گروه صنعت وبازرگانی پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، بسیاری از فعالان اقتصادی در ایران دست روی دست گذاشتهاند تا تکلیف انتخابات آمریکا و گشایشهای احتمالی آتی در اقتصاد کشور مشخص شود. تحولات سیاسی آمریکا به وضوح بر اقتصاد ایران اثر گذاشته است و گمانههای زیادی درباره اثر انتخاب بایدن بر سرنوشت اقتصادی ایران مطرح است اما محمد رضا زهرهوندی رئیس کمیسیون صنایع و معادن اتاق تهران بر خلاف نظر عموم جامعه از القاء تفکر ایجاد گشایش در اقتصاد ایران سخن به میان میآورد. او میگوید: این القائات توسط کسانی انجام شد تا ارز افرادی که برای فروش هجوم آورده بودند را به قیمت کمتر بخرند. زهرهوندی قضاوت درباره تاثیر انتخاب بایدن بر اقتصاد ایران را زودهنگام توصیف میکند و داشتن دیپلماسی اقتصادی، توجه به تقویت سرمایهگذاری خارجی برای ایجاد امنیت، تولید صادرات محور و در نظر گرفتن سهم برای آمریکا از بازار ایران را مهمترین مباحثی میداند که دولت در دوره بعدی مذاکرات باید مد نظر داشته باشد. مشروح گفتگو با محمد رضا زهرهوندی رئیس کمیسیون صنایع و معادن اتاق تهران درباره شرایط آینده اقتصاد ایران و رویکرد دولت در مواجهه با تحولات آتی در ادامه میآید.
*بیشترین تحریم ها زمان اوبامای دموکرات بود
انتخاب بایدن میتواند بر اقتصاد ایران اثر داشته باشد؟ تغییر در ساختار سیاسی آمریکا چه تاثیری بر ایران خواهد داشت؟
عدم انتخاب ترامپ شاید برای ما خیلی مهمتر از این بود که رئیس جمهور بعدی آمریکا چه شخصی باشد. سیاستهای بایدن هنوز خیلی شفاف و کامل بیان نشده است و از این سو نیز سیاستمداران ما در قبال آن سیاستها موضعگیری نکردهاند. بهطور عمومی گفتهاند که در زمان دموکراتها وضعیت تحریمها چگونه بوده است. دوره دموکراتها از کارتر شروع شده و تا اوباما ادامه پیدا کرده است و بیشترین تحریم هم زمان اوباما بوده است.
از این نظر که ترامپ دشمنی خیلی شفاف و سرسختی با ایران داشت و در واقع شهید سلیمانی را هم او شهید کرده بوده، از نظر مردم و حاکمیت احتمال اینکه با این شخص بشود سر یک میز نشست و مذاکره کرد، وجود خارجی نداشت. از این باب در واقع میتوان عدم رای آوردن ترامپ را بررسی کرد. بایدن حرفهایی زده است و گفته است که به برجام برمیگردم. این میتواند مثبت باشد. برجام دستاورد بزرگی برای ما بوده است اما بهطور کامل اجرایی نشد. با انتخاب بایدن تحریمها میتواند کنار رود و شرایط به گونهای رقم بخورد که بهتر از شرایط کنونی باشد. در شرایطی که اکنون وجود دارد، خیلی از مسایل تابع شرایط تحریم و فشارهایی است که از خارج وارد میآید و بر اقتصاد ما تاثیر دارد. ورودی ارز ما خیلی کم شده است.
برای درک بهتر یک مثال آبی میزنم. اگر در گذشته ورودی ارز به کشور میزان آب ورودی از یک فلکه بزرگ بود، اکنون به اندازه شیر سماور تبدیل شده است. ورود ارز به ایران خیلی کاهش یافته است. انتقال ارز خیلی سخت شده است. هزینههای انتقال خیلی بالا رفته است. بعضا میشنوم که هزینه انتقال ارز ۳۰ تا ۳۵ درصد است و شاید هم در برخی موارد برای کشور بیشتر هزینه دارد. هزینه بخش دولتی برای انتقال ارز بیشتر از بخش خصوصی است. زیرا انتقال برای آنها خیلی سختتر است. وقتی بایدن رئیس جمهور شد، ارز یک نوسانی پیدا کرد اما باید بگویم قبل از انتخابات آمریکا قیمت ارز از ۳۰ هزار تومان به ۲۷ تا ۲۸ هزار تومان رسید. وقتی بایدن آمد، این رقم روی ۲۲ و ۲۳ هزار تومان رسید.
