به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، بدون شک ربات مکالمهکننده Chat GPT تحولی عمیق در دنیای دیجیتال ایجاد کرده و احتمالا در آینده هم بیشتر و عمیقتر خواهد شد. یکی از جدیترین تاثیرات این فناوری بر دنیای دیجیتال مربوط به تسلط بیشتر رباتها و هوش مصنوعی بر زندگی انسانها میشود. تسلط هوش مصنوعی بر هوش انسان مسالهای است که از مدتها پیش ذهن نویسندگان علمی- تخیلی مانند آرتور سی کلارک را به خود مشغول کرده بود. بسیاری از نویسندگان و کارگردانان، تصویری مخوف را از این تسلط ترسیم کرده اند. یک نمونه مشخص و افراطی از این تصویر که پیشگام سایر روایات و تصاویر است، مربوط به فیلم "۲۰۰۱، یک ادیسه فضایی" می شود. در این فیلم یک ربات که مسئول هدایت یک فضاپیما است از اعتماد انسان ها به خودش سوء استفاده می کند و شروع به تله گذاری و کشتن تک تک افراد حاضر در سفینه می کند. اگرچه تصویر حاصل از این فیلم و رمانی که توسط آرتور سی کلارک نوشته شده و مرجع اقتباس این اثر سینمایی است، به شدت افراطی بوده و همراه با چاشنی خیال پردازی است اما نباید فراموش کرد که بن مایه این اثر تا حدی بر واقعیت استوار است. آنچه باعث قدرت گرفتن ربات و اجرای نقشه هایش شد، اعتماد بیش از حد انسان ها به او یعنی هوش مصنوعی برتر بود. این اعتماد باعث قدرتنمایی ربات و حذف فیزیکی راحت انسان های حاضر در فضاپیما شد.
تحول بزرگ chat GPT در زمینه رابطه انسان و کامپیوتر/ تفاوت ربات مکالمهکننده و گوگل
آنچه در مورد ربات chat GPT قابل ملاحظه است همین اعتماد شدید و همه جانبه است که در بالا به آن اشاره شد. با ورود این ربات به عرصه دیجیتال، حیات انسانی و ارتباطاتش با دنیای اطراف وارد عصر و حوزه جدیدی شده و می شود. این مساله زمانی مشخص می شود که توجه کنیم ربات chat GPT به نوعی جایگزین گوگل و موتورهای جستجو کننده دیگر است و قرار است به جای آنها به فعالیت بپردازد.
فارغ از اختلاف فنی دو فناوری، باید به تفاوت ساختاری این دو یعنی ربات مکالمه کننده و موتورهای جستجوگر مختلف توجه زیادی داشت. در موتور جستجوگر، انسان "عامل" است و از قدرت انتخاب برخوردار است. شخص جستجو کننده درخواستی کرده یا سوالی را در قسمت مخصوص جستجو سرچ می کند. موتور جستجوگر پاسخ های مطرح شده مختلف و منابع اینترنتی آنها را به فرد ارائه می کند. فرد با علم و اراده خود شروع به بررسی پاسخ ها کرده و در آخر، یکی از آنها را برمی گزیند یا از هر کدام، بخشی را انتخاب کرده و به هم پیوند می دهد. در این رابطه، انسان از عاملیت کامل برخوردار است. او باید در نهایت انتخاب کند که کدام یک از پاسخ ها و منابع، درست و قابل اعتمادند. این چنین رابطه ای در مورد ربات مکالمه کننده وجود ندارد. ربات مکالمه کننده از "شخصیت" برخوردار است. او مخاطبِ واحدِ فرد است و مانند "دیگری" او عمل می کند، چرا که فرد با او وارد گفتگو می شود و او نیز یک پاسخ واحد به شخص می دهد.
