گروه بورس
پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، از اوایل سال جاری که بورس روزهای طلایی خود را به مردم نشان داد و عدهای حتی خانه و طلای خود را فروختند تا ازاین بازار پر زرق و برق و جذاب منتفع شوند تا به امروز روزهای پر فراز و نشیبی گذشته است. روزهایی که برخی را خانه خراب و برخی را یک شبه صاحب ثروتهای کلان کرد، روندی که ناامیدی را به بخشی از جامعه و به سهامداران خرد تزریق کرد و بر آن شدند تا ته مانده آورده خود را بردارند و ازاین بازار به بازار بعدی کوچ کنند. نگرانی از بی اعتمادی و دور شدن مردم از بورس، دولت و مسوولان سازمان بورس را به این مساله واداشت که با تزریق پول از بازار حمایت کنند تا مانع روند نزولی، سقوط یا اصلاح و هر اسم دیگری که براین موضوع گذاشته میشود باشند. اما اینکه این روش درست است یا نه را با سعید اسلامی بیدگلی؛ کارشناس ارشد بازار سرمایه و عضو شورای عالی بورس درمیان گذاشتیم که در ادامه تحلیلهای این متخصص اقتصاد و بورس آمده است.
حمایت دولت از بورس با تزریق نقدینگی یا توسط نظام بانکی یا برداشت از صندوق توسعه ملی چقدر به صلاح بازار سرمایه است؟
دولت نمیتواند مساله را به این شکل جا بیاندازد که با تزریق نقدینگی میخواهد از بازار سرمایه حمایت به عمل آورد چرا که حمایت از بازار سرمایه باید از طریق حمایت از بخش واقعی اقتصاد و حذف رانتها ایجاد شود، نه با تزریق پول از صندوق توسعه ملی یا هر محل دیگری مثل بانکها. برای مثال هفتههای گذشته وضعیت بدی در سهام برخی صنایع به وقوع پیوست به این دلیل که همان صنایع در بخش واقعی اقتصاد دارای مشکلات اساسی و کلیدی بودند. مثلا در بخش صنعت سیمان و خودرو مهمترین مشکل، همان مشکل قیمت گذاری است، به این معنا که دولت به جای تزریق پول برای خرید سهام این صنایع باید مشکل قیمت گذاری را درست کند تا سهام خودرو، خود به خود ارزنده شود، اگر این رویه انجام شود قطع به یقین مردم با تمایل بیشتری سهام شرکتهای خودروسازی را حتی با قیمتهای بالاتر خریداری میکنند چرا که میدانند در یک صنعت ارزنده سرمایه گذاری میکنند؛ بنابراین بخش بزرگی از حمایتها باید از طریق تنظیم قواعد و قوانین درست در صنایع و بازارهای مختلف صورت بگیرد. اگر کارکرد این بخشها درست شود قطعا بورس هم در روند عادی و معمول مثبت خود قرار میگیرد. نباید فراموش کنیم اقتصاد ایران اقتصادی است که نهادهای دولتی و حاکمیتی به شدت در آن بنگاه داری میکنند، در چنین وضعیتی طبیعی است رفتار بنگاهها و مدیران نهادهای دولتی درعرضه و خرید و فروش شرکتهایی که در بورس دارند هم تاثیر گذار خواهد بود.
در حال حاضر مهمترین موضوعی که بورس باید بدان توجه کند چیست؟
مادامی که شرایط اقتصادی کشور از یک سو و طبیعتا شرایط بازار سرمایه از سوی دیگر ملتهب باشد، تصمیم گیری بسیار دشوار است. به هر حال یکی از مهمترین وظایف سازمان بورس و اوراق بهادار موضوع نظارت صحیح و ایجاد شفافیت همه جانبه است که باید در اولویت قرار داده شود. باید تاکید کنم در گستره نهادهای قانون گذاری از نهاد حاکمیت تا مجلس، دولت و وزارت اقتصاد تا بانک مرکزی، فعلا بورس چابکترین رفتار را در بین این نهادهای تاثیر گذار بر اقتصاد کشور دارد، هر چند از این موضوع هم نمیتوان غفلت کرد که سازمان بورس و اوراق بهادار هم گرفتار برخی قوانین و مقرراتی است که در بازار نهادینه شده و تغییر آن نیازمند به شرایط با ثبات و بلند مدتی است.
ممکن است مثال بزنید؟
مثلا موضوع دامنه نوسان قیمت؛ حجم مبنا و چند نماد شدن شرکتهای بورسی و مسائل فنی، مسائلی هستند که سازمان بورس و اوراق بهادار باید بدان وارد شود تا به توسعه بازار از طریق قوانین و مقررات مناسب کمک کند. اما برخی مشکلات اساسا ریسکهایی است که کشور با آن مواجه است و طبیعتا به بازار سرمایه هم منتقل میشود.
