به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، اگر سخنان حسین شریعتمداری را بازتاب بخش مهمی از تصمیمگیران و تاثیرگذاران در سیاست امروز ایران بدانیم، باید گفت که گروهی در ساخت سیاسی امروز خواهان نابودی کامل اقتصاد نوآور ایران هستند. بخشی از اقتصاد که بهرغم همه مصیبتها کماکان خودش را سرپا نگه داشته است.
اکوسیستم نوآوری در اوایل دولت یازدهم بهدلیل نگاه ویژهای که آن دولت به این بخش از اقتصاد داشت، رشد بسیار خوبی را تجربه کرد. از همان زمان تندروهای داخلی شروع به تخریب و تخطئه این اکوسیستم کردند. بعدتر تندروهای خارجی هم به جریان تخریب اکوسیستم نوآوری پیوستند و اوج آن را در سال ۹۸ و پاییز سالپیش نشان دادند. از چندماه پیش حملههای دوباره تندروهای داخلی شروع شد. گویی هرگاه یکسر طیف در تخریب اکوسیستم نوآوری تعلل میکند آنسر طیف وظیفه خود میداند که حملات خود را از سر بگیرد.
حالا حسین شریعتمداری در آخرین یادداشت خود درصدد است تیر آخر را به این اکوسیستم بزند و ازنظر همه آنها باید در دولت اضمحلال شوند، دولتی که با ابربحرانهای ناحلشدنی در حوزههای مختلف روبهروست و توانایی حل مشکلات خود را ندارد. با چندنفر از فعالان اکوسیستم درباره این سخنان و چرایی این حملات پرسش کردیم و جواب آنها را در ادامه میخوانید.
پویا پیرحسینلو بنیانگذار و مدیرعامل ابرآروان نوشت: جریان تندروی داخلی در سالهای اخیر نشان داده است که از هیچ تلاشی برای ناامید کردن مردم، تشویق نخبگان به مهاجرت و تضعیف کشور فروگذاری نمیکند و این نقطهی اتحاد این جریان با جریان رسانهای خارجیای است که تلاش میکند اثبات کند، هر امیدی به آیندهی ایران بستن و هر تلاشی که در این سرزمین انجام میشود، نه تنها بیفایده که گناهی بزرگ است.
شاهد بودیم و هستیم که رسانههای خارجی کمپینهای متنوع و متعددی را علیه بسیاری از کسبوکارهای استارتآپی خصوصی داخل کشور اجرا کردهاند و از هیچ تلاشی برای تخریب این اکوسیستم فناوری کم نگذاشتهاند؛ ازطرفدیگر جریان تندروی داخلی هم در اقدامی مشابه سراغ استارتآپها میآیند و روزانه در حال پروندهسازی و جریانسازی تخریبی علیه این کسبوکارها هستند.
اینکه کیهان در ادامه تخریبها و تهمتهای چندسالهاش، کشور را به بیقانونی و مصادرهی اموال قانونی و مالکیت فکری بخش خصوصی دعوت میکند، جای تعجب ندارد. این نوع رفتارهای کیهان در سالهای اخیر بارها و بارها تکرار شده، اما در این میان، این سکوت نهادهای قانونی است که تعجببرانگیز است.
مگر نه اینطور است که قانون و قوای سهگانه بهوجود آمدهاند که از جان و مال مردم این سرزمین محافظت کنند، پس چطور یک روزنامهی وابسته به ساختار چنین بیپروا، کسبوکارهای دانشبنیان و قانونی کشور را تهدید میکند. در طول سالهای گذشته بهطور پیوسته جریان رسانهای خارج از کشور، اکوسیستم استارتآپی و شرکتهای فناور داخلی را به دروغ به اقدام علیه مردم و وابستگی به جریانهای امنیتی متهم کردهاند.
ازطرفدیگر و بهطور همزمان، جریان تندروی داخلی، این اکوسیستم را عامل نفوذ و وابستگی به غرب مینامد! من تصور میکنم یکی از مهمترین دلایل این اتحاد شوم در تخریب این اکوسیستم، پیشرو بودن و تلاش بخش بزرگ این اکوسیستم به حفظ استقلال خودش بوده است. بخشی از این استقلال به جذب سرمایهگذاریهای خصوصی و امتناع این کسبوکارها از واگذاری سهام به نهادهای دولتی منجر شده است.
