آخرین شانسِ آمریکا و ایران

زمانی که توافق برجام در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، بیش از دو سال مذاکرات فشرده و رو در رو میان ایران و آمریکا انجام شده بود که تا حدی موجبِ ایجاد اندک اعتمادی میان این دو کشور شده بود. وزیر خارجه دولت "جان کری"، بیش از هر رهبر و سیاستمدار خارجیِ دیگر، وقت خود را با "جواد ظریف" می‌گذراند. این جنس از ارتباط در نوعِ خود در مورد موضوعاتی ورای توافق اتمی نیز راهگشا بود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از فرارو- پایگاه خبری "فارن افرز" در گزارشی، ضمن اشاره به روند مذاکرات وین و رسیدنِ آن به ایستگاه و وضعیت کنونی توافق قریب الوقوع، به طور خاص به این مساله می‌پردازد که شرایط جاری جهت دستیابی به توافق با ایران، به مراتب متفاوت از شرایطی است که در بحبوحه سال ۲۰۱۵ و دستیابی به نسخه اولیه توافق برجام شاهد آن بودیم.

به گزارش فرارو به نقل از فارن افرز؛ با این حال، انعطاف‌های اخیری که در روند احیای برجام نشان داده شده، امیدواری‌ها جهت حصول توافق در این رابطه را به نحو قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.

با این همه، سوال اساسی در این میان این است که آیا دستیابی به یک توافق احتمالی میان ایران و غرب و به طور خاص میان ایران و آمریکا با محوریت برجام، توافقی پایدار نیز خواهد بود؟

البته که در پاسخ به این پرسش، اما و اگرهای زیادی مطرح است؛ با این حال آنچه که مسلم است این نکته می‌باشد که اساساً دستیابی به یک توافق برای ایران و آمریکا در شرایط کنونی، در نوع خود آخرین شانس جهت جلوگیری از عملیاتی شدنِ سناریوهای پُرهزینه و البته پُر از چالش ارزیابی می‌شود.

فارن افِرز در این رابطه می‌نویسد: «همزمان با تداوم جنگ اوکراین، دیپلماسی در چهارچوب مذاکرات اتمی وین با محوریت احیای برجام، در حال اثربخشی و رسیدن به نتیجه است. برخلاف برخی از پیش‌بینی‌های قبلی، مذاکره‌کنندگان در آستانه حصول توافق و احیای برجام هستند. مساله‌ای که در صورت تحقق تا حد زیادی در راستای منافع ایران و آمریکا است.

به گفته مقام‌های آشنا به پیش‌نویسِ متن توافقی که در روزهای اخیر میان ایران و اروپا دست به دست شده، بر اساس توافق احتمالی جدید، ایران بار دیگر از ذخایر اورانیوم غنی شده خود صرف نظر می‌کند و صرفاً ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده در سطح پایین را حفظ می‌کند. ظاهراً بنا است که ایران هرگونه غنی سازی بالاتر از ۳.۶۷ درصد را نیز متوقف کند و هزاران سانتریفیوژِ پیشرفته را از چرخه عملیاتی کنار بگذارد.

در عین حال مسیر ایران در چهارچوب دستیابی به پلوتونیوم و دیگر موادی که گفته می‌شود برای ساخت تسلیحات اتمی نیاز است نیز سَد خواهد شد. البته که برنامه اتمی ایران بار دیگرِ هدف بازرسی‌های گسترده بین‌المللی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز قرار خواهد گرفت.

اگر توافق جدید حاصل شود، اساساً در نوع خود نقطه عطف قابل توجهی برای امنیت ملی آمریکا و ثبات در خاورمیانه خواهد بود. از این منظر آمریکا می‌تواند بار دیگر روند نظارت‌ها بر برنامه اتمی ایران را تشدید و البته از پیشرفت‌های هسته‌ای بیشترِ این کشور نیز جلوگیری کند.

پس از خروج دولت ترامپ از توافق برجام در سال ۲۰۱۸ و در ادامه، پیشروی‌های قابل ملاحظه اتمی ایران، آمریکا به خوبی متوجه شد که زندگی با ایران در سایه یک توافقِ اتمی، به مراتب بهتر از فقدان یک‌چنین توافقی است. با این همه باید در نظر داشت که اجرای مجدد برجام، در بهترین حالت ماهیتی "متزلزل" را خواهد داشت.

