به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، بازارها همواره نسبت به وقایع پیشنگر بوده و به اصطلاح فعالان مالی، سرمایهگذاران آینده را خریداری میکنند. از این رو میتوان با رصد حال و هوای فعلی بازارها و رفتارشناسی فعالان آنها، به وضوح آینده را دید و جهتیابی کرد. به این معنی که نهتنها اخبار و تحولات گذشته اقتصادی و سیاسی تاثیر خود را بر روند بازارها و رفتار معاملهگران گذاشته، بلکه تحولات مورد انتظار نیز به طور همزمان بر بازار تاثیرگذارند. به عبارتی فعالان بازارها با پیشنگری تحولات آتی، آن را با وزن زیادی وارد تحلیلهای خود میکنند. به جرات میتوان گفت در تمام کشورها این اعتقاد وجود دارد که بازارها هوشمند بوده و باید برای هواشناسی آینده، واکنش و فعالیت بازارها را جدی گرفت.
با این تفاسیر بد نیست نگاهی به حال و هوای فعلی بازارها با رصد بازدههای ثبت شده در ۱۰ ماه نخست سال انداخته و با نتایج حاصله به جهتیابی تحولات آتی اقتصاد و سیاست بپردازیم.
از شهریورماه دمای بازارها افزایش یافت و چندماه سبز و طوفانی را شاهد بودیم. با نگاهی به بازدهی گزینههای مختلف از ابتدای سال ۱۴۰۱ تاکنون به سودهای بین ۲۰ تا ۹۰ درصدی در یک بازه زمانی ۱۰ماهه برخورد میکنیم. سکه به عنوان صدرنشین بازارها از منظر بازده، در ۱۰ ماه اخیر حدود ۹۲ درصد افزایش قیمت داشته و قیمت دلار در همین برش زمانی حدود ۶۵ درصدی رشد کرده است. خودرو نیز حدود ۶۰ درصد گرانتر شده اما دماسنج اصلی بورس تهران به رشد ۲۳.۵ درصدی بسنده کرده است تا با وجود رشد پیاپی در سه ماه گذشته، هنوز نسبت به رقبا عقب باشد. اما دلیل این اختلاف بازده میان بازار سهام به عنوان بازاری مولد با گزینههای سفتهبازی چیست؟
برداشت اول بازارها: تورم پایین نمیآید
بالا بودن انتظارات تورمی را میتوان اصلیترین منشا تکاپوی صاحبان پول و رشد قیمت داراییها عنوان کرد. سرمایهگذارانی که برای حفظ ارزش پول در دست خود و در امان ماندن از گزند تورم به هر دری میزنند. ضمن آنکه به نظر میرسد صاحبان سرمایه انتظار ندارند که در آینده نزدیک تورم مسیری کاهشی را در پیش بگیرد و همین عامل رشد دستهجمعی و یکپارچه بازارها در ماههای گذشته به شمار میرود.
با این حال زمانی که به جزئیات نگریسته و بازارها را به صورت مجزا مورد بررسی قرار میدهیم، به نتایج دیگری دست پیدا میکنیم. در حالی که گزینههای سفتهبازی شامل بازار ارز، طلا، خودرو و مسکن رشدهای ۵۰ تا ۹۲ درصدی را در ۱۰ ماه نخست سال تجربه کردهاند که بورس به عنوان یک بازار مولد، در این برش زمانی کمتر از ۲۴ درصد رشد داشته است. از این رو در سال جاری سفتهبازی با اختلاف نسبت به فعالیتهای مولد جلو افتاده است. این مهم را نمیتوان تنها با انتظارات تورمی که یک متغیر اقتصادی است، توضیح داد و باید به دنبال اثرگذاری یک عامل غیراقتصادی بود.
چرا بورس از رقبا جاماند؟
آنچه که پیداست رشد بازارهای سفتهبازی متناسب با رشد تورم و انتظارات تورمی است اما رشد بازار مولدی همچون بورس متناسب با تورم به اضافه رشد است و به همین دلیل در بلندمدت که همزمان رشد و تورم وجود داشت شاهد سبقت بورس از بازارهای سفتهبازی بودیم. در حال حاضر اما وضعیت متفاوت است. پیش افتادن بازارهای سفتهبازی (شامل بازار ارز، طلا، مسکن و خودرو) از بورس (سرمایهگذاری) در کسب بازدهی حکایت از انتظار برای یک رشد منفی دارد. به عبارتی بررسی بازده بازارها در برش زمانی ۱۰ ماهه نشان میدهد «تورم» از «مجموع تورم و رشد» بزرگتر است. نتیجه این معادله چیزی نیست جز «رشد منفی».
انتظار برای رشد منفی را میتوان به طور خاص در روابط خارجی به ویژه تحریمها و برجام جستجو کرد. متغیری که چشمانداز آتی آن از نظر بسیاری از فعالان اقتصادی تیره و تار بوده و امید چندانی نیز به رفع تحریمها و احیای توافق هستهای حداقل در آینده نزدیک وجود ندارد. این مهم چشمانداز اقتصادی و در نتیجه رشد را منفی کرده است. ضمن آنکه قانونگذاری و رگولاتوری که همان سیاستگذاری داخلی است نیز دورنمای چندان مطلوبی ندارد. با رونمایی دولت از لایحه بودجه ۱۴۰۲ تصمیماتی همچون تعیین سقف ۷هزار تومانی برای خوراک گاز پتروشیمیها که عملا جذابیت سرمایهگذاری مولد را کاهش میدهد، در حال القای این حس است که سیاستگذار نیز به خود به مانعی در برابر رشد سرمایهگذاری تبدیل شده است. موضوعی که افزایش انگیزه سفتهبازی و کاهش تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت را به دنبال خواهد داشت.
نظر شما