در جلسات مختلف استارتآپها بارهاوبارها بهصورتهای مختلف تهدید شدهاند، ممانعت چندساله از ورود به بورس برخی استارتآپها و پلمبهای اخیر ساختمانهای برخی از کسبوکارها، معیار روشنی بر گروگانگیری اکوسیستم نوآوری است.
درحالیکه با پدیدآمدن اقتصاد دیجیتال در کشور، مجموعههای خصوصی تلاش کردهاند با ایجاد زیرساختهای فناورانه به رشد خدمات آنلاین و دسترسی بهتر مردم به این خدمات کمک کنند، در مقابل به بهانههای مختلف از سنگاندازیهای قانونگذاری، انواع مجوزگرفتنها تا محدودیتهای ریزودرشت -که امروز مهمترین آنها محدودیتهای مربوط به اینترنت است- درگیر مسائل حاشیهای هستند.
در جایی که توان، سرمایه و انرژی کسبوکارهای خصوصی کشور میتواند صرف «ساختن امروز و آیندهی کشور» شود، ما این انرژی را باید صرف جنگیدن در یک میدان نبرد بیهوده بین این دوطیف جریان افراطی داخلی و خارجی کنیم. انگاری اینچرخه بینهایت ادامه دارد، یکروز باید پاسخگوی فحاشیها، تهمتها و تحریمها باشیم و روز دیگر با تهدیدها، فیلترشدنها و پلمبها مقابله کنیم.
کیوان جامهبزرگ عضو هیات مدیره نصر تهران نیز در این باره نوشت: وقتی نگاه امنیتی به اقتصاد دیجیتال حاکم میشود، عملا منطق اقتصادی حاکم نیست و موضوعات به سمتی میرود که استدلالبرانگیز نیست. بهنظر میرسد طیفی در کشور که اتفاقا تصمیمگیر نیز هستند چنین نگاهی دارند. البته که بعید میدانم تئوریای که آنها دارند به نتیجه مطلوبی ختم شود.
عملا با این نگاه، بازهم طیف زیادی از جوانان کشور بهسمت مهاجرت سوق داده میشوند و بسیاری از سرمایهگذارها میترسند که در این حوزه فعالیت کنند. همچنین مدیران جوانی که در این پلتفرمها کار میکنند و همگی از فرزندان تحصیلکرده کشور هستند را برای ادامه فعالیت ناامید و سرخورده میکنیم.
آنچه واضح است اینکه اقتصاد دیجیتال و فعالان این حوزه قطعا با این تصمیمات آسیب جدی میبینند. ما تجربه دولتیکردن اقتصاد و ملیکردن صنایع را پیشتر داشتیم و نتیجهاش را نیز دیدیم. پس طبعا باید از گذشته درس بگیریم تا دوباره آن را تکرار نکنیم. آنچه مشخص است اینکه اقتصاد پلتفرمی، موضوع بسیار مهم و اثرگذاری در جامعه است.
همچنین اینکه حاکمیت و رگولاتوری نیز نظارت درستی باید داشته باشد، کسی نسبت به آن شکی ندارد، اما اینکه نسبت به این موضوعات هم نگاه امنیتی وجود داشته باشد اصلا قابلقبول نیست. اینطور بهنظر میرسد که حاکمیت سیگنالی میدهد که اگر پلتفرم یا حتی شرکتی در حوزه اقتصادی خیلی بزرگ و مطرح شود، ممکن است تهدیدهای مشابه شامل حالش شود. جامعه و اقتصاد نیاز به آرامش دارند. صحبتهای امثال افرادی، چون شریعتمداری بیشتر التهاب در جامعه ایجاد میکند.
حسین اسلامی رئیس هیئتمدیره نصر تهران نیز در این باره نوشت: مطلب آقای شریعتمداری با کمال تاسف در راستای شکوفایی اقتصاد دیجیتال نیست و رویکرد همان جریانی را دارد که بهاذعان معاون علمی و فناوری رئیسجمهور به دنبال آسیبزدن به اقتصاد دانشبنیان است.
باتوجه به موضعگیری شفاف رئیسجمهور محترم، وزیر فاوا و معاون علمی و فناوری، این تنها مطلب شخص ایشان است که متاسفانه در هماهنگی با جریان ضد رشد و شکوفایی اقتصاد دیجیتال منتشر شده و ربطی به کلیت دولت و حاکمیت ندارد. امیدوارم با شفافشدن موضوعات، ایشان از این موضع اشتباه برگردد.
نظر شما