در بورسهای موفق و با سابقه دنیا نقش دولتها در هدایت و موفقیت بازار چگونه است؟ تفاوت بازارگردانی درایران با سایر کشورها چیست؟
درهمهی بورسهای جهان نوسانات بسیار زیاد است. تا مادامی که دولت و متولیان امر بخواهند بورس را با نوسان ده درصدی بالا و پایین و متشنج کنند قطعا تشنج جامعه را هم افزایش میدهند. وقتی بورس و بازار سهام دچار تشنج میشود در کشورهای دیگر هم به دلیل اینکه تصمیم گیری کار دشواری میشود عموما دولتها در شرایط بحرانی دخالتهایی میکنند، اما عموما دولتها در مسیر راهگشایی در سطح اقتصاد کلان و هماهنگی سیاستهای پولی و مالی با سیاستهای اقتصادی و موضوع توسعه بازار، هدایت همهی شرکتها به تامین مالی از طریق بازار سرمایه و حمایتهایی که از طریق قانونگذاری از همین بخشهای سیاستهای پولی و مالی انجام میشود دخالت میکنند؛ بنابراین دولت نقش خود را در این حوزهها ایفا میکند. البته در مواقع بحرانی مثل حمله ۱۱ سپتامبر یا جنگ ناخواستهای که بر کشوری تحمیل میشود، عموما، چون بازارها با تنش زیادی روبه رو میشوند، دولتها برای ایجاد ثبات بیشتر در بازار به بورس نقدینگی تزریق میکنند البته این کار هم مورد انتقاد برخی اقتصاددانان است، اما در شرایط معمولی دولتها به تزریق پول به بورس رو نمیآورند بلکه با ابزارهای دیگری مثل سیاستهای پولی و مالی که میتوانند به حمایت از بازار بپردازند به کمک بورس میآیند چرا که اگر اقتصاد کار خود را به خوبی انجام دهد بازار سرمایه هم راه خود را پیدا میکند.
عموما در دنیا چه تعریفی برای بازارگردانها در بورس است و آیا ما به این تعریف مقید بوده ایم؟
بازارگردانی موضوع بسیار جا افتادهای در دنیاست، در حالی که متاسفانه در ایران ساز و کارهای صف زا منجر به توسعه رفتارهای هیجانی در بازار سرمایه میشوند، چه در زمانهایی که بازار درصعود یا در نزول است، بنابراین همهی ساز و کارهای صف ساز به توسعه هیجانها و رفتارهای هیجانی دامن میزنند. یکی از ساز و کارهایی که در دنیا برای افزایش نقد شوندگی وجود دارد فعالیت بازارگردان هاست که در بسیاری از بورسهای دنیا شرکتها در زمان پذیرش مکلف هستند که بازار گردان داشته باشند والا فرآیند پذیرش صورت نمیگیرد، اصلا شرکتهای کوچک و متوسط مکلف به داشتن بازار گردان هستند تا نقدشوندگی و تشکیل صف طولانی صورت نگیرد و نهادهای مالی هم همزمان باید توسعه جدی پیدا کند تا تحلیل و اطلاعات زیادی در بازار منتشر شود، از جمله کارهایی که دولت، سازمان بورس و رسانهها در آن نقش جدی و پررنگی دارند این است که مردم از طریق نهادهای تخصصی یا صندوقهای سرمایه گذاری وارد بازار سرمایه شوند نه به طور مستقیم. درامریکا ۴۶ درصد خانوارها از طریق صندوقهای سرمایه گذاری به سرمایه گذاری میپردازند، در حالی که درایران چیزی در حدود ۲۰ میلیون کد غیر از سهامدار عدالت داریم و کدهای سبد گردانان ما فقط در حد چند هزار است، یعنی از این همه افرادی که وارد بورس شده اند تعداد این همه پایین است! البته باید آمار صندوقهای سرمایه گذاری را هم به این موضوع اضافه کرد، ولی همچنان با چالش سرمایه گذاری مستقیم به شدت مواجه هستیم بنابراین با راه افتادن ساز و کارهای لازم رفتارهای هیجانی کاهش مییابد، هرچند همانطور که در ابتدای سوال توضیح دادم به هیچ وجه درهیچ یک از بورسهای دنیا رفتارهای هیجانی به طور کامل حذف نمیشوند، بلکه تاثیرات انها کاهش مییابد ان زمان دولتها میدانند که در مواقع بسیار بحرانی باید با سیاست گذاریهای خاصی بازار را کنترل کنند.
