به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از آرمان ملی: چرا نسل جدید در بیان مطالبات خود صریحتر است؟ آیا شکاف نسلی و تغییر دغدغههای نسل جدید در جامعه ایران درک شده است؟ چگونه میتوان اعتماد نسل جدید را جلب کرد و به صورت کلی اعتماد اجتماعی را افزایش داد؟ مشکلات اقتصادی به چه میزان در بروز ناهنجاریهای اجتماعی تأثیرگذاراست؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر امان ا... قراییمقدم جامعهشناس گفتوگو کرده است. قراییمقدم معتقد است:« هنگامی که آگاهی و دانش یک نسل افزایش پیدا میکند به صورت طبیعی در بیان خواستههای خود راحتتر و صریحتر خواهد بود. نکته دیگری که وجود دارد این است که نظام آموزشی ما هنوز دچار اشکال است. امروز کار نسل جدید به جایی رسیده که با نوع پوشش خود مطالبات خود را اعلام میکند. این یک اتفاق مهم است که در نسل جدید رخ داده و در نسلهای گذشته وجود نداشت. نکته مهم در این زمینه این است که برخی حاضر به پذیرش شکاف نسلی و تغییر دغدغهها نیستند. باید بپذیریم که دغدغه نسلها تغییر مییابد و به همین دلیل باید شرایط برای بروز و ظهور دیدگاههای جدید در جامعه به وجود بیاید». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
نسل جدید در بیان مطالبات خود با نسلهای گذشته چه تفاوتهایی پیدا کرده است؟ شکاف نسلی به چه میزان در بیان مطالبات در جامعه امروز ایران محسوس است؟
شکاف نسلی از ابتدای زندگی بشر در جوامع مختلف وجود داشته و در شرایط کنونی نیز وجود دارد. همواره بین نسل گذشته و آینده اختلاف نظرهایی وجود داشته و این اتفاق در جامعه ما نیز رخ داده است. نسل امروز با والدین خود شکاف نسلی داشتند و فرزندان نسل امروز نیز با آنها شکاف نسلی دارند و این یک روند تاریخی است که در جامعه رخ میدهد. آنچه در این زمینه حائز اهمیت است درک این شکاف نسلی و دغدغههایی است که در نسلهای مختلف تغییر می کند. اگر جامعهای بتواند این تغییر دغدغهها را درک کند بهتر میتواند به آنها پاسخ بدهد و در مقابل اگر جامعهای نتواند این تغییر را درک کند باید به شکلهای دیگری در این زمینه هزینه پرداخت کند. نکته مهم دیگر اینکه فاصله ایجاد شده شکاف نسلی در گذشته و اکنون تغییر کرده است. شاید در گذشته سالها طول میکشید که دغدغههای یک نسل تغییر کند و بین نسلها تغییر ایجاد شود. این در حالی است که در شرایط کنونی به دلایل مختلف و از جمله افزایش آگاهی و وجود شبکههای اجتماعی فاصله شکاف نسلی بسیاری کم شده و حتی به ده سال رسیده است.در گذشته اغلب فرزندان به دلیل فقدان آگاهی مانند والدین خود رفتار میکردند و حتی مانند آنها فکر میکردند. فرزندان در اغلب موارد کاری را انجام میدادند که والدین آنها انجام میدادند و کمتر در این الگو دستکاری میکردند یا توانایی تغییر این نوع الگوبرداری را نداشتند. نکته دیگر اینکه نقش گروه همسالان نیز در نسل جدید تغییر کرده و بیشتر شده است. در گذشته گروه همسالان نیز با تغییرات جدی مواجه نبودند و از توانایی کافی برای تغییر برخوردار نبود. این در حالی است که در شرایط کنونی وضعیت گروه همسالان نیز تغییر کرده و این گروه از تأثیرگذاری زیادی برخوردار شده است. از منظر جامعهشناختی شکاف نسلی یک امر طبیعی است و اگر وجود نداشته باشد جامعه میمیرد.من مدتها قبل عنوان کرده بودم زنگها برای ما به صدا در میآید و به همین دلیل باید در افکار خود خانه تکانی صورت بدهیم.
