به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل ازخبرنگار ایلنا از اصفهان، ساعت از ده صبح گذشته و آفتاب داغ تابستان خط باریک سایه دیوار را باریکتر میکند. کسی پشت میز کوچک محل ثبت نام نیست. کمی آن طرفتر ، تخته سفیدی به شیشه فروشگاه تکیه داده شده که بر روی آن عبارت «ثبتنام جهت دریافت اقلام دولتی» نوشته شده است.
اینجا در نصف جهان برای خرید مرغ باید ثبت نام کنید. شاید باورش سخت باشد، اما جماعتی که در کنار دیوار و خط باریک سایه نشستهاند تا متصدی ثبت نام بیاید این موضوع را تأیید میکنند. حاج مرتضی بازنشسته ذوب آهن یک بشکه را از کنار دیوار میکشد جلو و رویش مینشیند و میگوید: فروشگاه از صبح زود باز شده و نگهبان میگوید مرغ آمده، ولی هنوز کسی برای ثبت نام پشت میز نیامده است. از صبح تا حالا برای شش کیلو مرغ به نرخ دولتی علاف شدیم.
چهرهاش به خاطر ماسک پیدا نیست؛ پیرمردی ۷۰-۸۰ساله که دو ماسک روی هم زده و با کمترین استرسی از ابتلا به کرونا به مشتری دیگر که مثل خودش سالمند است، میگوید: سالهای اول انقلاب هم در صف گوشت میایستادیم. یادتان هست؟
او هم تایید میکند و میگوید: آره. به آن گوشت کفنی میگفتند. کیلویی هفت تومان بود.
مرد سالمند تمایلی ندارد اسمش را بگوید و ادامه میدهد: نصف عمرمان در صف بودیم. حالا در این سن و سالِ پیری هم باید برای تهیه مرغ و روغن و شکر در صف بایستیم. خدا به دادمان برسد.
خانم جوانی از ماشینش پیاده میشود و به بقیه میگوید: از صبح زود با پدرش آمده و آنها باید اول صف باشند. آقا مرتضی بشکه را عقب میدهد و بلند بلند میگوید: بفرمایید بفرمایید جلو، ما مردمان بدی شدیم و به حق هم نیستیم. بفرمایید جلو. پدر پیر خانم جوان با کلاه مشکی رنگ و رو رفته جلو میآید و دیگران را دعوت به آرامش میکند.
یک نفر به میز حائل بین درهای شیشهای فروشگاه و مردم، نزدیک میشود. ناگهان انگار که زنگ صف مدرسه را زده باشند، جمعیت از هر نقطهای به سمت میز یورش میبرد. مسئول مربوط آمد، خانم سالمندی که همراه دخترش است، همانطور که بلند بلند میگوید مردم را مسخره کردهاند به دل صف میزند. مرد سالمند دیگری که به سختی از زیر سایه دیوار بلند میشود، کشان کشان خودش را به صف میرساند و همهمه زیاد میشود.
خانم مسئول ثبت نام خرید اقلام دولتی آمده است. با لباسی تیره پشت میز مینشیند و بدون کوچکترین لبخندی کارتهای ملی را دریافت میکند. روی دستگاه کامپیوتر مقابلش کد ملی را میزند، شماره تلفن خریدار را میگیرد و کد خرید را بعد از دریافت پول صادر میکند. هیچ کسی مسئول صف نیست؛ حتی تذکری برای رعایت فاصله قانونی داده نمیشود.
صف منسجمتر و شلوغتر میشود. از هر گوشه و کناری آدم میآید تا از صف خرید مرغ دولتی جا نماند. نکته مهم این است که بیشتر خریداران سالمند و میان سال هستند. شاید اعصاب و وقت جوانها این اجازه را نمیدهد که این موقع روز مقابل فروشگاههای توزیع کننده مرغ دولتی صف بکشند. شاید هم مثل مرد جوانی که با مسئول ثبت نام مشاجره و از عصبانیت فروشگاه را با داد و بیداد ترک کرد، بیایند و به خرید نرسند.
آقا مرتضی حالا دیگر از روی بشکه بلند شده و برای تحویل مرغ راهی آن طرف فروشگاه میشود. همین طور که به قسمت تحویل مرغ نزدیک میشود، میگوید: اینجا مرغ شش هزار تومن از بیرون ارزانتر است. شش کیلو مرغ اینجا میخری کیلویی ۲۶ هزار تومن که حدود صدو پنجاه هزار تومن میشود، درحالی که مرغ غیر دولتی کیلویی سی و دو هزار تومان است. چهل هزارتومن اختلاف قیمت در این شرایط بد اقتصادی برای من عیالوار کم پولی نیست. بقیه اینها هم که اینجا هستند قطعا وضعیت اقتصادیشان شبیه من است.
صف ثبت نام شلوغتر میشود و متصدی مثل ماشین کوکی که هیچ حسی در چهره ندارد تا اندازه مشخصی شمارههای ملی را ثبت میکند و آن طرف فروشگاه صف نامنظم دیگری برای دریافت مرغ شکل گرفته است. یکی هل میدهد و یکی داد میزند و یکی با فشار زیاد از لای جمعیت، خود و پلاستیک مرغ دولتی را بیرون میکشد. اینجا گرانی و قیمت بازار حاکم است و هیچ کس از این مشتریان مستقر در صف نا منظم به رعایت فاصله قانونی و ابتلا به کرونا فکر نمیکند.
اگر چه سیدحسن قاضی عسگر، معاون اقتصادی استانداری، بارها اعلام کرده که وضعیت اصفهان در تأمین مرغ دولتی نسبت به سایر شهرهای کشور بسیار خوب است، اما مشاهدات عینی ایلنا از وضعیت بازار مرغ در اصفهان چیزی غیر از این را نشان میدهد.
از سوی دیگر آرش نجیمی سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هم از وضعیت بد اصفهان از نظر شیوع موج پنجم خبر داده و مردم را از هرگونه تجمع برحذر داشته است.
اینها در حالی است که هیچ مسئولی پاسخگوی شش هزار تومان اختلاف قیمت مرغ دولتی و غیر دولتی نیست. براستی چه کسی این وسط از هر یک تن حداقل ۶ میلیون تومان سود میبرد؟
نظر شما