در قبال ایران اتخاذ کرده است، اما این مواضع در مقایسه با دوران ترامپ بهمراتب کمتر و ملایمتر بوده است.
احتمال میرود کامالا هریس تلاش کند دیپلماسی دوره ریاستجمهوری باراک اوباما را احیا کند و از سیاستهای تهاجمی که در سالهای اخیر به نفع منافع استراتژیک کشورهای خلیج فارس بوده، فاصله بگیرد. او در سال ۲۰۱۹، بهعنوان سناتور، اعلام کرد که به توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران که دونالد ترامپ از آن خارج شده بود، بازخواهد گشت. جو بایدن نیز در کارزار انتخاباتی ۲۰۲۰ وعده مشابهی داده بود، اما به دلایل مختلف، این مذاکرات تاکنون به نتیجه نرسیده است.
کامالا هریس بهطور کلی طرفدار رویکردی دیپلماتیکتر و چندجانبهگرا برای حل بحرانهای منطقهای است. در مقابل، دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود سیاستهایی را دنبال میکرد که کاملاً با منافع کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه در قبال ایران و یمن، همسو بود. در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید، ریاض و ابوظبی فرصت بیشتری برای پیشبرد جاهطلبیهای منطقهای خود خواهند داشت.
در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، مذاکراتی را برای دستیابی به توافقی جامع با ایالات متحده آغاز کرد. این توافق شامل یک پیمان امنیتی، همکاری در زمینه هستهای غیرنظامی و تقویت همکاریهای دفاعی بهویژه در حوزه فروش تسلیحات بود. با این حال، این توافق یک شرط کلیدی داشت: عربستان سعودی باید روابط خود را با اسرائیل عادیسازی میکرد، مشروط به این که پیشرفت ملموسی در راستای تشکیل دولت فلسطینی صورت گیرد. اما این مذاکرات به دلیل جنگ جاری در غزه، اکنون به حالت تعلیق درآمده است.
برخی مفسران این توافق را با ناتو مقایسه کردهاند، اما در واقع این پیمان شباهت بیشتری به معاهده دفاعی میان ایالات متحده و ژاپن دارد. برخلاف ماده ۵ ناتو که حمله به یک عضو را حمله به تمامی اعضا میداند و مداخله خودکار را الزامی میکند، این پیمان الزامآور نیست و آمریکا را متعهد نمیسازد که در صورت حمله به عربستان، بهطور خودکار مداخله نظامی کند. این توافق به واشنگتن اجازه میدهد که درباره نوع و میزان کمک نظامی خود تصمیمگیری کند.
شواهد نشان میدهند که کامالا هریس، برخلاف دونالد ترامپ، تمایل دارد تعهدات امنیتی آمریکا به عربستان را محدود کرده و بیشتر به قوانین و مقررات موجود پایبند باشد. به عنوان مثال، پس از حمله به تأسیسات نفتی آرامکو در سال ۲۰۱۹، ایالات متحده به درخواست عربستان، نیروها و سامانههای دفاعی بیشتری به این کشور اعزام کرد. با این حال، محمد بن سلمان بر این باور است که رویکرد ترامپ در حمایت بیقید و شرط از امنیت عربستان، مسیر را برای دستیابی به یک توافق رسمی با واشنگتن هموارتر میکند، حتی با وجود آنکه مسئله فلسطین همچنان حلنشده باقی مانده است.
محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به دنبال دستیابی به برتری نظامی نسبت به سایر کشورهای منطقه است. بخش دفاعی توافق پیشنهادی با ایالات متحده، بر تقویت همکاریهای نظامی میان دو کشور متمرکز بوده و شامل آموزشهای مشترک، برنامههای مشاورهای و افزایش فروش تسلیحات میشود. عربستان سعودی بهویژه در پی دستیابی به سامانههای پیشرفته دفاع هوایی است تا بتواند با تهدیدات پهپادی و موشکی از سوی دشمنان منطقهای مقابله کند.
در این زمینه، دونالد ترامپ سابقهای موفق دارد. در سال ۲۰۱۷، دولت او قراردادی بزرگ به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار با ریاض امضا کرد. این قرارداد، اگرچه مورد بحث برخی تحلیلگران قرار گرفت و بخشی از آن به نامههای غیررسمی ابراز تمایل مربوط بود، نه قراردادهای قطعی، اما به تقویت توان نظامی عربستان و افزایش نفوذ منطقهای این کشور کمک شایانی کرد.
* تحلیل از طلال محمد کارشناس ارشد مسائل ژئوپلیتیک و اطلاعات استراتژیک موسسه خدمات متحد سلطنتی.
نظر شما