به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تجارتنیوز، اقتصاد جهانی با چنین شوکهایی ناآشنا نیست، اما ابعاد این شوکها در دهههای اخیر معمولا به این اندازه نبوده است. در واقع، میتوان گفت که همه غافلگیر شدهاند.
در این میان اما ایران هم از این روند آسیب دیده و هم اینکه فرصتی را که میتوانسته از آن بهره ببرد، از دست داده است: ایران نتوانسته دوباره به بازار نفت برگردد.
اکنون، احتمالا آخرین دوره رشد قیمت نفت در جهان را تجربه میکنیم و این آخرین «بازار گاوی» (Bull market) در حوزه نفت است، یعنی آخرین باری که نفت قیمتهایی تا این اندازه بالا را تجربه میکند. اما چرا و چگونه چنین اتفاقی افتاد؟
بحران مشترکی که ایران را سختتر هم کوبید
در اروپا، متوسط نرخ تورم به حدود ۷ درصد رسیده که در ۳ تا ۴ دهه اخیر بیسابقه بوده است. نرخ تورم در آمریکا هم رکوردهای ۳۰ ساله را شکسته و در ترکیه، نرخ تورمِ ۷۰ درصدی، رکورد ۲۰ ساله را شکسته است.
برای ایران، ابعاد بحران اما حتی وخیمتر هم بوده است. مرکز آمار ایران به تازگی در گزارشی اعلام کرده که شاخص بهای تولیدکننده در پایان سال گذشته، در بالاترین سطح ۲۰ سال اخیر قرار گرفته و اعداد به دست آمده از سال ۱۳۸۰ به این سو بیسابقه بودهاند.
تورم در همه کشورهای جهان بالا رفته، اما در مورد ایران، وضعیت حتی بدتر هم هست.
در واقع، «تورم پیشنگر»، به عنوان نمادی از اینکه انتظارات تورمی چگونه رقم خوردهاند، در ایران هم یک رکورد ۲۰ ساله را شکسته است. بنابراین، انتظار میرود نرخ تورم بالاتر برود.
همزمان، اقدامات اخیر دولت سیزدهم این نگرانی را ایجاد کرده که مبادا نرخ تورم از این بیشتر بشود. مسعود خوانساری، رییس اتاق بازرگانی تهران هم چند ماه پیش گفته بود که شاخصها نشان میدهند نرخ تورم به زودی به ابعادی میرسد که تاکنون در اقتصاد ایران تجربه نشده است.
بحران انرژی «آنها» و بحرانی دیگر برای «ما»
اما ایران و بسیاری از کشورهایی که در بالا به آنها اشاره شد، الزاما در یک کفه ترازو قرار ندارند و تجربههایی که در ماههای آینده در انتظار ما و آنها است، میتواند از اساس متفاوت باشد.
شاخصها نشان میدهند بحران تورمی در اروپا، تقریبا بهطور کامل ناشی از افزایش قیمت انرژی است. در واقع، در اروپا قیمت خوراکیها آنچنان رشد نامعمولی نداشته است.
در روسیه، قیمت کالاهای اساسی و کالاهای وارداتی به شدت بالا رفته که بخش عمده این روند ناشی از تحریمهای کمرشکن علیه اقتصاد روسیه است.
اروپا به سمت تحریم کامل نفت روسیه حرکت کرده، اما روسها به سرعت بازار چین و هند را جایگزین اروپا کردهاند.
در ترکیه، ماجرا تا حدی بین تجربه ایران و اروپا است: قیمت همهچیز و از جمله قیمت حاملهای انرژی رکورد شکسته است.
در ایران اما بحران انرژی بیمعنا است، چرا که قیمت حاملهای انرژی به صورت دستوری پایین نگه داشته میشود و هر چند همه شواهد نشان میدهد که احتمالا در تابستان خاموشیهایی داشته باشیم، اما ایران اساسا کشوری نیست که مشکل انرژی (بهطور کلی) داشته باشد.
شانسی که از دست میدهیم
روندهای جهانی و از جمله اختلال در زنجیرههای تامین (Supply chains) اقتصاد ایران را نیز در هم کوبیدهاند و بحران مرغ، تخممرغ و روغنهای خوراکی هم تا حدی به همین روند ربط دارند.
با این حال، ایران، همچون دیگر کشورهای دارای نفت و گاز، میتوانست از این روندها به نفع خودش استفاده کند و نکرد. ایران، نتوانست نفت بفروشد.
بحران انرژی و تحریم نسبی نفت روسیه، تا همین لحظه قیمت نفت را به سطوحی رسانده که پیشبینی آنها دشوار بوده است.
محاسبات و گفتههای مسئولین ایرانی هم نشان میدهد که قیمتهای کنونی نفت در جهان، بهطور کلی آن اندازه بالا هستند که نه فقط تمام ردیفهایِ درآمدی در قانون بودجه سال ۱۴۰۱ پوشش داده شوند، که بخشی از عقبافتادگیها هم جبران شوند.
اقتصاد ایران تشنه دلارهای نفتی است تا مشکلات انباشتهشده را به سرعت حل و فصل کند.
