به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از اکو ایران؛دولت آقای احمدینژاد دوبرابر افزایش قیمت حاملهای انرژی را به مردم یارانه داد و به ازای هر ایرانی قیمت حاملهای انرژی را ۲۳ هزار تومان افزایش داد، اما به هر نفر ۴۲ هزار تومان داد. مابقی پول را از پالایشگاهها، شرکتهای آب، برق و فاضلاب گرفت. دولت آقایان روحانی و دولت رییسی راه احمدینژاد را رفتند اما فوت کوزهگری را از این دولت خوب نیاموختند.
برخلاف کسانی که اصلاح قیمتها را بزرگترین مساله اقتصاد ایران میدانند اعتقاد دارم مساله اصلاح قیمتها مسالهای بسیار فرعی است و مسائل بسیار مهمتری وجود دارد که اصلاح قیمتها آن را بهطور کامل تحتالشعاع قرار میدهد.
از پنج دولت پس از جنگ، چهار دولت الگوی پیشنهادی اصلاح قیمتها به سبک شوک درمانی را پذیرفتند. دولت آقای هاشمی اولین دولت بود که قدم پیش گذاشت و در ناکامی این جراحی اقتصادی امروز کم و بیش اتفاقنظر وجود دارد. دولت آقای خاتمی تدریجگرایی را پذیرفت و هر ساله ۱۰ درصد قیمت حاملهای انرژی و چند سال هم قیمت گندم را افزایش داد. این دولت موفقتر از همه دولتها بود و تدریجگرایی و نه شوک درمانی را انتخاب کرد. دولت آقای احمدینژاد قیمت حاملهای انرژی را یکباره افزایش داد. او نیز ناموفق بود، اما در فهم تجربه دولت احمدینژاد عموما به خطا رفتند.
دولت آقای احمدینژاد دوبرابر افزایش قیمت حاملهای انرژی را به مردم یارانه داد و به ازای هر ایرانی قیمت حاملهای انرژی را ۲۳ هزار تومان افزایش داد، اما به هر نفر ۴۲ هزار تومان داد. مابقی پول را از پالایشگاهها، شرکتهای آب، برق و فاضلاب گرفت. دولت آقایان روحانی و دولت رییسی راه احمدینژاد را رفتند اما فوت کوزهگری را از این دولت خوب نیاموختند. این دو رییسجمهور هر قدر قیمتها را افزایش دادند به جیب مردم یارانه ریختند، اما مردم ناراضی شدند. در دولت روحانی ۲۰ میلیون نفر یارانه معیشتی نگرفتند و بهطور قطع ناراضی شدند و آنها که یارانه هم گرفتند، راضی نبودند. دولت ها اگر رضایت مردم را میخواهند همانند دوره ریاست دولتی محمود احمدینژاد باید علاوه بر تمام درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی از تمام شرکتهای دولتی پول جمع کنند و به مردم بدهند، اما بدانند این سیاست به معنای ویرانی بیشتر اقتصاد ایران در ظرف چند سال است.
تجربه گذشته نشان داده برای اصلاحات اقتصادی ابتدا باید هزینههای اجرای این سیاست به حداقل برسد و هر کاری برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت انجام داد. متاسفانه طرفداران جراحی اقتصادی همواره پس از اجرای شوک درمانی سکوت میکنند.
در تابستان ۱۳۹۸ یعنی تنها ۶ ماه قبل از افزایش قیمت بنزین ۵۲ کارشناس اقتصادی به رییسجمهور نامه نوشتند و خواستار افزایش قیمت حاملهای انرژی شدند. پس از اجرا با یکی از امضاکنندگان نامه به رییسجمهور تماس گرفتم و گفتم شما مشوق این سیاست بودید چرا سکوت کردهاید و حمایت نمیکنید؟ در پاسخ گفت اجرا غلط است و نمیتوان از این اجرا حمایت کرد.
این رفتار به نظرم غیراخلاقی است. اگر نظام اجرایی را نمیشناختید و به دولت توصیه کردید هم نظر غیرکارشناسی دادید و هم رفتار غیر اخلاقی مرتکب شدهاید. چرا کارشناس بدون شناخت نظام اجرایی -سیاستی را پیشنهاد میکند. اما از سوی دیگر با فرض تفاوت شیوه اجرا با آنچه شما شیوه درست میدانید باید آستین بالا بزنید و برای اصلاح شیوه اجرا وارد گود شوید.
وظیفه اخلاقی دیگر درس گرفتن از تجربههاست. نگاه یقینی که برخی دوستان به شوک درمانی و اصلاح یکباره قیمتها دارند مانند یقین مومنانی است که بهشت را میان دو انگشتان پیشوای خود میبینند. اقتصاد و سیاستگذاری علم تجربی است. اصلاح قیمتها در پنج دولت پس از جنگ تجربه کافی برای باز اندیشیدن و تجدیدنظر در اختیار ما قرار میدهد. اصلاح قیمتها مساله فرعی اقتصاد ایران است. حمایت کنیم اما عبرت بگیرید.
نظر شما