چرا نسل جدید نسبت به نسلهای گذشته در بیان خواستههای خود راحتتر و صریحتر است؟
این وضعیت نتیجه افزایش آگاهی است که در جامعه شکل گرفته است. هنگامی که آگاهی و دانش یک نسل افزایش پیدا میکند به صورت طبیعی در بیان خواستههای خود راحتتر و صریحتر خواهد بود. نکته دیگری که وجود دارد این است که نظام آموزشی ما هنوز دارای اشکال است. امروز کار نسل جدید به جایی رسیده که با نوع پوشش خود مطالبات خود را اعلام میکند. این یک اتفاق مهم است که در نسل جدید رخ داده و در نسلهای گذشته وجود نداشت.نکته مهم در این زمینه این است که برخی حاضر به پذیرش شکاف نسلی و تغییر دغدغهها نیستند. باید بپذیریم که دغدغه نسلها تغییر مییابد و به همین دلیل باید شرایط برای بروز و ظهور دیدگاههای جدید در جامعه به وجود بیاید. واقعیت غیرقابل انکاری که امروز در جامعه وجود دارد این است که دوران دنبالهروی نسلها گذشته و بلکه امروز نسل جدید پیشرو شده است. نسل جدید در شرایط کنونی بر این باور است که هیچ روش و عملی دائمی نیست و میتوان آن را تغییر داد. این اتفاق بزرگ است که در نسل جدید رخ داده است. اگر ما این تغییر را درک کنیم میتوانیم با این نسل ارتباط برقرار کنیم اما اگر از درک این اتفاق ناتوان باشیم نمیتوانیم مسیر مناسبی برای تعالی این نسل ایجاد کنیم.جامعه به صورت مداوم در حال تغییر است. جامعه یک منظومه متعددالابعاد، متعددالاجزا و با جنبهها و جلوههای مختلف است و هر لحظه به یک رنگ تغییر پیدا میکند.
چگونه میتوان بین نسل جدید و نسلهای گذشته اعتماد به وجود آورد؟
اعتماد همواره بهعنوان یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی مطرح بوده است؛ عنصری که رابطه مستقیم با مشارکت اجتماعی دارد. در صورت بالا رفتن سطوح اعتماد از خانواده و نظام خویشاوندی به مقیاسهای بالاتری چون اعتماد به دولتمردان و مسئولان، میزان مشارکت مردم هم در بازتولید و ارتقای اعتماد اجتماعی بیشتر خواهد شد و مردم این امر را در قالب بالاتر رفتن صداقت، وفاداری، حسننیت و وظیفهشناسی در جامعه نشان خواهند داد. اعتماد عمومی مبنای نظم اجتماعی است به این معنی که مردم قوانین وضعشده از سوی مسئولان را پذیرفته و آن را رعایت میکنند و مسئولان برای پاسخ به مطالبات مردمی کوشاترند. در مقابل، اگر این نظم و اعتماد وجود نداشته باشد، عملا هنجار و قوانین، جایگاهی بین مردم نخواهد داشت درنتیجه شاهد بینظمی اجتماعی خواهیم بود. به همین دلیل است جوامع مختلف در تلاش برای جلب اعتماد عمومیاند و این مهم یک اهتمام ویژه و شفاف میطلبد، چراکه همانطور که مردم تابع قوانیند، مسئولان هم باید تابع قوانین باشند و برای مطالبات مردمی و مسئولیتی که برعهده دارند دغدغهمند و شفاف باشند. مردم از مسئولان توقع شفافیت دارند تا بتوانند به آنها اعتماد بیشتری کنند.سطح سواد، آگاهی، توقعات مردم افزایش پیداکرده است. وقتی ما در کشور خود دچار این خلأ شویم، بیگانه هم از فرصت سوءاستفاده کرده و جنجالآفرینی میکند. برای ترمیم اعتماد عمومی باید مسئولان با مردم شفافتر باشند وقتی یک کارگر خبر حقوق نجومی را میشنود نمیتوان از او انتظار داشت به مدیران اعتماد کند . برای ترمیم اعتماد عمومی باید میزان مشارکت در مردم و همدلی در جامعه را بالا برد. وقتی مسئولان به این مساله واقفاند، راهکارهای موجود را بررسی و اجرایی میکنند. دیگر زمانی است که باید مسئولان به دنبال راهکار باشند مردم همیشه قدم اول را برداشتهاند. نکته دیگر اینکه در جامعه امروزی مردم هوشیارتر و آگاهتر شده و بهخوبی میبینند که برخی از موقعیت و جایگاه خود سوءاستفاده کرده و اختلاس و ... انجام میدهند. البته اینکه قوه قضائیه عدهای از آنها را بازداشت و به جرم آنها با قاطعیت رسیدگی میکند، خوب است. شایستهسالاری، قانونمندی، احترام به اندیشه و افکار جامعه و مشارکت و اطلاعرسانی به مردم بـــهخصوص جـــــوانها در تصمیمهایی کـــه برای خود آنهــــا گرفته میشـــود، میتواند از بـــروز اتفاقها جلوگیری کند. ولی آنهایی که رانتهای بزرگی دارند، سرمایهداران، ملاکان و تاجران این اجازه را به مردم طبقه پایین نمیدهند. جامعه را یکبعدی نمیتوان اداره کرد. همانطور که ژرژ گورویچ، استاد بزرگ جامعهشناسی فرانسه گفت جامعه منظومهای متعدد از ابعاد و اجزای با سطوح و جنبههای گوناگون است که هرلحظه به یکرنگی جلوه میکند. یعنی در اداره جامعه نباید یکبعدی نگاه کرد و باید همه ابعاد و اجزای مختلف آن را در نظر گرفت.
