پشت پرده تصمیم غیرمنتظره کرملین در قفقاز جنوبی؛ علی‌اف برنده معامله بزرگ ژئوپلیتیکی شد؟

برای باکو، سیاستی مبنی بر روابط صمیمانه اما نه چندان نزدیک با مسکو، حتی در شرایطی که روسیه تحت تحریم‌های فزاینده غرب قرار گرفته و از بسیاری از مکانیزم‌های بین‌المللی کنار گذاشته شده، به عنوان یک سازش کافی به نظر می‌رسد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، در ۱۷ آوریل، مقامات روسی و آذربایجانی تأیید کردند که نیروهای حافظ صلح روسیه که از زمان پایان جنگ ۴۴ روزه بین آذربایجان و ارمنستان در نوامبر ۲۰۲۰ در قره‌باغ مستقر شده بودند، بر اساس توافقی که بین باکو و مسکو حاصل گشت، شروع به خروج از منطقه کرده‌اند. یک ماه بعد، جمهوری آذربایجان اعلام کرد که برای اولین‌بار در بیش از ۳۰ سال گذشته، کنترل کامل این منطقه را به دست آورده است.

به نوشته روسیف حسینوف و مراد مرادوف برای وبگاه مؤسسه خاورمیانه، در ابتداء قرار بر این بود که نیروهای حافظ صلح روسیه دست‌کم تا پایان دوره پنج‌ساله خود در نوامبر ۲۰۲۵، در قره‌باغ باقی بمانند و پس از آن، در صورت درخواست رسمی باکو یا ایروان، خارج شوند. به همین دلیل، برای اکثر ناظران بیرونی، خبر خروج نیروهای روسی غیرمنتظره به نظر می‌رسید، هرچند پس از درگیری‌های نظامی مجدد در سپتامبر ۲۰۲۳ که منجر به خروج بخش عمده‌ای از ارمنی‌تبارها از قره‌باغ شد، هدف حضور آن‌ها تا حد زیادی زیر سؤال رفته بود. در هر حال، دلایل تصمیم روسیه برای خارج‌کردن نیروهای حافظ صلح خود همچنان مورد بحث و جدل است، اما می‌توان از زمان‌بندی و عواقب آن چند نتیجه مهم گرفت.

سال ۲۰۲۰ و ورود روسیه برای تثبیت یک وضعیت جدید

در وهله اول، باید تأکید کرد که برای مسکو، مصلحت سیاسی مأموریت حفظ صلح در قره‌باغ از سال ۲۰۲۰ تا کنون بسیار تغییر کرده است. با استقرار این نیروها، کرملین در نظر داشت ابزاری کارآمد برای نمایش نفوذ و اعمال فشار بر دو کشور متخاصم قفقاز جنوبی ایجاد کند. باکو در ابتدا امید داشت که نیروهای حافظ صلح به خلع سلاح بخش قره‌باغی که هنوز تحت کنترل مقامات حکومت خودخوانده ارمنی این منطقه بود و ادغام مجدد ارمنی‌های قره‌باغ در آذربایجان کمک کنند. اما به زودی مشخص شد که روسیه قصد دارد وضعیت موجود پس از سال ۲۰۲۰ را حفظ کند: محدودساختن توانایی آذربایجان در احیای حاکمیت خود بر منطقه و تشویق ارمنستان به حفظ گرایش به سمت روسیه که ظاهراً به عنوان قدردانی از مسکو در قبال موضوع اول انجام می‌شد. در واقع، اقداماتی که دولت ارمنستان پس از جنگ پیش گرفت، نشان داد که این برنامه کرملین برای مدتی کارساز بود. به عنوان مثال، در سال ۲۰۲۱، ایروان به گروه‌های مرزبانی روسیه اجازه داد تا مواضع جدیدی در داخل خاک ارمنستان، از جمله در منطقه تاووش و امتداد مرز بسیار آسیب‌پذیر با آذربایجان ایجاد کنند؛ در حالی که انتصاب چهره‌های طرفدار روسیه مانند آرشاک کاراپتیان، وزیر دفاع سابق (که به طور مختصر در سال ۲۰۲۱ در این سمت خدمت کرد) نشان‌دهنده احترام بیشتر به منافع مسکو بود.

