به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، در زندگی روزمره هر یک از ما بعنوان مشتریان داخلی و بیرونی یک سازمان با افرادی تحت عنوان مدیر، ملاقاتهای داشته و بعضا در پایان گفتگو با خود جملهای با این مضمون بیان کردهایم : ”چه کسی او را مدیر کرده است؟ ”
در واقع این پرسش که کنایهای از ناکارآمدی آن مدیر به زعم ماست، دایرهای از پرسشهای دیگر را به ذهن متبادر میکند که یکی از آن هزاران میتواند این پرسش باشد که چگونه یک چنین فردی بعنوان مدیر انتخاب و جایگاه شغلی خود را تاکنون حفظ کرده است؟!
در این یاداشت تلاش شده است با بهرهگیری از تجربیات چندین ساله در بخش منابع انسانی و همچنین مطالعات موردی در عرصه میدانی بالغ بر ۱۵ شرکت، دانشگاه، سازمان، اداره و موسسه و … نسبت به شناسائی راهکارهای ( حربه ) که مدیران ناکارآمد جهت تحصیل و تثبیت جایگاه مدیریتی خود اقدام مینمایند، شناسانده شود و از این طریق شاهد دقت بیشتر در انتخاب مدیران در آینده باشیم.
حربه های شایع مدیران ناکارآمد جهت تحصیل و تثبیت جایگاه مدیریتی؛
۱- مدیران ناکارآمد بیشتر وقت حضورشان در سازمان را در اتاق رئیس (مافوق) میگذراند بگونه ای که صبح اولین نفر جهت عرض سلام و صبح بخیر پیش رئیس مشرف شده و آخر وقت نیز مافوق را جهت ترک محل کار همراهی میکنند و گاهی اصلا ایشان درب اتاق رئیس را میبندند. در طول روز هم به هر بهانهای به ایشان مراجعه کرده و اعلام حضور جهت صدور هرگونه دستور را مینمایند.
این افراد بجای اینکه به کارهای برنامهریزی و ساماندهی امور مربوط به حوزه تحت سرپرستی خود که نه حتی کارهای روزانه و روتین آن بخش بپردازند، بیشتر در محضر مافوق بوده و به انجام کارهای غیرضروری اما فوری طرح شده از سوی مدیر میپردازند.
برای مثال از منظر این مدیران، پیگیری جهت جلوگیری از قطع تلفن منزل رئیس بیمارستان از طریق ارائه رسید پرداخت به شرکت مخابرات، ارجحتر از اموری چون تعمیر و راهاندازی تنها آمبولانس بیمارستان تلقی میشود.
۲- مدیر ناکارآمد معمولا بیشتر از حد معمول حضور فیزیکی در سازمان دارد، یعنی به دقت در تلاشاند که در زمان حضور رئیس در سازمان باشد و به محض خروج رئیس در ساعت اداری و یا انجام ماموریت، فرصت مناسب برای مدیر مورد اشاره جهت پرداختن به امور شخصی و ترک سازمان فراهم میآید. دیگر اینکه این مدیران در خارج از زمان اداری، جهت جلب توجه، مرتبا به محل کار خود به دلایل واهی بی آنکه یک نفر از کارکنانشان حضور داشته باشند، سر میزنند بگونهای که کارکنان حراست فیزیکی در شکاند که آخرین خروج روزانه را برای ایشان کدام ساعت ثبت کنند. علاوه بر آن در روزهای تعطیل هم بعضا در سازمان حضور دارند.
۳- مدیر ناکارآمد بابت هر کار کوچکی، یک گزارش مفصل به رئیس ارائه میکند و بصورت مبالغهآمیزی موضوع را برجسته و حل آن را بدون حضور خود غیرممکن توصیف میکند به نحوی که حل مشکل را خارج از توان سازمان بیان نموده و تنها راه برون رفت از این بحران را استفاده از روابط تقویت شده برون سازمانی توسط شخص شخیص خود میداند و بس. عمدتا با ادای جملاتی نظیر "با توجه به لطفی که دوستان به بنده داشتند همکاری کردند و مساله حل شد و الا انجام این پروسه حالا حالاها بطول میانجامید." خود را به رخ دیگران میکشند.
۴- مدیر ناکارآمد انرژی بسیار زیادی را صرف برقراری روابط غیرضروری و گاها نامرتبط با مسئولین محلی و دولتی میکند تا جائی که جهت معرفی رئیس خود به مسئولین، ایشان پیش قدم میشود.
برای مثال، مدیر انبار یک شرکت نساجی تلاش میکند از طریق هماهنگی جلسه ملاقات و آشنائی رئیس شرکت با مدیر عامل سازمان گورستانهای شهر، روابط فیمابین را تقویت کند. در صورتیکه انبار شرکت هنوز مجهز به تجهیزات اطفاء حریق نمیباشد.