چگونه میتوان به سمتی حرکت کرد که نسل جدید با کمترین هزینه بتواند مشکلات خود را بیان کند؟ چه اتفاقی در جامعه رخ داده که شاهد تغییر بیان مطالبات هستیم؟
واقعیت این است که مهمترین چالشی که امروز دولت با آن مواجه است چالش مشکلات معیشتی و اقتصادی است. چالشهای اقتصادی روی آسیبهای اجتماعی نیز تأثیرگذار است و درصورتیکه برای آن راهحل ارائه نشود میتواند به افزایش آسیبهای اجتماعی منجر شود. در شرایط کنونی حدود سی میلیون نفر زیرخط فقر به سرمیبرند و حدود چهار میلیون جوان بیکار هستند. اگر به سفرهای استانی رئیسجمهور توجه کنیم در هر استان و شهری که رئیسجمهور مورد بازدید قرار میدهند خواسته اصلی مردم رفع بیکاری جوانان و مشکلات معیشتی است. ما باید بپذیریم که اکثریتی از اقشار محروم در فکر مشکلات اقتصادی خود و خانواده هستند. انواع آسیبهای اجتماعی از مصرف الکل تا اعتیاد و دزدی و کارتنخوابی، اتوبوس خوابی و پشتبام خوابی و پیاده روخوابی و از همه مهمتر و اساسیتر بیکاری حدود چهار میلیون جوان بهعنوان امالفساد، افزایش روزافزون طلاق و کاهش میزان ازدواج جوانان براثر فقر و بیکاری باعث شده که برخی به فکر انتقام از جامعه باشند. چنانکه در تلویزیون دیدیم جوانی ماشین شاسیبلند را به آتش میکشد به این بهانه که چرا او باید داشته باشد و من نداشته باشم که بسیار پدیده خطرناکی ازلحاظ جامعهشناسی ونشان دهنده حس انتقامگیری جوانان از جامعه است. از سوی دیگر میلیونها کارمند در نهادهای مختلف از دستگاه قوه قضائیه گرفته تا معلمین و کارمندان در سازمان مختلف دولتی و خصوصی و سازمان اجتماعی و کارگران با حقوق ناچیز در فکر تأمین معاش هستند که باعث اعتراض آنها شده است. بااینوجود و درحالیکه بیش از سه میلیون از جوانان تحصیلکرده دانشگاهی بیکارند و هزاران دختر و پسر به دلیل فقر نمیتوانند ازدواج کنند و برخی روزی خود را از میان میدانها زباله و ظروف آشغال کنار خیابانها جمع میکنند و بسیاری از کارگاهها و کارخانهها خوابیده بیکاری بهعنوان امالفساد بیداد میکند. اگر دولت به دنبال رضایت اجتماعی است باید تلاش کند مشکلات معیشتی را حل کند. امروز به شکل ملموس و قابلمشاهدهای چالشهای اجتماعی به مسائل اقتصادی گرهخورده و روی آن تأثیر گذاشته است. با اینوجود در شرایط کنونی کلید حل مشکلات اجتماعی حل مسائل اقتصادی و معیشتی جامعه است.همینکه دولت تلاش میکند بهصورت عملی مشکلات را حل کند و درصحنه حضور پیدا میکند بهنوعی انگیزه برای اقشار مختلف اجتماعی و بهخصوص قشر ضعیف جامعه است.دولت باید تلاش کند در مسیر افزایش رضایت اجتماعی در جامعه حرکت کند.
نظر شما