قره باغ

با این حال، نیروهای حافظ صلح روسیه در تحقیق مناسب در مورد حوادث مسلحانه مداوم در امتداد مرز ارمنستان و آذربایجان یا خط‌تماس قره‌باغ شکست خوردند و باکو در چندین مورد آن‌ها را به تسهیل عبور افراد مسلح و سلاح از ارمنستان متهم کرد. جر و بحث دیپلماتیکی که در مارس ۲۰۲۲ بین باکو و مسکو رخ داد، پس از آنکه نیروهای آذربایجانی برخی مواضع را در کوه فاروخ، در داخل منطقه تحت کنترل نیروهای حافظ صلح، به تصرف خود درآوردند، عمق نارضایتی باکو از موضع روسیه را نشان داد.

جنگ اوکراین و ارزیابی مجدد نفوذ روسیه

با آغاز تهاجم تمام‌عیار روسیه به اوکراین در اواخر فوریه ۲۰۲۲، سرعت تغییرات سیاسی و سیاستی در قره‌باغ و منطقه وسیع‌تر قفقاز جنوبی به طور چشمگیری افزایش یافت. تهاجم روسیه باعث شد سایر کشورهای پساشوروی خطرات بالقوه برای حاکمیت خود را دوباره ارزیابی کنند؛ به طور خاص، آذربایجان و ارمنستان نتیجه گرفتند که امنیت آن‌ها مستقیماً به توانایی در حل نهایی اختلافات باقی‌مانده بستگی دارد. در مقابل، کشورهای غربی که مجبور به تمرکز تلاش‌های خود بر روی اوکراین شده بودند، باکو و ایروان را به تسریع مذاکرات صلح برای کاهش نفوذ روسیه در این منطقه و در نتیجه، کاهش خطر چالش‌های امنیتی بیشتر که می‌تواند حواس غرب را بیشتر پرت کند، سوق دادند. این تغییر منجر به نقش فعال‌تر اتحادیه اروپا در تلاش‌های میانجی‌گری، عقب‌نشینی دولت‌های غربی از خواسته‌های دیرینه خود برای خودمختاری قره‌باغ، آغاز عملیات نظامی جدید آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۲ و به رسمیت شناختن نهایی تمامیت ارضی آذربایجان بر منطقه پیش‌تر جدایی‌طلب توسط ارمنستان شد.

در همین حال، روسیه قادر نبود این روند را معکوس کند. نیروهای مسلح این کشور که نتوانستند سریعاً و کاملاً بر اوکراین غلبه نظامی بیابند، در باتلاق جنگ گیر افتاده و برای ادامه تلاش‌های جنگی در درازمدت، مسکو به طور فزاینده‌ای به چندین جمهوری دیگر شوروی سابق وابسته شد که باعث شد تا حد زیادی، نفوذ سنتی مسکو بر آن‌ها ضعیف گردد. در قفقاز جنوبی، آذربایجان به عنوان نقطه‌ای کلیدی در یک کریدور ترانزیتی که روسیه را به جنوب‌جهانی، خصوصاً به ایران که شروع به همکاری نظامی با روسیه کرده بود، اهمیت یافت. علاوه بر این، مسکو از سیاست عدم ادغام باکو با نهادهای غربی نیز استقبال کرد. در همین حال ارمنستان که عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) به رهبری مسکو است، به مرکزی کلیدی برای واردات پنهانی کالاهای تحریم‌شده به مقصد روسیه تبدیل شد.

ارتش روسیه

بنابراین، زمانی که آذربایجان عملاً جاده لاچین را در دسامبر ۲۰۲۲ بست و باعث خشم و ناامیدی ارمنی‌تبارهای قره‌باغ شد که ناگهان ارتباط فیزیکی اصلی خود با ارمنستان از را دست داده بودند، روسیه تمایل خاصی به مداخله نشان نداد. با این حال، از آن زمان برخی شواهد غیرمستقیم حاکی از آن است که مسکو همزمان در تلاش بوده تا ارتباط بین رهبران «جمهوری آرتساخ» (نام حکومت خودخوانده قره‌باغ) و باکو را قطع کرده و بحران را تشدید کند. به نظر می‌رسد طرف روس امیدوار بود که باکو با واکنشی تلافی‌جویانه، خونریزی عمده‌ای به راه بیندازد و تحریم‌های غرب علیه خود را تحریک کند و باعث شود بیشتر را به سمت روسیه سوق یابد. در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳، باکو یک عملیات نظامی برق‌آسا در داخل قره‌باغ انجام داد که زیرساخت‌های باقی‌مانده جدایی‌طلبان در آنجا را نابود کرد و با باز گرداندن کامل کل منطقه به آذربایجان و همچنین جابجایی قریب به اتفاق جمعیت ارمنی‌تبار قره‌باغ به ارمنستان، به اوج رسید. همچنین در جریان درگیری‌ها، شش نیروی حافظ صلح توسط آتش آذربایجان کشته شدند.