منتقدانِ توافق با ایران اینطور استدلال می‌کنند که توافقِ جدید، ماهیتی کوتاه‌تر و ضعیف‌تر خواهد داشت. دوره گریز هسته‌ای ایران در مقایسه با سال ۲۰۱۵، کاهش قابل ملاحظه‌ای یافته و اکنون شش الی نُه ماه است. این در حالی است که در قالب نسخه اولیه برجام، این دوره زمانی حداقل یک سال بود. در عین حال در مورد تداومِ یکچنین توافقی نیز، اما و اگرهای زیادی مطرح است کما اینکه از همین حالا جمهوری‌خواهان فریاد سر می‌دهند که اگر در سال ۲۰۲۴ کاخ سفید را از دموکرات‌ها پس بگیرند، تردیدی در کُشتن و نابودسازی توافق جدید با ایران به خود راه نخواهند داد.

با این همه، همچنان دلایل خارجی زیادی با محوریت این مساله که توافق برجام توافقی شکننده خواهد بود مطرح می‌شوند. اکنون شاهدِ تشدید و تعمیقِ بی اعتمادی، هم در تهران و هم دیگر پایتخت‌های جهان در مورد توانایی واشینگتن و رهبران آن در وفای به تعهدات بین المللی این کشور هستیم. در عین حال، ایران و آمریکا، مشوق‌های داخلیِ بسیار کم و محدودی را جهت کاستن از سطحِ رقابت‌ها و دشمنی‌های جاری خود و تعریفِ فضایی جدید دارند.

در نتیجه، توافق جدیدِ ایران احتمالاً در چهارچوبی راهبردی ایجاد خواهد شد که بیش از آنکه تداوم حیات آن را تضمین کند، عملاً موجب کاهش عمرش خواهد شد. با این همه، دو طرف اصلی توافق یعنی ایران و آمریکا می‌توانند گام‌هایی را بردارند و این نگرانی‌ها را خطاب قرار دهند و به توافق برجام ماهیتی بادوام‌تر و طولانی‌تر ببخشند. البته که اگر چنین نکنند، حتی دستیابی به یک توافق جدید نیز خود می‌تواند مقدمه‌ای برای بحران‌های عمیق‌تر و خطرناک‌تر در ادامه راه باشد.

معادله احیای برجام و معضلِ کاهش اعتماد

یکی از مهمترین اختلافات میان نسخه ابتداییِ توافق برجام و توافقی جدید که احتمال دارد به صورت قریب‌الوقوع اعلام شود این است که محیط و فضای دیپلماتیکی که در آن، روند مذاکرات به پیش رفت و در نهایت به نقطه توافق رسید (در سال ۲۰۱۵)، اکنون بسیار متفاوت است. زمانی که توافق برجام در سال ۲۰۱۵ منعقد شد، بیش از دو سال مذاکرات فشرده و رو در رو میان ایران و آمریکا انجام شده بود که تا حدی موجبِ ایجاد اندک اعتمادی میان این دو کشور شده بود. در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما، وزیر خارجه دولت وی "جان کری"، بیش از هر رهبر و سیاستمدار خارجیِ دیگر، وقت خود را با "جواد ظریف" وزیر خارجه وقتِ ایران می‌گذراند. دو طرف رایزنی‌های فشرده‌ای با یکدیگر داشتند و مدام با هم در تماس بودند.

این جنس از ارتباط در نوعِ خود در مورد موضوعاتی ورای توافق اتمی نیز راهگشا بود. به عنوان مثال شاهد بودیم که وقتی در ژانویه سال ۲۰۱۶، شماری از ملوانان آمریکایی به اشتباه حریم آبی ایران را نقض کردند و وارد آب‌های سرزمینی ایران شدند و سپس توسط ایرانی‌ها بازداشت شدند. ظریف و کری در جریان پنج تماس تلفنی و در کمتر از ۱۶ ساعت، زمینه را جهت آزادسازی ملوانان آمریکایی فراهم کردند. مساله‌ای که در حالت عادی می‌توانست به یک بحرانِ تمام عیار میان دو طرف ختم شود. موضوعی که نمودهای عینی آن را قبل از حصول توافق برجام نیز در چندین نوبت مشاهده کرده بودیم.