به نظر شما سازمان بورس برنامه و نقشه راه مشخص و قابل دفاعی برای عملکرد بهتر در بازار دارد؟
باید از سازمان بورس بپرسید، برای اینکه سازمان باید برنامههای خود را سال به سال اعلام کند. تلاطمات زیادی که در سال جاری در بورس رخ داد عملا سازمان بورس را در روند اخذ تصمیمات روزمره انداخت، اظهار نظرهای غیر تخصصی از طرف افراد و نهادهای سیاسی هم بر دامنه هیجانات منفی افزود، بنابراین سازمان بورس و اوراق بهادار نتوانسته مسیرو برنامههای خود را برای فعالیتهای بلند مدت تنظیم کند. اگر رئیس سازمان بورس توسعه بازارگردانها را مورد توجه قرار دهد و آن را به درستی اجرا کند قطعا بازار سرمایه در روند قابل قبولی قرار میگیرد.
حمایت دولت از بورس با تزریق نقدینگی یا توسط نظام بانکی یا برداشت از صندوق توسعه ملی چقدر به صلاح بازار سرمایه است؟
دولت نمیتواند مساله را به این شکل جا بیاندازد که با تزریق نقدینگی میخواهد از بازار سرمایه حمایت به عمل آورد چرا که حمایت از بازار سرمایه باید از طریق حمایت از بخش واقعی اقتصاد و حذف رانتها ایجاد شود، نه با تزریق پول از صندوق توسعه ملی یا هر محل دیگری مثل بانکها. برای مثال هفتههای گذشته وضعیت بدی در سهام برخی صنایع به وقوع پیوست به این دلیل که همان صنایع در بخش واقعی اقتصاد دارای مشکلات اساسی و کلیدی بودند. مثلا در بخش صنعت سیمان و خودرو مهمترین مشکل، همان مشکل قیمت گذاری است، به این معنا که دولت به جای تزریق پول برای خرید سهام این صنایع باید مشکل قیمت گذاری را درست کند تا سهام خودرو، خود به خود ارزنده شود، اگر این رویه انجام شود قطع به یقین مردم با تمایل بیشتری سهام شرکتهای خودروسازی را حتی با قیمتهای بالاتر خریداری میکنند چرا که میدانند در یک صنعت ارزنده سرمایه گذاری میکنند؛ بنابراین بخش بزرگی از حمایتها باید از طریق تنظیم قواعد و قوانین درست در صنایع و بازارهای مختلف صورت بگیرد. اگر کارکرد این بخشها درست شود قطعا بورس هم در روند عادی و معمول مثبت خود قرار میگیرد. نباید فراموش کنیم اقتصاد ایران اقتصادی است که نهادهای دولتی و حاکمیتی به شدت در آن بنگاه داری میکنند، در چنین وضعیتی طبیعی است رفتار بنگاهها و مدیران نهادهای دولتی درعرضه و خرید و فروش شرکتهایی که در بورس دارند هم تاثیر گذار خواهد بود.
در حال حاضر مهمترین موضوعی که بورس باید بدان توجه کند چیست؟
مادامی که شرایط اقتصادی کشور از یک سو و طبیعتا شرایط بازار سرمایه از سوی دیگر ملتهب باشد، تصمیم گیری بسیار دشوار است. به هر حال یکی از مهمترین وظایف سازمان بورس و اوراق بهادار موضوع نظارت صحیح و ایجاد شفافیت همه جانبه است که باید در اولویت قرار داده شود. باید تاکید کنم در گستره نهادهای قانون گذاری از نهاد حاکمیت تا مجلس، دولت و وزارت اقتصاد تا بانک مرکزی، فعلا بورس چابکترین رفتار را در بین این نهادهای تاثیر گذار بر اقتصاد کشور دارد، هر چند از این موضوع هم نمیتوان غفلت کرد که سازمان بورس و اوراق بهادار هم گرفتار برخی قوانین و مقرراتی است که در بازار نهادینه شده و تغییر آن نیازمند به شرایط با ثبات و بلند مدتی است.
ممکن است مثال بزنید؟
مثلا موضوع دامنه نوسان قیمت؛ حجم مبنا و چند نماد شدن شرکتهای بورسی و مسائل فنی، مسائلی هستند که سازمان بورس و اوراق بهادار باید بدان وارد شود تا به توسعه بازار از طریق قوانین و مقررات مناسب کمک کند. اما برخی مشکلات اساسا ریسکهایی است که کشور با آن مواجه است و طبیعتا به بازار سرمایه هم منتقل میشود.