این رویداد به همراه دستگیری چندین رهبر پیشین قره‌باغ و الیگارشی ارمنی‌روس توسط مقامات آذربایجان، محدودیت‌های نفوذ مسکو در این منطقه را برجسته ساخت. پس از آن، مسئله خروج نیروهای حافظ صلح از منطقه به پرسشی از «آیا» به «چه زمانی» تبدیل شد. به احتمال زیاد، کرملین کمی پس از سپتامبر ۲۰۲۲ تصمیم گرفت که در اولین فرصت مناسب به مأموریت خود در قره‌باغ پایان دهد. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در سخنرانی خود در اجلاس ۱۳ اکتبر کشورهای مشترک‌المنافع (CIS) اعلام کرد که نیروهای حافظ صلح «رسماً باید تا نوامبر ۲۰۲۵ در قره‌باغ باقی بمانند» اما آینده آن‌ها «در گفتگو با شرکای ما» مشخص خواهد شد. این صحبت‌ها عملاً امکان خروج زودهنگام را تأیید می‌کرد.

تصمیم مسکو و عوامل احتمالی

در واقع، روسیه در وضعیتی قرار گرفت که حضور نظامیش به جای یک دارایی، به وبالی ناخواسته تبدیل شد. نیروهای حافظ صلح که از نظر جغرافیایی، از روسیه و اکنون از ارمنستان نیز منزوی شده بودند، در عمل کار کمی می‌توانستند انجام دهند و پس بازگشت قره‌باغ به آذربایجان، توانایی اعمال فشار بر این کشور را نیز از دست دادند. این نیروها برای ارمنیان به نماد نفرت عمومی بدل گشته و خود روسیه نیز اکنون در ارمنستان به طور گسترده‌ای «خیانتکار» تلقی می‌شود. حتی سیاستمداران محافظه‌کاری مانند وازگن مانوکیان اکنون آشکارا خواستار پایان‌دادن به اتحاد با مسکو شده‌اند. برای باکو که تاکنون خط‌قرمزهای مسکو و روابط دوستانه با آن را حفظ کرده، مأموریت حفظ صلح عاملی آزاردهنده به شمار می‌رفت؛ زیرا حضور آن‌ها باعث اتهام «اشغال» به روسیه و ایجاد تداعی‌های منفی دیگر می‌شد. همچنین پایان‌دادن به مأموریت قبل از اینکه باکو رسماً درخواست آن را ارائه دهد، تا حدودی آبروی مسکو را حفظ کرد.

قره باغ ارمنستان جنگ آذربایجان

به احتمال زیاد، تصمیم به ترک قره‌باغ در این لحظه مستقیماً به آخرین وضعیت در خطوط مقدم اوکراین مرتبط است. از اوایل بهار، روسیه تلاش‌های جنگی خود را تشدید کرده و در حال برنامه‌ریزی برای حمله بزرگ تابستانه‌ای به امید شکستن نهایی مقاومت اوکراین است. برای رهبری روسیه، این یک لحظه محوری در مبارزه‌ای حیاتی برای منافع و اعتبار حیاتی کشور به شمار می‌رود. در حال حاضر، روسیه حدود ۶۰۰ هزار نیروی نظامی در اوکراین مستقر کرده و همچنین در سوریه، جمهوری آفریقای مرکزی و برخی کشورهای ساحل نیز حضور نظامی دارد. هر بسیج اجباری اضافی فشار زیادی بر ماشین جنگی آن وارد می‌سازد. نگه‌داشتن تقریباً ۲ هزار نیروی ورزیده و ۹۰ خودروی زرهی در منطقه‌ای که کارایی چندانی ندارند، خارج از توان روسیه است.