*علت کاهشی شدن نرخ ارز مشخص شد
اینها تاثیرات روانی انتخابات آمریکا بر بازار است. یعنی مردم یا کسانی که ارز دست آنها بود، یکباره فروشنده شدند و شاید هم کسانی میخواستند این نگاه را به مردم القا کنند تا ارزهایشان را بفروشند، بعد از انتخاب بایدن برخی افراد اقدام به فروش ارز کردند. خریداران چه کسانی بودند؟ قطعا افراد عادی نبودند. کسانی که قبلش پیشبینی میکردند که شاید بایدن رئیس جمهور شود، قبل از انتخابات ارز وارد بازار کردند تا نرخ ارز کاهش یابد. آنها این شبهه را ایجاد کردند که ترامپ رئیس جمهور شود؛ نرخ ارز بالا میرود و با آمدن بایدن قیمت ارز پایین خواهد آمد. بعد که رای بایدن بالا رفت، مردم دیدند که نرخ ارز سه تا چهار هزار تومان افت پیدا کرده است. مردمی که ارز داشتند، نگران کاهش بیشتر قیمت ارز شدند. پس وارد بازار برای فروش شدند. آنها یا نتوانستند فروش انجام دهند یا به نرخهای خیلی پایینتر ارز خود را فروختند.
معتقدید که افت قیمت دلار دربازار ایران ناشی از انتخابات آمریکا نبود و واکنش مردم به اخبار بود؟
اصلا انتخابات آمریکا نمیتواند تا این حد در بازار ایران تاثیر گذاشته باشد. مردم افراد ساده دلی مثل من و شما هستند. چه چیزی باعث میشود مردم در بورس سرمایهگذاری کنند؟ تبلیغات. چه باعث میشود که مردم دنبال این باشند که سرمایه اندکی که دارند، تبدیل به ارز دلار کنند یا در بورس سرمایهگذاری کنند؟ آنها برای اینکه ارزش سرمایهشان کاهش پیدا نکند یا حداقل با تورم جلو بروند و یا اندکی سود کنند، دست به چنین اقداماتی میزنند.
این سه تا چهار حالت بیشتر نیست. شما میبینید که بقال و قصاب، من و شما وارد بورس شدهایم، بدون اینکه از قوانین بورس و بازار سرمایه مطلع باشیم و بدانیم که چگونه رفتار کنیم یا چه زرنگیهایی باید داشته باشیم. ما وارد بورس شدیم و هر اتفاقی هم برایمان افتاد. شرایط دلار هم همین طور است. دلار را میگیریم که سرمایهمان ارزش پیدا کند. وقتی شایع میشود که دلار در حال ارزان شدن است، ما در بازار فروشنده خواهیم بود. طبیعی هم هست که این کار را انجام دهیم. چه کسانی در بازار این تلقین را ایجاد میکنند؟ کسانی که از رانتهای اطلاعاتی بهره میبرند و کسانی که میتوانند به راحتی در بازار ارز بخرند و بفروشند. من و شما نه به راحتی ارز میخریم و نه به راحتی ارز میفروشیم.
تصور عمومی این بودکه بایدن رئیس جمهور شود، اوضاع اقتصادی بهتر میشود. این تصور غلط است؟
حرف من این است که این تصور القاء است. القائی که میخواهند، انجام شده است.
*برخی ها به مردم القا کردن دموکرات ها بهتر از جمهوری خواه ها هستند
به عموم جامعه القاء شده است که بایدن اگر بیاید گشایش اقتصادی ایجاد میشود. به نظر شما این یک القای غلط است؟
این القاء را دامن زدهاند. در یک ماه و بیست روز اخیر به این مسئله دامن زدند. برای اینکه میخواستند ارزهایی را بفروشند و با قیمتهای کمتر جایگزین کنند. مثلا ۲۷ هزار تومان ارز را فروختهاند و همان ارز را ۲۲ هزار تومان خریدهاند. الان در بازار اگر دلار ۲۷ هزار تومان قیمت دارد، خرید آن ۲۳ هزار تومان است. اختلاف خرید و فروش اینقدر بالاست. در بحرانی که یک هفته تا ۱۰ روز اخیر شاهد آن بودیم و همه فروشنده شده بودند، کسانی که ارز را به بازار تزریق کرده بودند، خریدار ارز شدند. یعنی گروههایی خریدها را انجام میدادند که یکسری اطلاعات داشتند. خودشان این کارها را انجام میدادند. این نظر من است.
