به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از الف؛ "نیویورک تایمز" در گزارشی، به بررسی آثار و تبعات "جنگ اوکراین" بر ایجاد یک بحران فراگیر جهانی در بحث تامین امنیت غذاییِ کشورهای مختلف دنیا، بویژه کشورهای ضعیفتر از حیث اقتصادی پرداخته است. این روزنامه به طور خاص ضمن اشاره به این مساله که اوکراین و روسیه هر دو در زمره تولید کنندگانِ عمده مواد غذایی هستند، به این نکته اشاره دارد که به احتمال فراوان جهان در روزها و ماه های آتی، با افزایش قابل توجه شمار کشورها و انسان هایی رو به رو خواهد شد که به شدت از بحرانِ سوتغذیه و گرسنگی رنج می برند. نیویورک تایمز در ادامه پیشنهاداتی را جهت مقابله با ایجاد بحران در زنجیره تامین مواد غذایی در جهان و متعاقبا ایجاد گرسنگیِ فراگیر در بخش های مختلف دنیا پیشنهاد می کند.
نیویورک تایمز در این رابطه می نویسد:
« "جنگ اوکراین" با فجایع انسانی گسترده ای همراه بوده است. تاکنون چیزی قریب به ۱۰ میلیون اوکراینی آواره و شمار نامعلومی از مردم این کشور نیز کشته شده اند. با این حال، به دلیل اینکه اوکراین و روسیه هر دو از جمله مهمترین صادرکنندگان مواد غذایی در جهان هستند، خسارات و تلفات انسانیِ جنگ اوکراین نیز به مراتب گسترده تر خواهد بود و به ورایِ مرزهای این کشور گسترش پیدا می کند.
در شرایط کنونی، با توجه به اینکه مزارع کشاورزی در اوکراین به میدان های نبرد تبدیل شده اند، عدم قطعیتها در مورد صادرات محصولات کشاورزیِ این کشور و همچنین روسیه، عملا به افزایش بهای گندم، ذرت، سویا، کود، و روغن آفتابگردان منجر شده و در عین حال موجب ایجاد یک وضعیت بحرانی و خاص در بحث تامین غذای جهان نیز شده است.
نمودار تغییر قیمت برخی اقلام مهم مواد غذایی از دسامبر سال۲۰۲۰
در این راستا باید توجه داشت که قیمت اقلامی نظیر ذرت و گندم، به شدت رو به افزایش است با این حال، شوکهای ناشی از عدم تامین و یا افزایش بهای آن ها، بر کشورهای گوناگون، آثار و تبعات مختلفی را از خود برجا می گذارد. کشورها و ملت هایِ ثروتمندتر می توانند افزایش بهایِ شدید مواد غذایی و اقلام اینچنینی را خیلی زود هضم کنند. با این حال، مردم کشورهای فقیرتر نظیر سودان و افغانستان، عملا با بحرانی جدی در بحث تامین نیازهای غذایی خود رو به رو می شوند و تامین کالاهای اساسیِ غذایی برای آن ها به شدت گران تمام میشود. به عنوان مثال در سودان، افزایش بهایِ گندم عملا موجب شده تا قیمت نان در این کشور به بیش از دو برابر برسد. از سویی باید توجه داشت که به دلیل اینکه روسیه و اوکراین از جمله صادرکنندگان مهم خوراکِ دام و کود در جهان، قبل از آغاز جنگ اوکراین بوده اند، بدون تردید هزینه ها و دشواری تولید غذا در ماه ها و سالهای آینده به نحو قابل ملاحظه ای افزایش خواهد یافت.
* کدام کشورها بیش از همه از افزایش قیمتِ گندم متاثر می شوند؟
بواسطه رهگیریِ افزایش بهای مواد غذایی که هر کشور وارد می کند، در کنارِ مدل سازی نیازهای وارداتی کشورها، ما می توانیم تخمین بزنیم که چه کشورهایی به احتمال فراوان با بحران هایی جدی در بحث تامین مواد غذایی خود و همچنین تامین نیازهای غذایی مردم خود در ماه های آتی رو به رو خواهند بود. اضافه بر سودان و افغانستان، مصر نیز سال بسیار سختی را از حیث تامین مواد غذایی خود در پیش خواهد داشت. این کشور بزرگترین واردکننده گندم جهان است. از این رو، مصر باید گندم را در شرایط کنونی، ۳۳ درصد گران تر از قیمت این کالای راهبردی در اواخر سال پیشین میلادی وارد کند. متاسفانه بسیاری از کشورهای اینچنینی، با بحرانی دیگری نیز دست و پنجه نرم می کنند. در این راستا، شبکه های حمایت و تامین اجتماعی در این کشورها به دلیل بحران پاندمی ویروس کرونا به شدت تضعیف شده است. از سویی، قیمت نفت و انرژی نیز در شرایط کنونی به شدت بالا رفته است و در این میان، بیش از نیمی از کشورهای با درآمدِ پایین، با افزایش نرخ های بهره، در معرض ایجاد بحرانهای بدهی برای خود هستند و عملا توانایی های آن ها جهت استقراض برای پرداخت بهای مواد غذایی نیز تا حد زیادی کاهش یافته است.