از سوی دیگر نسخه احیا شده برجام در جریان مذاکراتی حاصل خواهد شد که در قالب آن نمایندگان ایران و آمریکا به صورت مستقیم با یکدگر گفتگو و رایزنی نداشته‌اند. ایران در جریان مذاکرات وین هرگونه گفتگویِ رو در رو با طرف آمریکایی را رد کرده است. در این چهارچوب، مذاکراتِ ۱۶ ماهه اخیر با محوریت احیای برجام، به جای اینکه اعتمادزایی میان تهران و واشینگتن را افزایش داده باشد، عملاً جریان اعتماد میان آن‌ها را کاهش داده است.

البته که عدم تطابق و هماهنگی انتظارات، دلیل و محرک اساسی در این رابطه است. اگرچه ایران بخش‌هایی از برنامه اتمی خود را به تلافیِ خیانت دولت ترامپ به برجام گسترش بخشید، با این حال، این کشور هیچگاه از برجام خارج نشد و امید داشت که بار دیگر آمریکا به چهارچوب توافق برجام بازگردد.

با این همه قمار تهران بر پایه آرزو و تفکرات واهی هم نبوده است. جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال ۲۰۲۰، اقدام دولت ترامپ در خارج کردن آمریکا از برجام را نوعی خودزنیِ این کشور توصیف کرد.

وی حتی در آن زمان متعهد شد که به محض پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ورود به کاخ سفید، خیلی زود آمریکا را بار دیگر به توافق برجام بازگرداند. مسأله بازگرداندن آمریکا به توافق برجام حتی در چهارچوب برنامه‌های حزب دموکرات آمریکا در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ این کشور نیز گنجانده شده بود.

با این همه بایدن وقتی به کاخ سفید راه یافت و قدرت را به دست گرفت، هیچ عجله‌ای جهت بازگرداندن آمریکا به برجام از خود نشان نداد. در این راستا وی به جای صدور یک فرمان اجرایی و بازگرداندن فوری آمریکا به توافق برجام (شبیه به همان کاری که او در مورد بازگرداندنِ آمریکا به چهارچوب توافق آب و هوایی پاریس و یا سازمان بهداشت جهانی انجام داد)، عملاً به روندِ فشارها و تحریم‌های دولت ترامپ علیه ایران ادامه داد.

در عین حال بایدن ماه‌های ارزشمندی را نیز صرف مشورت و رایزنی با اسرائیل، امارات متحده عربی، و عربستان سعودی کرد که همگی آن‌ها مخالفان جدی انعقاد هرگونه توافق با ایران بودند. در ماه آپریل سال ۲۰۲۱، ژنرال "تال کالمن" رئیس امور ایران در ارتش اسرائیل، دولت بایدن را به دلیل اینکه به قول‌های خود به اسرائیل در مسأله ایران وفادار مانده ستایش کرد.

وی گفته بود که "بایدن هیچ عجله‌ای برای توافق با ایران از خود نشان نداده است". البته که تاخیر بایدن برای ایجاد این اطمینان در میان متحدان آمریکا بود که اساساً حصول توافق با ایران به معنای گرمی فزاینده روابط تهران و واشینگتن نخواهد بود (مساله‌ای که حامل خسارت‌هایی جدی برای متحدان آمریکا است).

برخلاف اوباما که ماه‌ها زمان را صرف بهبود روابط ایران و آمریکا کرد، بایدن و دولتش عملاً هیچ اقدامی را جهت اعتمادزایی برای ایران انجام ندادند. در عوض، بایدن جهت خودداری از تحریکِ نگرانی‌های متحدان آمریکا، مدام تاکید داشت که ایران باید گام اول را در مسیر احیای برجام بردارد. این در حالی است که اساساً این آمریکا بوده که از توافق برجام خارج شده است.

تصمیم بایدن در عدمِ بازگرداندن فوری آمریکا به توافق برجام، تا حد زیادی مقام‌های ایرانی را متحیر کرد. مسأله‌ای که موجب شد آن‌ها به این باور برسند که اساساً قصدِ بایدن فرسایشی کردنی روند تحریم‌های دولت ترامپ علیه ایران با هدفِ وادار کردن این کشور به پذیرش توافقی است که مفاد به مراتب سخت گیرانه‌تری را در قیاس با نسخه اولیه توافق برجام در رابطه با ایران دارد.