آیا دولت برای آمدن بایدن برنامه دارد؟
همه چیز در آینده مشخص میشود. اکنون بایدن نه قدرتی دارد و نه اتفاقی افتاده است. تازه در بهمن ماه تغییر قدرت در آمریکا انجام میشود. تازه وقتی بایدن به قدرت برسد، چند ماه طول میکشد که سیاستهایش را اجرایی کند یا بتواند تصمیماتش را وارد فاز اجرایی کند. تا پایان امسال وجود بایدن یا ترامپ در پست ریاست جمهوری آمریکا فرقی ندارد. اگر ترامپ در قدرت باقی میماند که ادامه سیاستهای گذشته را شاهد بودیم. شخص جدید، فعلا تاثیر خاصی در اقتصاد ایران نمیتواند داشته باشد. مگر اینکه چیزهایی هست که ما نمیدانیم اما دوستان میدانند.
با فرض اینکه در اقتصاد ایران گشایش ایجاد شود و بخواهیم مذاکره کنیم، دولت چه برنامهای باید داشته باشد؟
باید مذاکره برد-برد داشته باشیم. نمیتوانیم سر میز مذاکره بگوییم امتیاز یک تا ۱۰ را ما میگیریم و هیچ امتیازی هم به شما نمیدهیم. مگر میشود؟ در کدام مذاکرهای میتوانید صرفا سود ببرید و طرف مقابل هیچ سودی نبرد. در برجام هم همین اتفاق افتاد. اگر دقت کرده باشید، برجام انجام شد و اروپاییها سودش را میبردند و آمریکا از این مذاکرات هیچ سودی نبرد.
منظورتان از سود بردن اروپاییها را تشریح میکنید؟
*ارتباطات اقتصادی مانع از تحریم می شود
یعنی اینکه اروپاییها آمدند با ایران همکاری آغاز کردند. مثلا فرانسه وارد بازار ماشین ایران شد. قراردادهای مختلف با سایپا منعقد کرد. در حوزههای نفتی ما کشورهای اروپایی گروه ۱+۵ قراردادهای مختلفی امضا کردند. اگر به خاطر بیاورید، دستور رهبری آمد که نباید با آمریکا هیچ رابطه اقتصادی داشته باشیم. ماشینهای آمریکایی وارد بندر انزلی شده بود که این دستور آمد و بلافاصله قطع رابطه انجام شد.
من درباره مسایل مختلف نظری ندارم و فقط از نظر اقتصادی عرض میکنم. اگر از منظر اقتصادی کشورها با هم رابطه اقتصادی نداشته باشند، عملا به طور ناخواسته دشمن هم میشوند. اما اگر وابستگی اقتصادی با هم داشته باشند، پشتیبان هم میشوند. این اتفاقی بود که در برجام برای ما افتاد. چرا اروپاییها مثلا بابت برجام پشت ما بودند؟ زیرا قرارداد بسته بودند و میخواستند در ایران کار کنند. توتال در حوزه نفتی قرارداد بسته است ولی به خاطر مشکلات پیش آمده، همه چیزش را گذاشته و رفته است. در گشایشهای احتمالی آینده هم ما باید با برنامه جلو برویم. ولی حواسمان باشد اگر دو امتیاز میگیریم یک امتیاز هم باید بدهیم.