احتمالا کرملین انگیزه دیگری نیز داشته است؛ تنبیه نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان که به دلیل موضع انتقادی فزاینده او نسبت به نفوذ مسکو است. برخلاف سیاست‌های معمول رهبران پیشین ارمنستان، پاشینیان تلاش کرده روابط کشورش با غرب را تقویت کند، طبقه حاکم پیشین ارمنستان که به مسکو وابسته بودند را کاملاً از صحنه کنار بگذارد و عملاً مشارکت کشورش در سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) به رهبری روسیه را متوقف سازد. بنابراین، تصادفی نیست که خروج نیروهای حافظ صلح روسیه دقیقاً همزمان با شروع فرآیند خروج نیروهای ارمنی از چهار روستای آذربایجان و آغاز روند تعیین مرز با آذربایجان توسط پاشینیان اتفاق افتاد؛ اقدامی که بسیاری از ارمنی‌ها آن را نشانه‌ای از ضعف کامل می‌دانند. خروج نیروهای حافظ صلح از قره‌باغ می‌توانست پیام روسیه در مورد دولت «خیانتکار» ارمنستان که برای خلاصی از حضور مسکو، قره‌باغ را قربانی کرد، تکرار کند. در واقع، مقامات بلندپایه روسیه، از جمله پوتین و سرگئی لاوروف، وزیر خارجه این کشور بارها اعلام کرده‌اند که تغییر موضع ناگهانی کرملین در قبال قره‌باغ، ناشی از عدم تمایل ارمنستان به پذیرش کمک روسیه بوده و مستقیماً ادعا کرده‌اند که پاشینیان پیشنهادات روسیه برای حفظ وضع موجود در منطقه را رد کرده است.

خروج از قره‌باغ، علاوه بر تأثیر سیاسی آن در ایروان، ممکن است برای ارسال پیامی به کشورهای دیگر در مدار روسیه نیز حساب شده باشد؛ این که آن‌ها هم با پشت‌کردن به مسکو، می‌توانند ضرر زیادی ببینند.

ولادمیر پوتین الهام علی اف روسیه آذربایجان

نهایتاً خروج آرام روسیه بر موفقیت باکو در ایجاد یک روش مؤثر برای همزیستی با مسکو تأکید می‌کند. حتی با وجود ارائه کمک‌های بشردوستانه قابل‌توجه و حمایت سیاسی آذربایجان از اوکراین و ادامه اجتناب از پیوستن به نهادهای منطقه‌ای به رهبری روسیه، از جمله اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EEU) و سازمان پیمان امنیت جمعی، باکو همچنان روابط دوستانه و همکاری با مسکو را حفظ کرده است که بر توانایی آذربایجان برای حفظ آزادی عمل در یک محیط امنیتی ژئوپلیتیکی و منطقه‌ای دشوار تأکید می‌کند. تلاش‌های مکرر کرملین برای جلب رضایت الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان به دوستی نزدیک‌تر، با وجود تنش‌های قابل توجه اخیر بین آذربایجان و برخی کشورهای غربی، تاکنون نتیجه زیادی نداشته است. علی‌اف در بازگشت از آخرین سفر خود به مسکو در ۲۳ آوریل، یک بار دیگر و صراحتاً مخالفت آذربایجان با پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا را تکرار کرد.

برای باکو، سیاستی مبنی بر روابط صمیمانه اما نه چندان نزدیک با مسکو، حتی در شرایطی که روسیه تحت تحریم‌های فزاینده غرب قرار گرفته و از بسیاری از مکانیزم‌های بین‌المللی کنار گذاشته شده، به عنوان یک سازش کافی به نظر می‌رسد. بنابراین، خروج نیروهای حافظ صلح روسیه از قره‌باغ را می‌توان بخشی از یک معامله بزرگ ژئوپلیتیکی دوجانبه، به عنوان یک پذیرش ناخواسته از سوی مسکو در قبال وضعیت جدید در قفقاز جنوبی تلقی کرد.

۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۹
کد خبر: 56322
منبع: اکو ایران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha