به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، کسب درآمد روزانه ۳۳ میلیونی چقدر میتواند باعث رضایت شما از زندگی شود؟ اگر این عدد به یک میلیارد در ماه و ۱۲ میلیارد در سال برسد چطور؟ عددها با هر متر و معیاری که فکرش را کنید رویایی و دور از دسترس بهنظر میرسند، اما گروهی از ایرانیها با شرکت در یک نظرسنجی بینالمللی گفتهاند احساس رضایت و خوشبختیشان در گرو چنین درآمدی است.
سایت smoney که در استرالیا به مبادلات ارزی میپردازد، سالانه مطالعهای ترتیب میدهد و از شرکتکنندگان میخواهد بر اساس تجربیات شخصیشان بگویند چه میزان درآمد سالانه باعث میشود به معنای واقعی کلمه احساس خوشبختی کنند. نتایج این پژوهش نهایتا در قالب گزارشی با عنوان The Price of Happiness گردآوری و بر اساس ملیت شرکتکنندگان رتبهبندی میشود. امسال ایرانیها حضور پرشوری در پژوهش سایت smoney داشتند و رتبه اول را بهدست آوردند. از همین حالا باید هشدار بدهیم مطالعه گزارش، بدون درک یکسری لغات و اصطلاحات، ممکن است خواننده را گمراه کند.
شاخص خوشبختی ایرانیها؛ ماهی ۲۰ هزار دلار
کسب درآمد ۲۳۹ هزار و ۷۰۰ دلاری در طول یکسال برای ما ایرانیها با احتساب دلار حدود ۵۰ هزار تومانی بازار آزاد، تقریبا معادل ۱۲ میلیارد میشود. همچنین به معنی درآمد ماهیانه یک میلیاردی و درآمد روزانه ۳۳ میلیونی است.
قیمت دلار در مرکز مبادله ارز طی روزهای اخیر حدود ۴۱ هزار تومان بود و حتی اگر قیمت دلار دولتی را مبنای محاسبات قرار دهیم باز با اعداد ۱۰ میلیارد، ۸۱۹ میلیون و ۲۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در سال، ماه و روز روبرو میشویم.
حداقل حقوق کارگران و کارمندان دولت در سال ۱۴۰۲، بین هفت تا هشت میلیون تومان است. همچنین براساس آمارهای غیررسمی، هر ایرانی بهطور متوسط ماهی ۲۷۵ دلار، معادل ۱۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان درآمد دارد و هزینه و مخارج یک خانوار چهارنفره ماهیانه ۶۳ میلیون تومان تخمینزده میشود.
کسب درآمد سالانه ۲۳۹ هزار و ۷۰۰ دلاری در چنین شرایطی برای ما ایرانیها رویایی و دور از دسترس بهنظر میرسد، اما این مقیاس تنها برای ما ایرانیها تعجبآور نیست. متوسط درآمد ماهیانه هر نفر در آمریکا چهار هزار و ۷۴۶ دلار است و میتوانیم نتیجه بگیریم درآمد سالیانه هر نفر در این کشور تقریبا ۵۷ هزار دلار است. با این حال پژوهش سایت smoney نشان میدهد حتی در آمریکا، شرکتکنندگان درآمد سالانه ۱۰۵ هزار دلاری را ضامن سعادت و خوشبختی خود میدانند.
شاخص The Price of Happiness برای سنجش و مقایسه مسائل اقتصادی و اجتماعی کاربرد دارد
شاخص خوشبختی یعنی چی؟
عبارت The Price of Happiness یک اصطلاح است. ترجمه کلمه بهکلمه ما را به سمت «قیمت شادی» هدایت میکند. بعضی سایتها همین عبارت را مبنا قرار دادهاند و نوشتهاند هزینه تفریح در ایران نسبت به سایر نقاط دنیا بالاتر است! حداقل دو فیلم سینمایی نیز با عنوان The Price of Happiness ساخته شدهاند.
عبارت The Price of Happiness در مسائل مرتبط با اقتصاد و اجتماع کاربرد متفاوتی دارد و بهطور خاص شاخصی آماری برای سنجش و مقایسه است. مثلا سایت smoney از شرکتکنندگان در پژوهش خود خواسته چشمهایشان را ببندند و بدون ملاحظه یا رودربایستی، با تکیه بر تجربه و احساسات شخصی بگویند چه میزان درآمد سالانه برایشان اطمینان و قوت قلب به ارمغان میآورد و موجب میشود از نظر مالی احساس بینیازی و خوشبختی کنند. پاسخ کاربران به این سوال میتواند طی یک پروژه تحقیقاتی جمعآوری شود و کارشناسان با توجه به ملیت شرکتکنندگان نتایج را رتبهبندی کنند.
شاخص خوشبختی چه چیزی را نشان میدهد؟
شاخص The Price of Happiness نهایتا ممکن است در ابعاد کلان اقتصادی، تصویری شماتیک از میزان رفاه و آسایش در جوامع مختلف فراهم کند و در عین حال از منظر اجتماعی نشان دهد مردم کدام نقطه دنیا پول را ضامن خوشبختی خود میدانند. منابع مختلفی برای سنجش شاخص The Price of Happiness نظرسنجی برگزار میکنند.