ربات chat GPT قدرت پردازش بسیار زیادی دارد. قدرت پردازش این ربات از موتورهای جستجوگر و حتی گوگل بیشتر است. این ربات پاسخ ها و مطالب مربوط به یک پرسش یا خواسته را در یک چارچوب منطقی و ساختار منظم قرار داده و ضمن پیوند داده های مختلف، همگی آنها را به صورت یک کل واحد به مخاطب ارائه می دهد. در واقع، در این رابطه فرد یک پرسش می کند و ربات یک پاسخ واحد می دهد. چنین نیست که ربات مانند موتور جستجوگر چند پاسخ و منابع آنها را پیدا کرده و وظیفه پردازش و پیوند آنها را بر دوش انسان بگذارد. به همین دلیل، عاملیت هوش مصنوعی در ربات هایی مانند chat GPT بسیار بیشتر از موتورهای جستجوگری مانند گوگل است. در این فناوری، به یک پرسش یک پاسخ واحد داده می شود و مخاطب انسانی یا باید به آن پاسخ اعتماد کند و یا آن را زیر سوال ببرد و از آنجا که اعتماد انسان به هوش مصنوعی در حال بالا رفتن است، احتمالا انسان به تمام پاسخ های ربات اعتماد کرده و آنها را چشم بسته بپذیرد.
این امر باعث وابستگی تام و تمام انسان به ربات ها می شود و احتمالا رابطه آنها را مانند رابطه یک شاه تنبل و شکم باره و بی دست و پا و وزیر باهوش و مدبری کند که تمام زندگی شاه را در دست دارد و شاه نیز به او اعتماد کامل داشته و بدون اجازه او آب هم نمی خورد.
ورود انسان به عصری جدید/ ضعف اراده انسانی و ابعاد مثبت و منفی آن
رابطه انسان و هوش مصنوعی می تواند وسیع تر و گسترده تر هم بشود. با کاهش اختیار انسان و افزایش قدرت هوش مصنوعی ممکن است اختیار و آزادی انسان به ربات ها تفویض شود و آنها تنظیم زندگی انسان را بر عهده بگیرند. این مساله ای است که یووال نوح هراری در کتاب "انسان خداگونه" هم به آن اشاره دارد. یک مثال مشخص از این نسبت، رابطه پزشک و بیمار در عصر جدید است. فکر کنید فردی با احساس درد در معده خود نزد پزشک می رود. پزشک برای او آزمایش تجویز می کند و بعد از بررسی نتایج آزمایش متوجه می شود که معده او مشکلی ندارد اما تیروئید و کبد او مشکل دارد. مشخص است که پزشک با اعتماد به نتایج آزمایش و بی اعتنا به احساس درد فرد شروع به درمان او می کند و احتمالا بیمار هم بیش از اینکه به درد خود اعتماد کند به نتایج آزمایش اعتماد کرده و بیش از معده به فکر کبد و تیروئید خود باشد. رابطه انسان و هوش مصنوعی دقیقا از این سنخ است. در این رابطه، هوش مصنوعی باید و نبایدهای انسان را تجویز می کند. انسان هم به او و برنامه ریزی هایش اعتماد کرده و در مقابل آن نمی ایستد.
به نظر می رسد اصل این رابطه هیچ مشکلی نداشته و به سود انسان هم باشد. هوش مصنوعی به اطلاعات بسیار زیادی دسترسی دارد و قادر است با قدرت تحلیل خود، این اطلاعات را حلاجی کرده و راه درست را به انسان نشان دهد. تنها با فرض امکانات و ایده های مورد نظر متفکران بدبین و نویسندگان داستان ها و فیلم های علمی - تخیلی می توان در مورد آینده این رابطه نگران شد. اگر هوش مصنوعی به چنان قدرتی برسد که در مقابل انسان شورش کند یا دانشمند دیوانه و ارگان خطرناکی از طریق کنترل هوش مصنوعی شروع به کنترل و اعمال خواسته هایش بر ما کند، می توان در مورد آینده هوش مصنوعی نگران شد، چرا که با تفویض اختیار و اراده به این ذهن برتر، به احتمال زیاد مقابله با آن ممکن نخواهد بود. اما در حال حاضر امکان تحقق چنین ایده هایی زیاد نیست و احتیاج به زمینه های علمی و عملی بسیار زیادی دارد.
نظر شما