به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از اقتصادآنلاین؛ گرمای تابستان خود به اندازه کافی کلافهکننده است؛ حالا در این روزها گرمای طاقتفرسای هوا با قطعی برق هم همراه شده و همه مردم از این قطعیهای گاه و بیگاه که غالبا هم بدون برنامه رخ میدهد، عصبی و خسته شدهاند. از سویی مشاغل و صنایع با قطعیهای طولانی ضرر و زیان مالی فراوانی دیدهاند و از سویی دیگر نیز مشترکین خانگی با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکنند.
قطعیهای برق به جایی رسیده که همه بخشهای زندگی افراد هم مختل شده؛ آسانسورها برای مدتی طولانی کار نمیکند و یا حتی وقتی برق هست، استرس قطعی برق بسیاری را از سوار شدن به آن منصرف میکند. وسایل برقی زیادی سوخته، دانشجویان زیادی امتحانات خود را به دلیلی قطعی برق از دست دادهاند، گرمای هوا، باز نشدن درب پارکینگها، بیماران کرونایی، تصادف در چهارراهها به خاطر خاموشی چراغ راهنما، مشکلات در اینترنت، قطع شدن آب در پی قطعی برق و... تنها گوشه کوچکی از مشکلات است و حال بسیاری از شهروندان تنها یک سوال دارند؛ چرا برق قطع میشود؟
چرا برق قطع میشود؟
در پاسخ به علت قطعی برق دلایل متفاوتی ذکر میشود. بعضی ماینرها را مقصر قطعیها میدانند. برخی میگویند قطعی برق به علت مصرف بالاست؛ بعضی دیگر کمبود نیروگاهها و نبود زیرساختهای مناسب و قدیمی بودن تجهیزات را علت قطعی عنوان میکنند. خلاصه هزار دلیل برای قطعی برق ذکر میشود که همه این دلایل هم درست است؛ اما ریشه این دلایل چیست و چه چیزی سبب شده تا ایران بهترین مقصد برای استخراج ماینرها باشد؟ چه چیزی سبب شده تا مصرف بالا برود؟ چرا کسی در توسعه زیرساختها سرمایهگذاری نمیکند؟ و هزاران چرای دیگر که در پی این دلایل میآید.
شاید پاسخ این چراها برای بسیاری از افراد خوشایند نباشد؛ اما قطعیهای برق تنها به یک مساله بازمیگردد؛ قیمت پایین انرژی در ایران که نه تنها در برق بلکه در سایر مولفههای انرژی نیز مشکلآفرین شده است. این قیمت پایین آسیبهای بسیاری به دنبال داشته که افزایش مصرف و در نتیجه قطعی برق یکی از کوچکترین این آسیبها است.
یارانههای انرژی مدت زیادی است که در ایران از سوی کارشناسان مورد نقد قرار گرفته و حال با گرمشدن بیسابقه هوا، آثار این یارانه به صورت عینی در حال آشکار شدن است؛ یارانههای انرژی در واقع سبب میشود تا حاملهای انرژی چون نفت، گاز، برق، آب و... با قیمت پایین بهدست مردم برسد. اما در عمل نتیجهای عکس داشته و با افزایش مصرف اصلا اجازه نمیدهد تا انرژی بهدست مردم برسد!
مساله دیگر هم این است که شاید در ظاهر این حاملها با قیمت پایین بهدست مردم برسد، اما چون به همه مردم داده میشود، ثروتمندان بیشتر از فقرا از آن بهرهمند میشوند و این یارانه با وجود صرف بودجهای کلان، به ثروتمندان میرسد! اما تورم آن به سفره فقرا و نیازمندان میرود.
باتوجه به آنچه گفته شد، قیمت پایین حاملهای انرژی اصلیترین دلیل قطعی برق در روزهای اخیر است و این رقم پایین سبب شد تا مصرف برق به شدت افزایش یافته و به نوعی بهینه نباشد؛ پس واقعی کردن قیمت تنها راه نجات از این وضعیت محسوب میشود. اما وقتی صحبت از افزایش قیمت حاملهای انرژی میشود، ابهاماتی نیز به وجود میآید که در ادامه یک به یک به این ابهامات خواهیم پرداخت.