در ژانویه سال ۲۰۲۱، "ناصر هادیان"، یکی از مشاوران دولت حسن روحانی به نشریه نیویورکر گفت که اگر دولت بایدن کاری نکند، تمامی جناح‌های اصلی ایران فشارهای قابل ملاحظه‌ای را خواهند آورد تا برنامه اتمی ایران در ابعاد مختلف گسترش و پیشرفت قابل ملاحظه‌ای را پیدا کند.

مساله‌ای که البته دقیقاً اتفاق هم افتاد. پس از آنکه مسجل شد که دولت بایدن به سرعت آمریکا را به توافق برجام باز نمی‌گرداند، تهران به سرعت پیشروی در توانمندی‌های اتمی خود را آغاز کرد و مخصوصاً غنی‌سازی اورانیوم خود را به مرحله‌ای پیشرفته رساند. در این راستا تا ماه میِ سال ۲۰۲۱، ایران چیزی در حدود دو هزار سانتریفیوژِ پیشرفته را در تأسیسات اتمی خود نصب کرده بود که این میزان در نوع خود بی سابقه بود.

یک ماه بعد، پس از حمله رژیم اسرائیل علیه تاسیسات اتمی نطنز، ایران غنی سازی اورانیوم بالای ۶۰ درصد را در دستورکار قرار داد. تحولی که برای نخستین بار اتفاق می‌افتاد و عملاً بسیاری از پایتخت‌های غربی و حتی منطقه‌ای را نگران کرد.

مجموعه این مسائل حاکی از این بودند که اساساً روند مذاکرات وین از حیث روانی، فضایی نَه چندان مساعد داشته است. اضافه بر این‌ها، نباید فراموش کرد که در ماه‌های ابتدایی مذاکرات وین، فصل رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز آغاز شده بود. در این میان عدم تمایل ایران به انجام مذاکرات مستقیم با طرف آمریکایی، موجب شده تا کارایی روندهای دیپلماتیک تضعیف شده و فرایند اعتمادسازی نیز به کُندی پیش رود.

"ابراهیم رئیسی" رئیس جمهور جدید ایران پس از به قدرت رسیدن در ماه آگوست سال ۲۰۲۱، تاکید کرد که احیای برجام به هیج عنوان اولویت اساسی وی نیست و در عین حال در تنش زدایی با کشورهای غربی نیز سودی را نمی‌بیند. او "علی باقری کنی" را به عنوان مذاکره کننده ارشد دولت خود در مذاکرات وین برگزید. فردی که سابقه طولانی در مخالفت با توافق برجام دارد.

تیم مذاکراتی دولت رئیسی ماه‌ها زمان را صرف بررسی مذاکراتِ گذشته کرد و در عین حال، توان اتمی ایران در این دوره زمانی چه از حیث استقاده از سانتریفیوژهای پیشرفته و چه افزایش سطح غنی سازی، به نحو قابل ملاحظه‌ای تقویت می‌شد. مساله‌ای که در نوع خود به بدبینی و بی اعتمادیِ غرب به ایران نیز می‌افزود.

در نهایت کار به جایی رسید که در اکتبر سال ۲۰۲۱، آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا در موضع گیری خطاب به ایران گفت که اگر ایران مسیر خود را تغییر ندهد، آمریکا آماده است که گزینه‌های دیگر را در قبال آن اجرایی کند (اشاره وی به استفاده از ابزارهای نظامی علیه تهران بود).

در این میان کم کاری‌هایِ دولت بایدن نیز تا حد زیادی به بی اعتمادی طرفِ ایرانی نسبت به آمریکا افزوده است. با این همه دو طرف در ماه آگوست سال جاری میلادی و با نشان دادن برخی انعطاف‌ها در مواضع مذاکراتی خود، عملاً در آستانه دستیابی به یک توافق با محوریت احیای برجام قرار گرفته‌اند. در واقع دو طرف به جای زور و فشار، روند اعطای امتیاز در ازای دریافت امتیاز را در پیش گرفته‌اند.

در این نقطه سوال اساسی این است که آیا این موفقیت ادامه‌دار هم خواهد بود؟ باید منتظر ماند و دید که در ادامه چه پیش می‌آید با این حال آنچه که مهم است این نکته می‌باشد که اساساً پنجره زمانی برای ایران و آمریکا در حال بسته شدن است و آن‌ها در حال آزمایش آخرین شانس‌ها و فرصت‌های خود هستند.»

۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۸
کد خبر: 32238

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha