به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از تحلیل بازار؛ این روزها عملکرد همتی در بانک مرکزی زیر ذره بین رسانه ها قرار گرفته و برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند وی باعث ریزش بورس شده و برخی دیگر معتقدند همتی چاره ای دیگر نداشته و در آن مقطع بورس باید ریزش می کرد، دیگر موضوع بسیار مهمی که نگرانی بسیاری از فعالان اقتصادی را برانگیخته طرح مالیات بر عایدی سرمایه است که مخالفان بسیار و موافقان اندکی دارد، در گپ و گفت صمیمانه با علی حیدری کارشناس اقتصادی این موضوعات را بررسی کرده و درباره وضعیت کلان اقتصاد ایران نیز به گفتگو نشسته ایم:
*شما ایران را برای تبدیل شدن به یک کشور توسعه یافته چگونه ارزیابی میکنید و گستردگی سرزمینی چقدر برای توسعه مهم است؟
شاید سنگاپور کوچکتر از جزیره کیش باشد، شاید امارات متحده از خراسان شمالی کوچکتر باشد، اما گستردگی جای خاصی در اقتصاد ندارد و بسیاری فکر میکنند که ایران مرکز ثقل دنیاست، اما چنین مسئلهای بسیار خوشبینانه است و ایران ضعف هایی دارد که کار را سخت می کند به عنوان نمونه کشوری است خشک و نیمهخشک است. پشت همه کشورهایی که مثال زده شد مدیریت صحیح اقتصادی وجود دارد.
مردم یا جمعیت معمولا به نوع سیاستگذاری دولت، حاکمیت و نهاد اداره کننده کشور بازخورد میدهند، امیدواریم روزی تغییرات اقتصادی در قانون اساسی انجام شده و استقلال بانک مرکزی به رسمیت شناخته شود که اگر چنین اتفاقاتی در کشور رخ دهد، میتوانیم نفس راحتی کشیده و به سمت رشد حرکت میکنیم چراکه رشد گام نخست و توسعه گام بعدی است.
*عملکرد آقای همتی را در راستای صحبتهای خود مبنی بر حمایت از اقتصاد آزاد و برخورد علمی با اقتصاد به عنوان رئیس سابق بانک مرکزی کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
تیم همتی از ابتدا بر انضباط پولی تکیه داشت و این امر به لحاظ علمی درست است. همین باعث شد تا انتظارات تورمی در بازار کم شود که از لحاظ علمی خوب است. اگر منصفانه نگاه کنیم، از سال ۱۳۵۰ خورشیدی تا به حال، تنها بانک مرکزی است که کمتر پول چاپ کرده تقریبا علمی یه به نوعی شبه علمی کار کرده است. گلایه کسانی که در بازار سرمایه کار میکنند تا حدی درست است چون این افراد فقط بالا رفتن قیمت و سود کردن را میشناسند در صورتی که کار در بازار سهام انواع مختلف دارد؛ اگر تورم افزایش یابد سهام هم افزایش قیمت پیدا میکند، اما این بانک مرکزی از افزایش شدید تورم در جامعه جلوگیری کرد و به همین دلیل، بسیاری ادعا میکردند که سیستم بانک مرکزی اشتباه است، ولی اگر انضباط پولی نبود، در همان ماههای اول دیدن دلار ۱۰۰ هزار تومانی غیر ممکن نبود.
*خیلی از فعالان بازار سرمایه نسبت به این مسئله اعتراض داشتند که آقای همتی سود سپرده بین بانکی را از ۸ به ۲۰ درصد تغییر داد؛ آیا سیاست دولت و بانک مرکزی برای تغییر سود سپرده بین بانکی از لحاظ علمی درست بود یا خیر؟
گلایه کسانی که در بازار سرمایه کار میکنند تا حدی درست است چون این افراد فقط بالا رفتن قیمت و سود کردن را میشناسند در صورتی که کار در بازار سهام انواع مختلف دارد؛ اگر تورم افزایش یابد سهام هم افزایش قیمت پیدا میکند، اما بانک مرکزی از افزایش شدید تورم در جامعه جلوگیری کرد و به همین دلیل، بسیاری ادعا میکردند که سیستم بانک مرکزی اشتباه است، ولی اگر انضباط پولی نبود، در همان ماههای اول دیدن دلار ۱۰۰ هزار تومانی غیر ممکن نبود.