آیا مردم میتوانند در این شرایط هزینه افزایش قیمتها را بپردازند؟
یکی از اصلیترین سوالاتی که وقتی حرف از افزایش قیمت میشود، به وجود میآید، این است که آیا مردم و به ویژه اقشار ضعیف توان پرداخت هزینهای که با این افزایش قیمت میشود، را دارند یا خیر؟ در پاسخ به این سوال باید گفت: قطعا پرداخت این هزینه آن هم در این شرایط دشوار است؛ اما در طرحی راهحل این موضوع اندیشده شده است. اما راهحل چیست؟
در طرح پژوهشکده شریف، به هر ایرانی به اندازه سرانه مصرف یک اروپایی برق رایگان داده میشود؛ در این شرایط فرد خود تصمیم میگیرد با این سهمیه رایگان چه کند؟ همه آن را مصرف کند، بخشی را مصرف و بخشی را صرفهجویی کند؟ بیشتر از آن مصرف کند و مابهالتفاوت را با هزینه آزاد مصرف کند؟
در این صورت هم افرادی که میخواهند کمتر از سهمیه برق مصرف کنند، قادر خواهند بود تا برق مازاد خود را به فروش برسانند و تعیین قیمت آن هم با بازار آزاد خواهد بود نه دولت. باید توجه داشته باشیم که نه در ایران و نه در هیچ کشوری دیگری، به جز واقعیکردن قیمت هیچ راه دیگری وجود ندارد و اگر بود، تاکنون از آن استفاده میشد.
کجای زندگی ما مثل اروپاییهاست که سهمیه برقمان مثل آنها باشد؟
یکی دیگر از سوالاتی که با واقعی کردن قیمتها به میان میآید، این است که کجای زندگی ما مثل اروپاییهاست که سهمیه برقمان مثل آنها باشد؟ سوالی منطقی است و پاسخ آن هم این است که دقیقا به همین دلیل که شرایط زندگیمان مانند اروپاییها نیست، در این طرح گفته شده تا به اندازه سهمیه آنها سهمیه رایگان دریافت کنیم که اگر شرایط مشابه بود، باید مانند آنها هزینه را به صورت جهانی پرداخت میکردیم.
سرانه مصرف برق ایران از میانگین جهانی هم کمتر است؛ چه چیزی را واقعی کنیم؟
در روزهای اخیر نموداری در صفحات مجازی منتشر شده که نشان میدهد سرانه مصرف برق در ایران حتی از ترکیه و میانگین جهانی هم پایینتر است. گزارهای که کاملا غلط است. چراکه برای مثال اقتصاد ترکیه ۷۶۰میلیارد دلاری است؛ با این وجود اقتصاد ایران ۴۴۰میلیارد دلار است. در نتیجه ما ۳۲۰میلیارد دلار از ترکیه کمتر تولید میکنیم و باید این تولید کمتر را که در ازای آن سرانه داریم، در نظر داشته باشیم.
به بیانی بهتر، تولید ما ارتباطی مستقیم با مصرف برق دارد و ما در اینجا ۸۰درصد، به اندازه آن ۳۲۰میلیارد دلاری که تولید نمیکنیم، بیشتر از ترکیه مصرف داریم. نکته دیگر هم مساله گاز است. ترکیه به خانوارها و صنعت گاز نداده است و اگر مصرف ایران و ترکیه شبیه و یا نزدیک بهم به نظر میرسد به این دلیل است که ترکیه به خانوارهای خود گاز نداده و در ایران مصرف گاز بسیاری از خانوارها جایگزین برق است. در محاسبهای واقعی و برای اینکه مصرف برق در ایران را بدون گاز محاسبه کنید، باید مصرف برق کنونی را در ۲ و یا ۲.۵ ضرب کنید.
قیمت برق آزاد شد، مصرف پایین میآید؟
یکی دیگر از سوالات و ابهامات این است که به فرض قیمت برق هم آزاد شد، این موضوع چه تاثیری در مصرف خواهد داشت؟ دمای هوا که پایین نمیآید؛ ما وسایل سرمایشی را مصرف میکنیم چون مجبوریم! درست است با آزادشدن قیمتها، دمای هوا پایین نمیآید؛ اما مصرف بهینه خواهد شد.
در این شرایط سالانه ۸۵۰هزار کولرگازی به مجموع کولرهای خانهها اضافه نمیشد. اگر قیمت واقعی شود، درجه کولرهای خانگی روزی ۲۵ بود؛ نه ۲۰ و یا ۱۸. چه بخواهیم و چه نخواهیم باید قبول کنیم که قیمت مقصر اصلی شرایط موجود است و باید اصلاح شود؛ با اصلاح قیمت مصرف هم بهینه خواهد شد.
یارانه هم حذف شد؛ در دولتی غیرشفاف از کجا بدانیم که منابع جدید صرف چه میشود؟
ابهام دیگری که واقعیشدن قیمت انرژی به وجود میآورد این است که حتی اگر یارانههای انرژی حذف شود، از کجا بدانیم دولت منابع جدید را صرف چه خواهد کرد؟ و شرایط بدتر نمیشود؟ نباید فراموش کرد همین حالا که شما در حال خواندن این گزارش هستید، دولت حدود ۵۰۰هزار میلیارد کسری بودجه دارد و پاسخگو یا غیرپاسخگو از همین محلها این کسری را جبران و یا از بانک مرکزی استقراض میکند و نتیجه آن تورم است. راه سومی وجود ندارد. نتیجه تورم هم که مشخصا در سفره دهکهای پایین درآمدی مشخص خواهد شد.