در اقتصاد یک طرف باید هم خریدار و هم فروشنده باشد. باید دید تراز تجاری کشور چگونه است و چه چیزی به نفعت است. خیلی از محدودیتهای امروز ما مربوط به آمریکا است. ما کالاهای مورد نیاز خود را از دست دو، سه یا چهار میخریم. این مفهومش این است که هزینه هر بار گردش که میخواهیم انجام دهیم، به ما تحمیل میشود. هر گردش حداقل ۱۰ درصد سود برای کسی که این گردش را انجام میدهد به همراه خواهد داشت. ما با ۲۰ تا ۳۰ درصد ضرر، یک کالا را تامین میکنیم. برای صنایع خودمان که بعضا نمونه آمریکایی آن از نظر کیفیت بهتر است و قیمت آن پایینتر است، این میزان ضرر را متحمل میشویم. حذف این چرخه یکی از منفعتهایی است که برای ما ایجاد میشود. در چنین شرایطی چه کاری باید انجام دهیم؟ ما باید سعی کنیم که اقتصادمان را از سیاستمان جدا کنیم و یک دیپلماسی اقتصادی داشته باشیم. چنین رفتاری میتواند خیلی منفعت برای کشور داشته باشد.
*تولید باید ارز آور باشد نه ارز بر
معتقدید که تا به حال دیپلماسی اقتصادی نداشتهایم؟
اگر نمودارش را ترسیم کنیم، نمودار دیپماسی اقتصادی ما نزولی بوده است. منافع دیپلماسی اقتصادی ما برایمان خیلی کم بوده است.
منظورتان این است که کلا در مذاکرات بیشتر به منافع سیاسی فکر کردهایم تا منافع اقتصادی؟
دقیقا درست میفرمایید. در روابط با کشورها هم شرایطمان همین است. با کشورهایی که رابطه سیاسی خوبی داریم، رابطه اقتصادی هم داریم. مثلا با چین رابطه اقتصادی خوبی داریم اما با روسیه نتوانستهایم رابطه اقتصادی خوبی داشته باشیم. زیرا روسیه استانداردهای بالایی دارد. ولی با چین رابطه اقتصادی خیلی خوبی در این مدت داشتیم.
دستاوردهایی در ایام تحریمهای فزاینده آمریکا داشتهایم که نگران باشیم با گشایش اقتصادی از دست برود؟ آیا دولت باید در گشایشها حتما به این دستاوردها توجه کند؟
نگاه من در اقتصاد بحث رقابتپذیری و نه حمایت صرف از یک صنعت است. ما از صنعتمان حمایت میکنیم و صرفا هدفمان حمایت است. خیلی از محصولات ما رقابتپذیر نیستند و فقط نیاز داخلی را تامین میکنند. اگر ارزبری بد باشد، ارزآوری که خوب است. تولیدمان اگر صادرات محور نباشد و نتوانیم تولیدات خود را صادر کنیم، بخش صنعت ارزبر خواهد بود. متاسفانه تولیدات ما تولیدی نیست که رقابتپذیر باشد. تولیدات ما اکثرا گلخانهای و واسطهای است.
برخی صنایع ما خوب است و قابلیت اتکا دارد و برخیها اگر درها باز شود، دچار مشکل میشوند زیرا هدف دولت از حفظ این صنعت فقط حفظ اشتغال است. وقتی نگاه به یک صنعت فقط حفظ اشتغال باشد، شرایطی مانند خودروسازیها رقم میخورد. خودروسازیهای ایران ضرر ده هستند اما بحث اشتغال آنها در واقع پررنگ است. اگر فقط در رابطه با تولید به بحث اشتغال توجه داشته باشیم، این ضرر مثل تولید پیکان، پراید یا تولید انواع ماشینهای دیگر خواهد بود که تداوم تولید آنها بیشتر ضرر خواهد داشت تا منفعت و این روند همچنان تداوم خواهد یافت. میخواهم بگویم اشتغال یک بحث است و ایجاد ارزش افزوده یک بحث دیگر است که در رابطه با تولید باید به آن دقت داشته باشیم. تولید باید توانایی صادرات داشته باشد.
در ایران محصولاتی داریم که توانایی صادرات داشته باشد و دولت با گشایش اقتصادی احتمالی باید به آنها توجه کند؟
بله، محصولات زیادی در بخش صنعتی، کشاورزی، پزشکی جاهای مختلف داریم. تولیدات آنها در حد تامین نیاز ایران است.