۵- مدیر ناکارآمد، اولویت کاری خود را برنامهریزی و سازماندهی عنوان میکند و گاها جلسات فرمایشی نیز تحت این عناوین برگزار و یا در آنها شرکت میکند، اما در عمل بیشتر وقت خود را صرف انجام کارهای موردی و سفارشی میکند. برای مثال؛ استخدام افراد معرفی شده از سوی افراد ذینفوذ در سازمان، پیگیری مطالبات پیمانکاران طرف قرارداد، شرکت در کلیه مراسمهای سنتی و مذهبی از قبیل مراسم کفن و دفن حتی بستگان درجه چندم همـکاران و …
۶- مدیر ناکارآمد بهمحض احساس خطر برکناری از پست مدیریتی، بهسرعت تدارک برقراری تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری مسئولین محلی و افراد ذینفوذ در درون و برون سازمان را با رئیس خود فراهم می آورد تا از طریقه اقداماتی نظیر:
الف – اعلام رضایت از عملکرد وی مبنی بر مقایسه با مدیران گذشته منتصب در این پست.
ب – ارائه تمهیدات لازم جهت بهبود همکاریها با حضور ایشان در آینده.
ج – توسل به شخص ثالث جهت تثبیت جایگاه مدیر حاضر از سوی واسطهها.
د – تهدید و عدم حمایت در صورت دریافت پاسخ منفی.
۷- مدیر ناکارآمد رمز بقاء خود را در رضایت یک طرفه کارکنان مادون، همتراز و همکاران میداند و هرگونه درخواستی را بدون توجه به منافع سازمانی صرفا جهت کسب رضایت همکاران و جلوگیری از نارضایتی میپذیرد چرا که هدف را صرفا حفظ بقای خود و نه سازمان میداند و تلاش خود را در این جهت متمرکز کرده است.
برای مثال؛ اگر تمام زیر مجموعه او در یک روز درخواست مرخصی نمایند، بعید نیست با درخواست همگی موافقت کند چرا که از منظر او اینها که کار بخصوصی ندارند.
۸- مدیر ناکارآمد نه تنها به استقبال تغییر نمیرود، بلکه از هرگونه اقدام اصلاحی که موجب برهم زدن شرایط فعلی سازمان شود پرهیز میکند که مبادا شخصی متضرر شود و یا گرهای در کار ایجاد شود و موجب عدم رضایت کارکنان و ناتوانی او در رفع بحران گردد.
برای مثال؛ مدیر خدمات شرکتی، مخالف نصب شیرهای آب الکترونیک بود، و علت را قطع برق احتمالی و به تبع آن مشکلات استفادهکنندگان از سرویس بهداشتی بیان میکرد بدون اینکه به استفاده از سیستم اضطراری آن فکر کرده باشد.
۹- مدیر ناکارآمد نه تنها علاقهای به استفاده از نیروهای توانمند ندارد که در تلاش جهت توانمندسازی کارکنان خود نیز نمیباشد تا از این طریق با حضور کارکنان ضعیف، علاوه بر امکان جایگزینی، از عملکرد ضعیف او نیز پردهبرداری نشود.
۱۰- مدیر ناکارآمد نه تنها اقدام به جذب نیروهای کارآمد در مجموعه خود نمیکند بلکه جهت انتقال ،ماموریت و حذف نیروها نیز تلاش میکند تا ناتوانی او در کنار توانائی آنان رصد نشود.
۱۱- مدیر ناکارآمد به تفویض اختیار اعتقادی ندارد و در زمان غیبت، ضعیفترین فرد را بعنوان جانشین معرفی میکند و در تفویض اختیار هم با رعایت احتیاط صرفا امور ابتدائی را تفویض میکند تا مبادا در غیاب ایشان، مسئولین شاهد مدیریتی بهتر باشد.
۱۲- مدیر ناکارآمد برای بقای خود هر گونه پیشنهاد دریافتی جهت بهبود وضعیت موجود را تحت عنوان تراوشات ذهنی خود در محضر مقامات مافوق بیان میکند و هرگز نامی از ایده پرداز آن نخواهد برد.
۱۳- مدیر ناکارآمد برای بقای خود در زمانی که مقامات مافوق تصمیم به برکناری او گرفتهاند، حاضر به قبول هر عنوان پست پیشنهادی با پیش بند مدیر میباشد چرا که نه تنها تخصص بلکه تعهد و دلبستگی به کار قبلی نداشته و صرفا” جایگاه و مزایای شغلی، مد نظر او بوده است.
نظر شما