نقش اجرای سیاست یک جانشینی عشایر در مشکلات تامین نهاده‌های دامی

ریشه دردسرهای فعلی دامداران برای تهیه علوفه و خوراک دام خود که بیشترین سهم در تعیین قیمت تمام شده برای دام زنده را دارد، را باید در خشکاندن ریشه دامداری سنتی از طریق تحمیل سیاست یکجاگزینی عشایر توسط رضاشاه جستجو کرد.

به گزارش گروه کشاورزی و صنایع غذایی پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، در هفته­ های گذشته و پس از افزایش قیمت مرغ، میوه و تخم مرغ، گوشت قرمز نیز در بازار رشد بی­سابقه­ای را تجربه کرد و گلایه­های مردمی را در پی داشت. موضوعی که واکنش­ مقام معظم رهبری را هم در پی داشت و در سخنانی افزایش قیمت کالاهای اساسی را موضوعی نگران کننده و غیرقابل توجیه دانستند.

در هفته های اخیر، قیمت متوسط گوشت گوساله و گوشت گوسفندی افزایش چشمگیری داشت که این افزایش قیمت را می­توان ناشی از سیاست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به واردات نهاده های دامی و کمبود این نهاده ها در ماه های اخیر دانست.

سایه افزایش قیمت نهاده های دامی بر محصولات پروتئینی آنچنان سنگین است که حتی با وجود افزایش روز افزون جمعیت دامی، رشد سن دام، زایش‌های جدید پاییزه، ممنوعیت صادرات دام زنده و کاهش تقاضا انتظار می رفت تا قیمت گوشت در بازار کاهشی باشد، اما علیرغم همه تلاش های دولت برای عرضه محصولات پروتئینی با نرخ های مصوب، همچنان قیمت این محصولات در بازار بالا است.

برای پاسخ به این سوال که چرا تولید دام متاثر از نوسانات ارزی است، باید چرخه تولید آن را بررسی کرد. به گفته کارشناسان بیش از ۷۵ درصد قیمت تمام شده دام زنده، متاثر از خوراک دام است که در ایران این خوراک عمدتا از سه نهاده ذرت، کنجاله سویا و سبوس گندم تشکیل شده است. خوراکی که به گواه تاریخ بصورت رایگان در دسترس عشایر دامدار بود ولی با سیاست­ یکجاگزینی عشایر که با تهدید و زور تفنگ توسط رضاشاه پهلوی اجرا شد و حق استفاده از خوراکی که بصورت خدادادی توسط طبیعت به آن­ها داده شده بود را از آن­ها سلب کرد، از بین رفت. این اقدام استعماری در دوره ای که مردم ایران بخش زیادی از مایحتاج خود را از تولیدات عشایر، از قبیل گوشت، پوست و لبنیات، تأمین می­نمودند، ضربات شدیدی بر اقتصاد عشایری و در حقیقت اقتصاد ایران وارد کرد.

سید مصطفی تقوی مقدم که خود زاده و پرورده محیط عشایری است، درباره وضعیت عشایر در آن دوره زمانی نوشته است: «دامپروری محور زندگی عشایری بود. باید دانست که دامپروری مبتنی بر کوچ بوده و بدون کوچ، بقای دامپروری در آن شرایط تاریخی، غیرممکن بوده است. کوچ برای عشایر امری تفنّنی و تفرجی نبود، بلکه بخشی از ساختار زندگی و نظام معیشتی آنان محسوب می شد. این نظام معیشت [نیز] معلول و ناشی از شرایط جغرافیای طبیعی کشور بود.

بنابراین آنان برای بقای زندگی خود ناگزیر بودند که به تناسب تغییر فصول سال و وضع علوفه و مراتع، به مناطق سردسیر و گرمسیر کوچ کنند. کوچ نشینی اگر چه برای عشایر پرزحمت بود، اما هم در زندگی شرافتمندانه و عزتمندانه خودشان و هم در اقتصاد کشور نقشی مثبت و اساسی داشت. [ به علاوه، در ] زندگی عشایری تنظیم روابط اجتماعی با سایر قبایل از یک سو و مهاجرت به مناطق سردسیر و گرمسیر و حفاظت از اموال و احشام در برابر تهدید خطر سرقت و جانوران وحشی از سوی دیگر، مستلزم تأمین ابزارهای دفاعی و حفاظتی یعنی اسلحه است. بنابراین در ساختار زندگی عشایری، اسلحه پیش و بیش از آنکه ابزاری جنگی برای دستیابی به اهداف تجاوزکارانه و تهاجمی باشد، وسیله­ای تدافعی و حفاظتی و جزو ضروری و نیاز اجتناب ناپذیر آن شیوة زندگی است».

 جالب اینجاست که همین عشایر در راستای داشتن یک محیط مناسب برای زندگی و چرای دام، باید امنیت آن مناطق (که شامل مناطق مرزی هم می­شد) را نیز تامین می­کردند و این امر به دلیل مسلح­بودنشان میسر می­شد. اما با اتخاذ این سیاست استعماری توسط رضا شاه، نه تنها ضربه­ بزرگی به سبک زندگی و اقتصاد عشایری وارد شد که مساله امنیت مرزی نیز تحت الشعاع قرار گرفت.

در واقع، ریشه دردسرهای فعلی دامداران برای تهیه علوفه و خوراک دام خود که بیشترین سهم در تعیین قیمت تمام­ شده برای دام زنده را دارد، را باید در خشکاندن ریشه­ دامداری سنتی از طریق تحمیل سیاست یکجاگزینی عشایر توسط رضا شاه جستجو کرد.

انتهای پیام/

۷ آذر ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۱
کد خبر: 8651

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha