گروه منهای اقتصاد پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد حنیف غفاری کارشناس و تحلیلگر سیاست خارجی و مسائل منطقه در گفت و گو با رادار اقتصاد به مناسبت سالروز نامه تاریخی سردار شهید قاسم سلیمانی به مقام معظم رهبری درخصوص پایان وجود داعش در منطقه در خصوص چرایی پدید آمدن پدیده شوم و نحسی چون گروه تروریستی داعش در منطقه غرب آسیا گفت: جو بایدن رئیس جمهور آمریکا فعلی و سناتور سابق آمریکا در سال ۲۰۰۷ طرحی به نام «طرح تجزیه عراق یا فدرالیزه کردن عراق» ارائه داد با تکیه بر این هدف که عراق را بر اساس مؤلفههای قومیتی و مذهبی به سه کشور شیعی، سنی و کرد تبدیل کنند تا بعد از آن عراق تجزیه شده را مبنا و الگویی برای تجزیه سایر کشورها قرار دهند.
وی در این باره خاطر نشان کرد: برای اینکه این موضوع به صورت عینی محقق شود مقامات آمریکایی نیاز به یک کاتالیزور یا عامل تسهیل کننده داشتند و آن چیزی نبود جز ایجاد بحران امنیتی در منطقه یا به عبارت دیگر تقسیم مسئله بر اساس مؤلفههای قومیتی و مذهبی تا با توسل به این دستاویز ناامنی در منطقه تثبیت شود و به نیروی محرکه تجزیه منطقه تبدیل شود.
حنیف غفاری کارشناس مسائل بین الملل تصریح نمود: آمریکایی ها برای تحقق این موضوع به صورت عملی و ایجاد ناامنی و از بین رفتن ثبات دائمی گروهکی تروریستی به نام داعش را شکل دادند به طوری که در سال ۲۰۱۳ میلادی به صورت رسمی در حوزه شمال بخشهایی از سوریه و عراق از سمت دستگاههای امنیتی غرب، برای پیشبرد پروژه آمریکایی مستقر شد.
وی خاطر نشان کرد: علی رغم تلاش های دولت اوباما و دولت ترامپ برای حفظ داعش چه در عرصه عملیاتی و میدانی در سال ۲۰۱۸ با تلاش ها و مجاهدت های محور مقاومت با فرماندهی ایران و با درایت رهبر معظم انقلاب در نهایت داعش برچیده شد و جبهه مقاومت توانست داعش را نابود کند. اینجا حتی گروههایی که تحت عنوان ائتلاف مبارزه با داعش از سمت غرب در منطقه مستقر شدند به خصوص آمریکا، نه با هدف نابودی داعش بلکه برای دادن تنفس مصنوعی به داعش برای قدرت گیری مضاعف در راستای تحقق اهداف آمریکا درمنطقه یعنی حرکت به سمت تجزیه کلان منطقه بود.
وی افزود: مسلماً با انهدام منظومه داعش در منطقه این طرح هم متوقف شد و به نوعی این طرح بعد از سرمایهگذاریهای هنگفت آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای شکست خورد. قطع به یقین امنیت منطقه در عراق و سوریه مرهون جانفشانیهای جبهه مقاومت و فرماندهی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
وی در خصوص نقش رژیم صهیونیستی در پیشبرد اهداف آمریکا در تجزیه منطقه گفت: همانطور که میدانید در اینجا بازیگر دیگری داریم که نمیتوانیم نقش این بازیگر را نادیده بگیریم و آن هم رژیم صهیونیستی است، چرا که بخش مهمی از بحث امنیت زدایی در منطقه توسط آمریکا که به مثابه یک سیاست خارجی تالیف شده ناظر به تقویت موجودیت رژیم اشغالگر قدس است و داعش نیز نقش کاتالیزور را ایفا می کرد یعنی وظیفه و مسئولیتی که برای داعش تعریف شده بود این بود که ابتدا عراق و سوریه و بعد هم ایران و بعد هم کشورهای دیگر را به زمین سوخته تبدیل کند و این زمین سوخته را تحویل آمریکا و متحدان منطقهای و رژیم صهیونیستی بدهد و بعد هم مولفه نهایی یعنی چند تکه کردن منطقه بر اساس مؤلفههای قومیتی و مذهبی نه فقط در سوریه و عراق بلکه در سایر کشورهای جهان اسلام هم تکرار شود.
حنیف غفاری معتقد است: فراموش نکنیم طرف غربی در بحث تجزیه سودان هم چنین کاری را انجام داده بود و چنین الگویی را داشت اما در منطقه غرب آسیا بر خلاف آفریقا تلاش میکرد تا با استناد به بحران امنیتی دائمی داعش با این الگو تا انتها هم پیش برود بیاید و با ابزار داعش این مساله را هدایت و مدیریت کند. اینکه هزاران نیروی داعشی از سمت اروپا با اینکه شهروندی اروپا را داشتند در این منطقه تجمیع شدند به این خاطر نبود که از زیر دست دستگاههای امنیتی غرب در رفته اند، بلکه کاملاً هدایت شده و مدیریت شده با هدف گذاری میان مدت معلومی این کار انجام شد، ضمن اینکه اکنون نیز بحث باز تعریف داعش در دستور کار دولت بایدن و اروپاییها قرار دارد و دولت بعدی آمریکا هم به مثابه یک استراتژی کلان این را ادامه خواهد داد.