رتبهبندی کشورها بر اساس شاخص The Price of Happiness توسط سایت expensivity در سال گذشته میلادی بدون حضور ایرانیها انجام گرفت و جزایر برمودا در صدر جدول ایستاد. کسانی که ملیت این کشور را داشتهاند و در نظرسنجی شرکت کردند، گفته بودند اگر درآمد سالانهشان ۱۴۳ هزار و ۹۳۳ دلار باشد از صمیم قلب احساس بینیازی خواهند کرد.
شرکتکنندگان در پژوهشها و نظرسنجیهای مرتبط با شاخص The Price of Happiness الزاما نباید ساکن کشور و سرزمین مادریشان باشند. چون موقع ورود به سایت، ملیت خود را انتخاب میکنید، در پایان رتبهبندی بر اساس کشورها انجام میشود؛ بنابراین بهتر است بگوییم استرالیاییهای ساکن سراسر دنیا پارسال گفتهاند با درآمد سالانه ۱۳۵ هزار و ۳۲۱ دلار خوشبختی را احساس میکنند و در رتبه دوم قرار گرفتهاند. این یعنی به ۱۱ هزار و ۲۷۷ دلار درآمد ماهیانه نیاز داشتهاند. امسال استرالیا در پژوهش سایت smoney رتبه سوم را کسب کرده و شاخص The Price of Happiness این کشور به ۱۲۱ هزار و ۱۹۱ دلار، یعنی معادل درآمد ماهیانه ۱۰ هزار دلار کاهش پیدا کرده است.
ایرانیها اعتقاد دارند رضایتمندی اقتصادیشان در گرو درآمد ماهی ۲۰ هزار دلار است
رتبه سوییس هم نسبت به پارسال آب رفته؛ مردم سوییس پارسال اعتقاد داشتهاند با درآمد سالانه ۱۲۸ هزار و ۹۶۹ دلاری احساس خوشبختی میکنند، اما امسال رضایت و سعادت مالی را با کسب ۱۱۵ هزار و ۷۴۵ دلار در دسترس میبینند. شاخص The Price of Happiness در نروژ معادل درآمد سالانه ۱۱۷ هزار و ۷۲۴ دلار است. این یعنی یک نروژی احساس میکند با کسب درآمد ماهیانه ۱۰ هزار دلاری زندگی سرخوشانهای خواهد داشت.
رتبه آمریکا در شاخص The Price of Happiness از پارسال تا امسال تغییر نکرده و آنها ظرف دو سال متوالی جایگاه دهم را کسب کردهاند. نکته قابل توجه اینجاست که هر دو سال وقتی از یک آمریکایی خواستهاند چشمهایش را ببندد و بگوید با چه میزان درآمد احساس بینیازی خواهد کرد، جوابشان ۱۰۵ هزار دلار یعنی معادل هشت هزار و ۷۵۰ دلار در ماه بوده. همین الان بر اساس آمارهای غیررسمی، درآمد هر آمریکایی بهطور متوسط ماهی چهار هزار و ۷۴۶ دلار برآورد میشود.
شاخص The Price of Happiness و اختلافش با متوسط درآمد احتمالا نشان میدهد ساکنان آمریکا نسبت به مسائل مالی از دیدگاهی واقعبینانه برخوردار هستند.
ایرانیها، ولی رتبه اول را در پژوهش سایت smoney کسب کردهاند. شاخص The Price of Happiness نشان میدهد ایرانیهای شرکتکنندگان در این پژوهش که ممکن است ساکن هر نقطهای از کره خاکی باشند، با تواضعی مثالزدنی عدد ۲۳۹ هزار و ۷۰۰ دلار را ملاک خوشبختی و بینیازی مالی خود میدانند و اعتقاد دارند رضایتمندی اقتصادیشان در گرو درآمد ماهیانه تقریبا ۲۰ هزار دلار است.
رتبه دوم در اختیار یمن است؛ شاخص The Price of Happiness این کشور عدد ۱۷۲ هزار و ۱۴۰ دلار را نشان میدهد که معادل درآمد ماهیانه ۱۴ هزار و ۳۴۵ دلار خواهد بود. استرالیاییها نیز گفتهاند با کسب درآمد ۱۰ هزار دلار در ماه احساس سرخوشی میکنند. برای اینکه میزان واقعبینی اقتصادی مردم این کشورها را بسنجید، کافی است بدانید همین الان درآمد ماهیانه مردم در سوییس بهطور متوسط شش هزار و ۲۰۰ دلار است و هر نفر در لوگزامبورک و سنگاپور بهعنوان کشورهای دارای رتبه دوم و سوم دنیا، بهطور متوسط چهار هزار و ۹۷۸ دلار و چهار هزار و ۹۵۰ دلار درآمد دارد. احتمالا از حالا به بعد وقتی به دلایل و ریشه ذات مشکلپسند ایرانیها فکر میکنید جوابهای بهتری در ذهنتان شکل بگیرد.
نظر شما