این محصولات توان صادراتی هم دارند؟
بله در داروسازی تولیداتی انجام میشود که قابلیت صادرات دارد. در بخشهای صنعتی هم همین قابلیت وجود دارد ولی در بازار رقابت در دنیا در بخش تجارت و اقتصاد، اولین چیزی که در نظر میگیرند، روابط است. اگر روابط مناسب داشته باشیم، میتوانیم کالا صادر کنیم زیرا همه که کالای درجه یک نمیخرند. میتوانیم کالای درجه دو و سه نیز بفروشیم. میتوانیم کشورهای هدف صادرات را در شرایطی که روابط اقتصادی داریم، انتخاب کنیم. تصمیم بگیریم که کالاها را به کجا صادر کنیم. مثلا یک کالا را میتوان به آفریقا صادر کرد یا کالای دیگر استانداردهایش در حدی است که قابلیت صادرات به اروپا را هم دارد. ولی وقتی در شرایط تحریم هستیم، قطعه وجود ندارد، کار بانکی نمیتوانیم انجام دهیم، چگونه میشود گفت که صادرات انجام میدهیم؟ قبل از تحریم هم یکسری صادرات صنعتی، کشاورزی و غیره داشتیم که قابلیت رشد دارد و میتوانیم آن را توسعه دهیم.
*دیپلماسی اقتصادی ایران ضعیف است
لازمه صادرات داشتن دیپلماسی اقتصادی است؟
لازمه آن داشتن دیپلماسی سیاسی و اقتصادی به صورت توامان است. باید به دیپلماسی اقتصادی کمک کنیم. سیاست باید به گونهای پیش برود که به اقتصاد کمک کند. اگر در کشور ایران شرایط سرمایهگذاری خارجی در مدت ۴۰ ساله مهیا بود، شرایط متفاوتی داشتیم. اگر ما میتوانستیم برای سرمایهگذاری خارجی جذابیت ایجاد کنیم، تبدیل به هنگ کنگ و سنگاپور میشدیم. هرجایی که سرمایهگذاری خارجی بیاید، رشد ایجاد میشود.
ارزش افزوده و اشتغال ایجاد میشود. مهمترین اثر سرمایهگذاری خارجی ثبات و امنیت است. در کشورهایی که سرمایهگذاری خارجی هست، امنیت بالایی وجود دارد. در ۴۱ سال گذشته، ۴۸ یا ۴۹ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در ایران انجام شده است که عمدتا در بخش نفت و پتروشیمی بوده است. در بخش صنعتی و بازرگانی ما هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر حساب کنید، میبینید در ایران سالانه فقط یک میلیارد یا یک و نیم میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی انجام شده است.
منظور از امنیت چیست؟ چه نوع امنیتی باید باشد که سرمایهگذاری خارجی انجام شود؟
من معتقدم سرمایهگذاری امنیت میآورد. کشوری که بیشترین سرمایهگذاری خارجی را دارد، جزیره ثبات میشود. کشورهایی که در یک کشور دیگر سرمایهگذاری کردهاند، خیلی حواسشان هست که اتفاقی در آن کشور نیفتد تا سرمایههایشان از دست نرود. بنابراین سرمایهگذاری خارجی امنیت میآورد.
مورد بعدی که درباره ایران و سرمایهگذاری خارجی میتوانم بگویم، بحث قوانین است. عدم شفافیت مشکلساز است. قانون قضائی ما برای سرمایهگذرای خارجی مناسب نیست. قوانین کپی رایت نداریم اگر هم چیزی را مصوب کردیم، اجرایی نشده است. نرخ ارز مهم است. این نرخ باید هوشمندانه و شناور شود. خیلی از مواردی هست که باید امنیت سرمایهگذاری در آن لحاظ شود که بتوان جذب سرمایهگذار کرد. ما یا یکسری موارد را برای جذب سرمایهگذاری خارجی نداشتیم یا اگر داشتیم، قوانین به قدری ناسخ و منسوخ هم هستند و با یکدیگر متفاوت هستند که در برخی موارد اجازه فعالیت میدهند و در جای دیگر اجازه نمیدهد. ما هنوز نتوانستهایم پنجره واحد ایجاد کنیم تا مجوزهایمان از این پنجره واحد صادر شود. کارهایی در این رابطه در دست پیگیری است اما شما میدانید مثل خیلی از کارها روی زمین میماند.
انتهاب پبام/
نظر شما