حنیف غفاری درخصوص این موضوع که تصمیم جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع زمانی حساس برای برخورد قطعی با داعش بسیار استراتژیک بود گفت: جنس تصمیم جمهوری اسلامی در آن مقطع زمانی برای برخورد با داعش بسیار استراتژیک و راهبردی بود یعنی جنس تصمیم تاکتیکی نبود. نکته مهمتر این است که تصمیم از این بعد راهبردی و استراتژیک بود چرا که توانست منظومه راهبردی غرب در منطقه را منهدم کند. منظومهای که از زمان نو محافظهکاران آمریکایی که اشغال عراق و افغانستان را شروع کرده بودند شکل گرفته بود پس عملاً کار و مقدمات پیگیری شده بود و رفته رفته به منظومه کلان خطرناکی تبدیل شده بود که انتهای آن انهدام و چند پاره شدن جهان اسلام بود از جمله ایران، پس این تصمیم در آن مقطع زمانی غیر از اینکه جنس استراتژیک داشت جنس شجاعانهای داشت.
وی در این باره تصریح نمود: در آن فضایی که ایران و حزب الله برای مقابله با داعش وارد عمل شدند شاهد بودیم حتی برخی از افراد و طیفهای خاکستری در منطقه آن زمان برداشت درستی از منطق این موضوع نداشتند و چون نسبت به این مسئله نگاه روبنایی و سطحی داشتند و نگاه عمقی و استراتژیک نداشتند. از سوی دیگر در آن فضا با وجود تمامی هجمهها، تهمتها ، جنگ روانی که در منطقه و در غرب علیه رزمندگان مقاومت صورت میگرفت شاهد بودیم در چنین فضای روانی سختی جبهه مقاومت برای نابودی داعش ورود پیدا کردند و از این جهت کارشان ارزشمند بود به این دلیل که هم در بعد میدانی با دشمن مواجه شدند و هم تروریستهای تکفیری و حامیان صهیونیست آنها و هم در بعد شناختی و روانی از این بابت واقعاً یکی از مقاطع درخشان حیات منطقه همین نقش آفرینی و جانفشانی محور مقاومت بود چرا که اینجا عملیات محور مقاومت دو رکن داشت یکی شناخت بود و دیگری اقدامی که در نهایت منجر به نابودی داعش شد.
حنیف غفاری در خصوص اهمیت تصمیم استراتژیک جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با داعش گفت: درایت فرماندهی و تیزبینی مقام معظم رهبری و سردار قاسم سلیمانی و رصد نقشه های دشمن به طوری که از مقدمه تا موخره نقشه آمریکایی که مبنی بر تجزیه منطقه بود و رصد ابزارهای این نقشه منجر به شکست داعش شد. قطع به یقین براساس آن رصد آگاهانه و انتقال این رصد و دانش عملیات ضد داعش شکل گرفت یعنی اینجا فقط یک رصد محض در میان نبود، بلکه رصد منتهی به عملیاتی بود که در نهایت موفق به شکست داعش شد. فراموش نکنیم در سایر پروندهها و موضوعات هم وقتی رصد با اقدام همراه شود یعنی رصد هوشمندانه و اقدام قاطعانه بر مبنای رصد صورت بگیرد آن زمان منظومه دشمن سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت.
حنیف غفاری معتقد است: این ماجرا یک متن و یک فرام متن دارد. در فرامتن ماجرا جنگ شناختی غرب علیه جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به راه افتاد. از دید بازیگران غربی ایران به عنوان یک کشور شرور شناخته میشود و اصلیترین و ماهویترین دلیل این است که اتفاقاً مانع از چینش پازلهای استراتژیک و راهبردی و گفتمانی غرب در منطقه شده است. قطعاً در این پرونده ایران و جبهه مقاومت سختترین ضربه را به غرب زدند چون از طریق نابودسازی مهرههای تروریستی و تکفیری غرب عملاً کاری کردند که یک سرمایهگذاری هنگفت راهبردی از سوی آمریکا اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی با شکست و ناکامی مواجه شود. در چنین شرایطی کاملاً مشخص است وقتی آنها در میدان موفق نمیشوند به سراغ جنگ روایتها و جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ایران می روند که رهبر معظم انقلاب نیز در این باره فرمودند باید به سمت جهاد تبیین رو آورد و در عرصه جنگ شناختی هم از بعد آفندی و هم پدافندی این معادله مدیریت و خنثی شود.
حنیف غفاری در پایان گفت و گو درخصوص نقش مرجعیت در نابودی گروه تروریستی داعش گفت: نقش مرجعیت در بزنگاههای حساس تاریخ تشیع یک نقش سرنوشت ساز بوده است. این قاعده در خصوص بحث مبارزه با داعش نیز صادق بوده است. ورود به هنگام و قاطعانه مرجعیت شیعه به ماجرای تشکیل بسیج مردمی عراق و مواجهه با داعش موضوعی بود که در محاسبات استراتژیک و راهبردی آمریکا منظور نشده بود. اتفاقاً از همین نقطه هم آنها در عراق و متعاقباً سوریه ضربه خوردند چون فاکتور و پارامتری در مقابل آنها قرار گرفت که آن را قبلاً در محاسبات ذهنی و میدانی خود نگنجانده بودند و آن اینکه ملت عراق به صورت یکپارچه در قالب حشد الشعبی و بسیج مردمی برای مواجهه با داعش و تروریست تکفیری آماده شدند از این رو نقش کاملاً ممتاز مرجعیت ثابت شده است و نشان میدهد مرجعیت همیشه کارکرد خاص خود را داشته و این کارکرد خود را علاوه بر کارکردهای اصلی مرجعیت در جامعه اسلامی در بحرانهای منطقهای و امنیتی نیز به خوبی نشان داده است.
نظر شما