به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، یکی از شعارهای سیاستمداران در حمایت از تعیین کشوری حداقل دستمزد، حمایت از حداقلهای معیشتی کارگران است. اما نمودار زیر نشان میدهد حتی با این هدف هم، تعیین یک عدد برای کل مناطق ایران کاملاً اشتباه است. در حالی که میان استانهای ایران تفاوتهای بالای ده درصدی از نظر تورم سالانه وجود دارد، قیمت مسکن در شهرهای بزرگ و کوچک از زمین تا آسمان فرق میکند و در کل هزینه سبد مصرفی در کل کشور همسان نیست. خط فقر به معنای هزینه حداقلی زندگی بین مناطق مختلف ایران اختلافهای زیادی دارد. حداقل نتیجه چنین تفاوتهایی باید این باشد که اگر قرار است حداقل دستمزدی تعیین شود، باید به صورت منطقهای یا استانی و مانند این باشد.
خط فقر برای شهر تهران در سال ۱۴۰۰، برای یک خانوار سهنفره ۷.۳۹۸ میلیون تومان بوده است؛ رقمی بسیار بیشتر از حداقل حقوق این سال که حدود چهار میلیون و صدهزار تومان بود. اما در همین سال، خط فقر در بسیاری از شهرهای کوچکتر مثل شهرهای استانهای یزد، اردبیل و کرمان خط فقر کمی بیشتر از ۳ میلیون تومان بوده است. اختلاف بالای سطح قیمت مسکن و تورم کل میان استانها و مناطق گوناگون کشور باعث میشود هزینههای زندگی تفاوتهای چشمگیری داشته باشند. در چنین شرایطی، تعیین یک رقم حداقل دستمزد برای کشور رویکرد کاملاً اشتباهی است. در شهر تهران این مبلغ یک خانوار سهنفره را به تأمین حداقل نیازهایش هم نمیرساند. از سوی دیگر در مناطق با سطح هزینههای پایین، ممکن است حداقل دستمزد کشوری منجر به کاهش تقاضای نیروی کار از سوی بنگاهها شود و در نتیجه به بیکاری دامن بزند. از طرف دیگر هم این اتفاق میتواند به اشتغال غیررسمی در این مناطق منجر شود.
نظر شما