این رخداد، حتی با وجود تحریم نفتی ایران و تمام مشکلاتی که در این زمینه وجود دارند، باز هم میتوانست درآمد نفتی ایران را به شکلی پیشبینی نشده بالا ببرد.
اعزام یک هیئت آمریکایی به ونزوئلا (کشوری تحریمشده همچون ایران و روسیه) و تلاش برای بازگرداندن نفت ونزوئلا به چرخه اقتصاد جهانی هم ظاهرا این چراغ سبز را به ایرانیها داد که ممکن است به دلیل تحریم نفت روسیه و شاید تحریم گاز آن در آینده، جهان به نفت ایران نیاز داشته باشد.
اما در حالی که ونزوئلاییها این فرصت را روی هوا قاپیدند، ظاهرا ایران فرصت «یک در میلیون» دیگری را، برای چندمین بار، از دست داده است.
روسها از پشت به ایران خنجر زدند
شواهد حاکی از آناند که صادرات نفت ایران به چین (به عنوان بزرگترین مقصد نفت صادراتی ایران)، در ماههای گذشته کاهش پیدا کرده است.
همزمانیِ این کاهش صادرات با افزایش کمسابقه قیمت نفت، به این معنی است که ایران یک فرصت بسیار بزرگ برای کاهش کسری بودجه و جبران تمام کاستیهای داخلی با استفاده از دلارهای نفتی را از دست داده است.
«خبرگزاری رویترز»، به تازگی گزارش داده بود که صادرات نفت ایران به چین، تحت تاثیر قرنطینههای کرونا و افزایش واردات از روسیه، از اوجی که اواخر سال ۲۰۲۱ و اوایل سال ۲۰۲۲ میلاد داشت، کاهش پیدا کرده است.
همزمان، دو شرکت «کپلر» و «ورتکسا» که نفتکشها را ردیابی میکنند، تایید کردهاند که صادرات نفت ایران به چین کاهش پیدا کرده است.
روسیه جای نفت صادراتی ایران به چین را با ارائه تخفیف بیشتر، اشغال کرده است.
این در حالی است که در عرض تنها یک ماه، صادرات نفت روسیه به چین رشدی ۱۶ درصد را شاهد بوده است. در واقع، واضح است که روسیه جایِ ایران در صادرات نفت به چین را پر کرده است.
از آنسو، صادرات نفت روسیه به هند هم ناگهان رشد کرده است. هند از جمله کشورهایی هم بود که به صراحت اعلام کرد در تحریمهای غرب علیه اقتصاد روسیه شرکت نمیکند، چرا که به واردات نفت از روسیه وابسته است.
«میخائیل اولیانوف» در توئیتی گفته بود که در شرایط کنونی، روسیه کمکی به پیشبرد مذاکرات برجام نخواهد کرد.
روسیه میخواهد نفت بفروشد
این در حالی است که «آژانس بینالمللی انرژی» در گزارش ماهانه خود اعلام کرده که روسیه اکنون روزانه حدود ۸ میلیون بشکه نفت م فروشد.
بر پایه این گزارش، مسکو در ۴ ماه نخست سال جاریِ میلادی، حدود ۲۰ میلیارد دلار نفت فروخته، در حالی که در ۴ ماه مشابه سال گذشته، این رقم ۱۳٫۳ میلیارد دلار بوده است.
خبرهای ضد و نقیض حاکی از آن هستند که روسها نفت را با تخفیف بسیار بالا به چین و هند میفروشند، یعنی حتی با تخفیفی بیشتر از تخفیفی که ایران به چینیها میدهد.
به عبارتی در حالی که جهان به نفت بیش از همیشه احتیاج دارد و قیمتها رشدی نجومی داشتهاند و همزمان ورود نفت ایران به بازار میتوانست مشکل را حل کند، اما ایران به دلیل مذاکرات هستهای نتوانست وارد بازار شود و روسیه هم جای ایران را گرفت.
دلارهایی که برای ما از نانِ شب واجبترند
اما ایران در حالی نتوانست وارد بازار نفت شود که اقتصاد ایران به شدت به دلارهای نفتی نیاز دارد. چون اگر ایران درآمد نفتیِ عادی میداشت، اکنون دولت میتوانست بسیاری از مشکلات انباشتهشده خود را به سرعت حل کند.
مثلا، دولت حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است و مجموع بدهیهای دولت هم به بیش از ۸۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
صندوقهای بازنشستگی کشور هم تقریبا همگی ورشکسته شدهاند و در سالهای آینده، بر زیان انباشته آنها افزوده خواهد شد. زیان انباشته این صندوقها را هم تنها دولت میتواند تسویه کند.
انبوه مشکلات اقتصادی ایران، بدون درآمدهای دلاری حاصل از صادرات نفت، به دشواری قابل حل شدن است.
بدهی ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت، کمابیش معادل حدود ۲۷ میلیارد دلار است، رقمی که اگر ایران میتوانست با فروش نفت در شرایط کنونی به دست بیاورد، معادل ریالیِ قابل تامینی میداشت.
اما ظاهرا آخرین فرصتِ تاریخیِ ایران که احتمالا با آخرین دوره تاریخیِ اوجگیری قیمت نفت همراه است، به سادگی سوخته و اقتصاد ایران آن را از دست داده است.
نظر شما