گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، انتخاب مدیران شایسته یکی از اصلی ترین موضوعاتی است که اصولا روسای جمهور و مدیران ارشد کشور بر آن تاکید می کنند. اما برآورد اوضاع اقتصادی جامعه نشان می دهد انتخاب بعضی مدیران آنگونه که انتظار می رفته حرفه ای و براساس شایستگی عملکردی نبوده است. ضمن اینکه هیچ ساختاری نیز برای رصد عملکرد مثبت یا منفی مدیران وجود ندارد. عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و استاد اقتصاد نگاهی دارد به تفاوت ساختارهای نظام ارزیابی عملکرد مسوولین درکشورهای توسعه یافته دنیا و تفاوت های آن با ایران.
حسین راغفر اقتصاد دان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا درباره فقدان زیر ساخت های نظام ارزیابی عملکرد مسوولین اقتصادی کشور به رادار اقتصاد گفت: متاسفانه روال انتخاب مسوولین در کشور ما علی رغم اینکه به صورت لسانی بر شایسته سالاری تاکید می شود اما اصلا شایسته مدارانه نیست. در ایران چیزی به نام نظام ارزیابی عملکرد مسوولین و مدیران برای سپردن مسوولیت به آنها وجود ندارد. این در حالی است که عملا کشورهای صنعتی دهه هاست از چنین ساختارها و سیستم هایی برخوردار هستند.
وی در این باره خاطر نشان کرد: انتخاب مسوولین و مدیران بخصوص در عرصه اقتصادی به دلیل حساسیت آن در کشورهای صنعتی براساس عملکرد صورت می گیرد. به این معنا که هیچ مدیر و مسوولی به یک باره بدون ثابت شدن شایستگی هایش ارتقاء نمی یابد. در کشورهای مختلف دنیا، بخصوص کشورهای توسعه یافته تمامی سیاست گذاری ها، افعال و نوع مدیریت مدیران در رده های مختلف مورد ارزیابی و رصد دائمی قرار دارد از این رو به هیچ وجه نمی توان آنچه در ایران اتفاق می افتد را با سایر کشورها مقایسه کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا دراین باره توضیح داد: افراد یا مدیران در بخش های مختلف در کشورهای توسعه یافته به صورت سلسله مراتبی رشد می کنند. در حالی که رشد مدیران و مسوولین در ایران جهشی است. مساله مدیر ماندن و ارتقای مدیران در ایران به قدری وخیم و بی قاعده و بی ضابطه است که بین برخی از مدیران ارشد کشور این جمله هر چند به مزاح مصطلح است که ما مدیر آفریده شده ایم.
وی در این باره تصریح کرد: مدیران سفارشی یا وابسته به جناح های سیاسی از روزی که در پستی می نشینند و به عنوان مدیر، عهده دار مسوولیتی می شوند با جرات می توان گفت کمترین نظارت و ارزیابی از عملکرد آنها صورت نمی گیرد. در ایران بیشتر از شایستگی و ثابت شدن لیاقت و استعداد مدیریت، تعلقات و وابستگی های حزبی، سیاسی و وفاداری ها به مدیران ارشد تر است که باعث ابقا در مسوولیت یا رسیدن به پست های بالاتر می شود.
حسین راغفر استاد اقتصاد دراین باره خاطر نشان کرد: در ایران افراد براساس وابستگی ها مدیر می شوند، بنابراین ارزیابی برای اثبات لیاقت و توان مدیریتی وجود ندارد. انتخاب مدیران و مسوولین در ایران براساس روابط خونی یا ساختار قدرت است، بنابراین توزیع مدیریت در ایران متفاوت از توزیع مدیریت در سایر کشورهای دنیاست.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در خصوص تاب آوری جوامع نسبت به وجود چنین ساختاری نسبت به انتخاب های غیر معمول مدیریتی گفت: به هر حال جوامع تا زمانی که تاب حضور چنین مدیرانی را در بخش های مختلف قدرت داشته باشند چنین وضعیتی را تحمل می کنند. کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای آفریقایی نمونه ای از وجود چنین سیستم های است. به هر حال جوامع مختلف نسبت به این نوع از گزینش مدیران واکنش های مختلفی نشان می دهند. اما اینکه جوامع مختلف تا چه حد در مقابل پیامدهای این نوع مدیریت ایستادگی می کنند مساله ای است که جوامع واکنش های مختلفی به آن نشان می دهند.
راغفر دراین باره توضیح داد: به هر حال اگر مردم جامعه نسبت به انتخاب های غیر شایسته کرخت شوند و حساسیت های لازم را از دست بدهند، باید منتظر افزایش تبعات وپیامدهای اقتصادی و حتی اجتماعی و فرهنگی برای کشور باشیم. وضعیت وخیم اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین وکشورهای آفریقایی نشان می دهد وجود و حضور مدیران غیر مسوول و ناکارآمد چه بلایی بر سراقتصاد می آورد.
حسین راغفر در این باره توضیح داد: وجود چنین مدیرانی است که جامعه را آلوده تر می کند. فساد گسترش می یابد و مردم روز به روز فقیرتر میشوند. فقرا جامعه را دچار آسیب های اجتماعی فراوانی می کنند، مشابه ناامنی ها و چالش های فراوانی که در کشوری مثل مکزیک هر روز اتفاق می افتد. در چنین کشورهایی گروههای مسلح مافیای علی همدیگر وارد عمل می شوند و وقوع درگیری های داخلی همه و همه نشان می دهد نبود مدیران کارآمد و چالش های اقتصادی مردم جامعه را با چه مشکلات عدیده ای درگیر می کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا دراین باره گفت: لذا تا زمانی که نگاه به انتخاب مدیران تصحیح نشود و ساختاری برای ارزیابی عملکرد مسوولین ، برای ماندن یا حساب کشی از آنها و برکنار کردن آنها وجود نداشته باشد درگیری ها و آسیب های اجتماعی و فقر وفلاکت افزایش می یابد. بنابراین این چرخه ادامه دارد وبه یک چرخه یا مارپیچی تبدیل می شود که رشد فساد، تورم و ناکارآمدی در آن موج می زند. متاسفانه در جامعه خود نیز شاهد هستیم که گروه قلیلی هم از الیگارش ها برنده این بازی هستند. این دسته از کشورها برای باقی ماندن در نظام جهانی مجبور به ائتلاف با کشورهای دیگری هستند که از همکاری با آنها بهره مند شوند، هر چند علی رغم تامین منافع ملی خود باید به آنها امتیازهایی بدهند تا از چند کشور معدود حمایت هایی دریافت کنند. از این رو می توان گفت اصلی ترین قربانیان چنین نظام هایی که به شایستگی مدیران کمترین توجهی ندارد، توده های مردمی هستند که از فقر و فلاکت و ناامنی اقتصادی وبعضا اجتماعی رنج می برند.
نظر شما