در بورسهای موفق و با سابقه دنیا نقش دولتها در هدایت و موفقیت بازار چگونه است؟ تفاوت بازارگردانی درایران با سایر کشورها چیست؟
درهمهی بورسهای جهان نوسانات بسیار زیاد است. تا مادامی که دولت و متولیان امر بخواهند بورس را با نوسان ده درصدی بالا و پایین و متشنج کنند قطعا تشنج جامعه را هم افزایش میدهند. وقتی بورس و بازار سهام دچار تشنج میشود در کشورهای دیگر هم به دلیل اینکه تصمیم گیری کار دشواری میشود عموما دولتها در شرایط بحرانی دخالتهایی میکنند، اما عموما دولتها در مسیر راهگشایی در سطح اقتصاد کلان و هماهنگی سیاستهای پولی و مالی با سیاستهای اقتصادی و موضوع توسعه بازار، هدایت همهی شرکتها به تامین مالی از طریق بازار سرمایه و حمایتهایی که از طریق قانونگذاری از همین بخشهای سیاستهای پولی و مالی انجام میشود دخالت میکنند؛ بنابراین دولت نقش خود را در این حوزهها ایفا میکند. البته در مواقع بحرانی مثل حمله ۱۱ سپتامبر یا جنگ ناخواستهای که بر کشوری تحمیل میشود، عموما، چون بازارها با تنش زیادی روبه رو میشوند، دولتها برای ایجاد ثبات بیشتر در بازار به بورس نقدینگی تزریق میکنند البته این کار هم مورد انتقاد برخی اقتصاددانان است، اما در شرایط معمولی دولتها به تزریق پول به بورس رو نمیآورند بلکه با ابزارهای دیگری مثل سیاستهای پولی و مالی که میتوانند به حمایت از بازار بپردازند به کمک بورس میآیند چرا که اگر اقتصاد کار خود را به خوبی انجام دهد بازار سرمایه هم راه خود را پیدا میکند.
عموما در دنیا چه تعریفی برای بازارگردانها در بورس است و آیا ما به این تعریف مقید بوده ایم؟
بازارگردانی موضوع بسیار جا افتادهای در دنیاست، در حالی که متاسفانه در ایران ساز و کارهای صف زا منجر به توسعه رفتارهای هیجانی در بازار سرمایه میشوند، چه در زمانهایی که بازار درصعود یا در نزول است، بنابراین همهی ساز و کارهای صف ساز به توسعه هیجانها و رفتارهای هیجانی دامن میزنند. یکی از ساز و کارهایی که در دنیا برای افزایش نقد شوندگی وجود دارد فعالیت بازارگردان هاست که در بسیاری از بورسهای دنیا شرکتها در زمان پذیرش مکلف هستند که بازار گردان داشته باشند والا فرآیند پذیرش صورت نمیگیرد، اصلا شرکتهای کوچک و متوسط مکلف به داشتن بازار گردان هستند تا نقدشوندگی و تشکیل صف طولانی صورت نگیرد و نهادهای مالی هم همزمان باید توسعه جدی پیدا کند تا تحلیل و اطلاعات زیادی در بازار منتشر شود، از جمله کارهایی که دولت، سازمان بورس و رسانهها در آن نقش جدی و پررنگی دارند این است که مردم از طریق نهادهای تخصصی یا صندوقهای سرمایه گذاری وارد بازار سرمایه شوند نه به طور مستقیم. درامریکا ۴۶ درصد خانوارها از طریق صندوقهای سرمایه گذاری به سرمایه گذاری میپردازند، در حالی که درایران چیزی در حدود ۲۰ میلیون کد غیر از سهامدار عدالت داریم و کدهای سبد گردانان ما فقط در حد چند هزار است، یعنی از این همه افرادی که وارد بورس شده اند تعداد این همه پایین است! البته باید آمار صندوقهای سرمایه گذاری را هم به این موضوع اضافه کرد، ولی همچنان با چالش سرمایه گذاری مستقیم به شدت مواجه هستیم بنابراین با راه افتادن ساز و کارهای لازم رفتارهای هیجانی کاهش مییابد، هرچند همانطور که در ابتدای سوال توضیح دادم به هیچ وجه درهیچ یک از بورسهای دنیا رفتارهای هیجانی به طور کامل حذف نمیشوند، بلکه تاثیرات انها کاهش مییابد ان زمان دولتها میدانند که در مواقع بسیار بحرانی باید با سیاست گذاریهای خاصی بازار را کنترل کنند.
به نظر شما سازمان بورس برنامه و نقشه راه مشخص و قابل دفاعی برای عملکرد بهتر در بازار دارد؟
باید از سازمان بورس بپرسید، برای اینکه سازمان باید برنامههای خود را سال به سال اعلام کند. تلاطمات زیادی که در سال جاری در بورس رخ داد عملا سازمان بورس را در روند اخذ تصمیمات روزمره انداخت، اظهار نظرهای غیر تخصصی از طرف افراد و نهادهای سیاسی هم بر دامنه هیجانات منفی افزود، بنابراین سازمان بورس و اوراق بهادار نتوانسته مسیرو برنامههای خود را برای فعالیتهای بلند مدت تنظیم کند. اگر رئیس سازمان بورس توسعه بازارگردانها را مورد توجه قرار دهد و آن را به درستی اجرا کند قطعا بازار سرمایه در روند قابل قبولی قرار میگیرد.
نظر شما