قبل از آغاز جنگ اوکراین، حدودا ۸۱۱ میلیون نفر در اقصی نقاط جهان، مواد غذایی کافی را برای تغذیه خود در دسترس نداشتند. این میزان می تواند در شرایط کنونی و در ماه های آتی، به نحو قابل ملاحظه ای و با سرعتی بالا افزایش پیدا کند(در این رابطه به طور خاص می توان به زمانِ میان کشت بهاره و برداشت پاییزه اشاره کرده). اضافه بر این ها، بحران "تغییرات اقلیمی" و وقوع خشکسالی در بخش هایی از جهان نیز در کنار تمامی بحران های جاری ایفای نقش می کند. در مناطق کلیدی جهان از حیث تولید محصولات کشاورزی، وضعیت خشکسالی در شرایط کنونی بدتر از آن چیزی است که در دهه های گذشته بوده است.
تردیدی نیست که پیامدها و تبعات جنگ اوکراین بسیار ناراحت کننده هستند. بحران های غذایی اغلب به ناآرامیهای اجتماعی، جنگ و منازعات، ایجاد دولت های ورشکسته، و وقوع مهاجرت های دسته جمعی ختم میشوند. برای مثال، برخی پژوهشگران به این نکته اشاره می کنند که افزایش بهای مواد غذایی، نقشی اساسی در شکلگیری تحولات مرتبط با بهار عربی در سال ۲۰۱۱ داشته است.
با این همه با نگاه به تاریخ متوجه می شویم که بحران های مرتبط با افزایش قیمت مواد غذایی در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ به ما نشان می دهند که با برررسی دقیق داده ها و آمارها و همچنین کمک گرفتن از ابزارهای علمی، جهان می تواند پاسخ و واکنشی جامع و درست را به بحران ایجاد گرسنگیِ فراگیر بدهد. در این راستا، اولا، ملت ها و سازمان های مختلف باید به سرعت به سمت نجاتِ جان افراد حرکت کنند. این مساله با تقویت تامین مالی "برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد" و استفاده از منابع و ذخایر موجود غذایی جهان جهت کمک به کشورهایی که بیشترین فشارها را در نتیجه بحران مواد غذایی در شرایط کنونی متحمل می شوند، آغاز می گردد. سازمان ملل متحد، سازمان تجارت جهانی و دیگر نهادهای بین المللی، همچنین باید با کشورهای مختلف رایزنی داشته باشند تا جلویِ ممنوع سازی صادرات مواد غذایی گرفته شود(این صادرات باید حالت عادی داشته باشد). مساله ای که به شدت مخرب است و در نوع خود، چرخه تامین غذای جهانی را تا حد زیادی فلج و معیوب میکند.
دوم، "گروه ۷ "و چین باید دورِ تازه ای از بخشش و یا سبک کردن بدهی های رسمی کشورهای آسیب پذیر و ضعیف را آغاز کنند تا آن ها بتوانند با بحران گرسنگیِ فراگیر در کشورهایشان مقابله کنند. بخشش بدهی ها در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، یک موهبت برای توسعه بود با این حال اکنون می تواند منابع مالیِ کشورهای ضعیفتر را آزاد کند تا آن ها بتوانند با استفاده از این منابع، نیازهای غذایی خود را بهتر و بیشتر تامین کنند. جدای از اینها، سازمان های تامین مالیِ چندجانبه نظیر "صندوق بین المللی پول" نیز باید اقدامات گسترده ای را انجام دهند و با انجام اقداماتی نظیر اعطای وام به کشورها و تامین مالی آن ها، عملا ذخایر ارزی این دسته از کشورها را تقویت کنند و به آن ها در مواجهه با بحران تامین مواد غذاییشان کمک کنند.
سوم، در بلند مدت، جهان باید کمک کند تا کشورهایی که از اقتصادهای آسیب پذیری برخوردارند، بیش از گذشته در امر تامین نیازهای غذایی خود، موقعیتی ایمن پیدا کنند. البته که در این زمینه باید ابتکارهای مختلفی ارائه و عملیاتی شود. جهان بواسطه در پیش گرفتنِ یک راهبرد جامع می تواند حوزه و دامنه یک بحران گرسنگیِ گسترده را که در شرایط کنونی تاحد زیادی ناشی از وقوع جنگ اوکراین است، محدود کند. در زمان هایِ جنگ و درگیری و بحران تغییرات اقلیمی، اتخاذ یکچنین راهبردی می تواند یک سیستمِ غذایی پایدارتر و باثبات تر را نیز ایجاد کند که این مساله در نوع خود می تواند از دامنه و قدرت یک بحران غذایی در زمان های حساس و سخت نیز بکاهد.»
نظر شما