این بانک مرکزی تنها بانک مرکزی است که بطن جامعه را شناخته و سود بین بانکی را با حقایق جامعه یکی دانسته است. سود ۲۰ درصدی هم در آن شرایط کم بود و این رقم میتوانست بیش از این باشد و عملکرد درست بوده است.
علاوه بر این، تراکنش یا سود بین بانکی در تیم همتی راهاندازی شد و همین باعث شد که اولین دولتی باشد که بتواند تورم هدفمند اعلام کند که این نکته برای سطح سرمایهگذاری خیلی مفید است بنابراین میتوان نتیجه گرفت که این کار، یک کار شبه علمی خوبی بوده اما ضعف شدیدی دارد و آن هم کند اجرا شدن است.
*آیا اصلاح ساختار بانکداری ما ارجحیت دارد یا مالیات بر عایدی سرمایه و آیا میتوان هر دو را با هم اجرایی کرد؟
اولین گام تغییرات اقتصادی در قانون اساسی است. اقتصاد باید اولویت هدف باشد، نه ابزار و این کار باید در مرحله اول انجام شود. مرحله بعد شفافیت اقتصادی و مراحل بعدی میتواند تغییراتی از جمله تجمیع بانکها، انحلال برخی از شرکتها، مشخص شدن وضعیت برخی از شرکتها که اصلا وجود خارجی ندارند و ...، است. این مسائل فاجعهای برای اقتصاد محسوب میشوند.
بنابراین، وقتی تغییرات در قانون اساسی به لحاظ اقتصادی انجام شد و شفافیت اقتصادی صورت گرفت و سبک و سیاق پولی هم توسط بانک مرکزی علمی مدیریت شود، میتوان انتظار داشت که سرمایهگذار با خیال راحت زمینه تورمی، سبک سرمایهگذاری، میزان عایدی خود را مشخص کند و راحتتر مالیاتی را عنوان کند و بدهد؛ در غیر این صورت، سرمایهگذار از چیزی که سود میکند، مالیاتی پرداخته و تورم به صورت خودکار، کار خودش را انجام میدهد و در این میان تنها سرمایه گذار ضرر می کند.
عملکردی که در حال حاضر مجلس دارد و برای هر نوع دارایی مالیاتی تعیین میشود، اقتصاد رابینهودی نامیده میشود یعنی باید از ثروتمند گرفت و به فقرا داد که با سیستم رانتی عجیب و غریب کشور این مسئله امکانپذیر نیست و پولی از ثروتمند گرفته میشود و به ثروتمندتر داده میشود که ابتدا باید این رانتها از بین برود و در مرحله بعد، میتوان مالیات وضع کرد، اما مالیات هم باید عادلانه باشد. در حال حاضر خیلی از نهادها مالیات نمیدهند.
*آیا نظام اقتصادی کشور باید اصلاح شود؟
باید یک گام جلوتر بیاییم؛ الآن وقت تغییر است و خیلی از مسائل باید تغییر کند. به صورت میانگین در دنیا، هر ۱۹ سال یکبار قانون اساسی به طور کامل تغییر میکند و حالا وقت آن رسیده است که تغییرات انجام شود.
شفافیت اقتصادی بسیار مهم است که در این زمینهها اگر تغییراتی انجام شود، خیلی مهم است، ولی همه این اما و اگرها احتمالات خوشبینانه است که در مجلس فعلی دیده نمیشود و شاید دوستان نگاه دیگری داشته باشند که امیدواریم این نگاه اقتصادی و سودمند باشد، ولی به جرأت میتوان گفت از سال ۱۳۵۴ تاکنون ریزش سرمایه فکری و پولی و مالی داریم و دلیل آن، عدم اجرای قانون اساسی است.
ما بهترین قانون اساسی را داریم اما اجرای آن مشکل دارد بنابراین در خیلی از موارد به ویژه اقتصاد نیاز به تغییر و شفافسازی است و اگر قرار است مالیاتی گرفته شود، همه مالیات بدهند و اگر قرار است گفتگو کنیم، حداقل، دولت شهامت گفتگو با مردم را داشته باشد. مجلس باید این توانایی را داشته باشد که استقلال بانک مرکزی را به رسمیت بشناسد، اما زیربنای همه این مسائل، داشتن رسانه آزاد و پیگیر است.
در سالهای گذشته رسانههایی داشتیم که بسیاری از مسائل و رانتها را به خوبی افشا کردند که باید به آنها تبریک گفت و به نظرم حمایت از رسانه های آزاد و پیگیر میتواند به شفافیت اقتصاد کمک شایانی کند.
نظر شما