گروه بورس پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد؛ بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که اگر یک از بازارهای مالی در جایگاه خود قرار گرفته باشد، بورس و بازار نرخ بهره با مکانیسم خود و بدون دستکاری عمل کنند، کاهش نرخ بهره بین بانکی میتواند تاثیر خوبی بر روی بازار سرمایه داشته باشد اما زمانی که نرخ سود سپرده، نیمی از نرخ تورم را پوشش نمیدهد و به عبارتی قاعده صحیحی در این سیکل قرار ندارد و یا اعتماد از بورس رفته است، اگر نرخ بهره یا نرخ بهره بین بانکی را به ۱۰درصد نیز برسانیم، تفاوت چندانی برای سهامداران خرد در بورس رخ نمیدهد اما در زمانی که نرخ بهره بین بانکی از حد معمول پایینتر بیاید، قدرت خرید سهامداران حقوقی به ویژه بانکها در بازار افزایش مییابد. از طرفی برخی دیگر از صاحب نظران معتقدند که حرکت نزولی هم زمان نرخ بین بانکی و نرخ اخزا این نوید را می دهد که کمی سیاست انقباضی تعدیل شود و به این واسطه شاید تقاضا برای سرمایه گذاری افزایش یابد. در کنار تمام مزایا و معایب برجام برای بازار سهام، یکی از مهمترین مزایا کاهش تقاضای تامین مالی دولت و امیدواری به کاهش سطح عمومی نرخ بهره است. در ادامه به بررسی این موضوع و تاثیر واقعی این تصمیمات بر بازار سرمایه پرداختیم.
مسعود موفقی عضو هیات مدیره و معاون توسعه بازار شرکت سبدگردان آرمان اقتصاد در گفت و گو با زهرا فعله گری خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد درخصوص اثر کاهش نرخ بهره بین بانکی به زیر ۲۱ درصد، اظهار کرد: تغییر نرخ بهره در حد چند دهم درصد تفاوت چندانی برای بازار سهام ایجاد نمی کند چراکه تغییری در مدلهای ارزش گذاری و نرخ سودهای بدون ریسک به وجود نمیآید.
وی ادامه داد: مقدار کاهش نرخ بهره به قدری نیست که در نرخ تنزیل مورد استفاده در ارزش گذاری ها و همچنین مقایسه قیمت به سود مابین بازار پول و سهام، تفاوتی ایجاد کند اما اگر این روند ادامه دار باشد و این تغییر به میزان چند درصد اتفاق بیفتد، آنگاه بازار سهام منتفع میشود. به طور مثال اگر نرخ بهره بین بانکی به طور حدودی به ۱۸ درصد برسد می توانیم شاهد شکل گیری روند بهتری در بازار سرمایه باشیم.
موفقی تشریح کرد: در حال حاضر نرخ بهره بین بانکی برای سرمایه گذاران خرد اهمیت چندانی ندارد چراکه برخی از بانک ها به سپرده های بزرگ، سود بیش از ۲۰ درصد پرداخت می کنند. اوراق اخزا نیز با نرخ های ۲۳ الی ۲۴ درصد در بازار فروش میشود. از طرفی افراد با سرمایه گذاری در صندوق های درآمد ثابت می توانند نرخ بازدهی حدوده ۲۰ الی ۲۲ درصد یکساله با پرداخت ماهانه دریافت کنند که این موارد در نهایت می تواند بازدهی خوبی را برای سرمایه گذاران به وجود بیاورد.
عضو هیات مدیره شرکت سبدگردان آرمان تاکید کرد: تا زمانی که چنین نرخ های جذاب و بدون ریسکی در بازار وجود دارد و کاهش فاحشی را تجربه نکنند، فکر نمیکنم تغییرات این چنینی بتواند به عنوان یک محرک در بازار عمل کند و همچنان موارد مذکور از رقبای اصلی بازار سهام هستند.
وی درمورد این پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه هفته گذشته بانک مرکزی تزریق پول با نرخ ۱۹ درصد به بانک ها داشته است، آیا این اقدام آن را می توان به عنوان حمایتی از بازار سهام تلقی کرد؟ پاسخ داد: مشکل بانک های ما یک مشکل ریشه ای بزرگ است و اگر صورت مالی آنها را بررسی کنیم خواهیم دریافت که برخی از بانکهایی که در بورس نیز حضور دارند، همانند بانک سرمایه، آینده و غیره ... زیان بسیاری زیادی را متحمل هستند.
موفقی بیان کرد: در حقیقت برخی از بانک ها با زیان انباشته و زیان عملیاتی بسیار بالایی رو به رو هستند و اگر به صورت کلاسیک به آنها نگاه کنیم، می توانیم آنها را عملا ورشکسته بدانیم؛ در نتیجه تزریق پول بانک مرکزی از روی ناچاری است و اگر چنین اقدامی نکند، این بانک ها توان پرداخت پول به سپرده گذارانشان را نخواهند داشت. در واقع این اقدام بانک مرکزی مسکنی برای بیماری دشوار نظام بانکی است و نمیتوان آن را اقدامی حمایتگرایانه در راستای تقویت بازار سرمایه دانست.
عضو هیات مدیره شرکت سبدگردان آرمان مطرح کرد: گمان میکنم تا زمانی که چشم انداز تورمی در کشور ما درست نشود، بانکها نمیتوانند کاهش اساسی در نرخ سود سپرده خود ایجاد کنند. به طور مثال بانکی که ورشکسته بوده و با زیان انباشته بسیار بالا و مطالبات معوق وصول نشده بسیار زیادی رو به روست، تمایلی به تامین مالی با نرخ حدودا ۱۹ الی ۲۰ درصد را ندارد اما به علت اینکه با مشکل نقدینگی مواجه بوده، ناچار به چنین اقدامی است؛ در حقیقت مشکل عمده بیشتر بانکها مربوط به نقدینگی میشود.
وی در تکمیل سخنان خود گفت : بانک ها دارایی سپرده گذاران را جذب کردند و به آنها بدهکار هستند. از طرفی باید ماهانه سودی را به سرمایه گذاران پرداخت کنند؛ از طرفی بانک ها نیز دارایی نقدشونده ای ندارند و یا با چالش تسهلات پرداختی که سوخت شده نیز مواجه هستند. این ناترازی کماکان ادامه دارد و مقدار آن به قدری زیاد است که به سادگی و در زمان کوتاهی از بین نمیرود. بنابراین بانک مرکزی که ورشکستگی آنها را پذیرفته ناچار به حمایت مقطعی بوده تا بتواند سرپوشی بر آن بگذارد.
موفقی گفت: در حقیقت نمیتوان گفت که بانک مرکزی سیاستی هدفمند و هوشمندانه اتخاذ کرده چراکه برای جلوگیری از تبعات اجتماعی ورشکستگی بانک ها و امکان تداوم فعالیت آنها ناچار میشود چنین تصمیماتی را در پیش بگیرد و از آنها حایت مقطعی کند.
نظر شما