افزایش قیمت برق مساوی است با تعطیلی صنایع و کسب و کارها!
بسیاری افزایش قیمت برق را مساوی با تعطیلی صنایع و کسب و کارها میدانند؛ اما در پاسخ به این افراد باید گفت، افزایش قیمت برق نیست که صنایع را تعطیل میکند؛ این قطعی برق است که صنایع را تعطیل کرده و در همین روزها هم اخبار بسیار زیادی از ضرر و زیانهای صنایع میشنویم. افزایش قیمت برق یعنی صنایع مصرف خود را بهینه کنند. همچنین منطقی نیست که از جیب دهکهای پایین جامعه برقی برای تجار و... مصرف شود که در نهایت ضررش هم به این دهکها برسد!
قیمت آزاد بدون در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی ظلم به این مردم است
برخی دیگر نیز به شرایط جغرافیایی و گرمسیر بودن برخی از مناطق گرمسیری اشاره داشته و اذعان دارند که افزایش قیمت برق ظلم به این افراد است. این گزاره درست است و شرایط این افراد باید در واقعیشدن قیمتها لحاظ شود.
علت قطعی برق استخراج بیتکوین است!
استخراج بیتکوین همواره یکی از مهمترین دلایل قطعیهای پی در پی برق عنوان میشود؛ درست است. اما چه چیزی سبب شد تا ایران بهترین محل برای استخراج بیتکوین باشد؟ زیرا ایران ارزانترین برق جهان را دارد! برق ایران در شرایط کنونی سه دهم سنت است؛ یعنی یک دوازدهم عربستان و یک صدم آلمان. مشخص است که در چنین وضعیتی به صرفه است که بیتکوین در ایران استخراج شود!
واقعیشدن قیمت برق تکرار حوادث آبان۹۸ است
برخی دیگر نیز واقعیشدن قیمت برق را مساوی با تکرار دوباره حوادث آبان میدانند؛ اما باید گفت در سال۸۹ قیمتها بسیار بیشتر از این بالا رفت و اتفاقی نیفتاد؛ در نتیجه عملکرد غلط دولت در این زمینه بود که چنین پیامدی داشت نه افزایش قیمت. اگر افزایش قیمت به صورت درست انجام شود و دولت به درستی در این رابطه با مردم ارتباط برقرار کند، شاهد چنین اتفاقاتی نخواهیم بود.
تفاوت امسال با سال گذشته چیست؟
شاید این سوال مطرح شود که امسال با سال گذشته چه تفاوتی دارد؟ چرا پارسال قطعیها بدین شکل نبود؟ رمزارزها و افزایش ۵ تا ۸درجهای هوا علت این موضوع است. هر درجه افزایش دمای هوا مصرف را تا ۱۳۰۰مگاوات افزایش خواهد داد و با وضعیت فعلی احتمالا تا اواسط شهریور ماه شاهد قطعیهای مکرر برق خواهیم بود.
قراردادهای آب و هوایی پاریس! نیروگاه بوشهر!
بسیاری علت قطعیها را قرارداهای آب و هوایی پاریس میدانند که این مساله آدرس غلطی برای قطعیهای برق است. همچنین برخی دیگر از نیروگاه اتمی بوشهر میگویند؛ اما سهم این نیروگاه تنها ۷۵۰مگاوات است یعنی یک درصد تولید برق کشور و اصلا عدد قابل توجهی نیست.
چرا از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده نمیکنیم؟
شاید این سوال مطرح شود که چرا از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده نمیکنیم؟ در وضعیت کنونی چنین امری صرفه ندارد؛ قیمت تمامشده انرژی تجدیدپذیر ۱۰برابر قیمت برق مسکونی در ایران است؛ با این اوصاف چرا کسی باید بر آن سرمایهگذاری کند؟ اگر هم دولت بخواهد چنین کند، نتیجهای جز کسری بودجه و تورم شاهد نخواهیم بود.
نخستین، آخرین و تنها راهحل نجات
همانطور که گفته شد، ریشه تمام این مسائل به قیمتها بازمیگردد و نخستین، آخرین و حتی تنها راهحل نجات و برونرفت از چنین وضعیتی واقعیکردن قیمتهاست. تا زمانی که قیمتها واقعی نشود، نه استخراج بیتکوین متوقف میشود؛ نه میصرفد که تجهیزات نوسازی شود؛ نه سرمایهگذاری برای انرژیهای تجدیدپذیر صرفه دارد؛ نه مصرف بهینه خواهد شد و نه هیچ یک از تمام مشکلاتی که گفته شد، حل میشود و وضعیت در سالهای آتی بدتر هم خواهد شد.
نظر شما