به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد؛زهرا فتورهچی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: شاید اگر امروز من نوعی به بازار بورس وارد شوم، بهصورت مستقیم ارزشی برای تولید ایجاد نمیکنم و بورس برای بخش تولید، فایده بااهمیتی ندارد.
وی اضافه کرد: در ادبیات اقتصادی، بازارهای مالی بهعنوان جریانهای هدایتکننده منابع مالی از بخش غیرمولد به بخش تولید و مولد دارای نقش حیاتی در رشد اقتصادی، اشتغالزایی، سرمایهگذاری، تثبیت متغیرهای پولی و مالی و در مجموع بهبود رفاه جامعه دارد.
فتورهچی با بیان اینکه در کشورهای پیشرفته، بازارهای مالی و بخش تولید، نه فقط مکمل و هماهنگ رفتار میکنند بلکه نظام مالی در خدمت بخش تولید است، تصریح کرد: اهمیت این بازارها به حدی بالا است که از آنها بهعنوان شریانهای اصلی اقتصاد یاد میشود.
عضو هیئتعلمی دانشگاه محقق اردبیلی اضافه کرد: در ادبیات اقتصاد مالی، بازار سرمایه نقش اساسی در رشد اقتصادی از طریق تأمین مالی بنگاهها، تخصیص بهینه منابع، بهبود نقدشوندگی داراییها، بهبود راهبری شرکتی و افزایش شفافیت در اقتصاد دارد.
وی با بیان اینکه ویژگیهای مذکور در بسیاری از تحقیقات تجربی اثبات شده و تئوریهای نظری منسجمی در این باره ارائه شده است، ادامه داد: در میان کارکردهای پنجگانه یادشده، آن کارکردی که به طور مستقیم بر رونق تولید و رشد اقتصادی اثرگذار است را میتوان تأمین مالی دانست و تأمین مالی چالش بزرگ تمامی بنگاههای اقتصادی در کشورهای توسعهیافته و بهویژه درحالتوسعه است.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: اجزای کلی بازار مالی هر اقتصادی را از دیدگاه تأمین مالی آن بازار میتوان به سه بخش بازار پول، بازار سهام و بازار اوراق بدهی تفکیک کرد که بزرگی هر یک از این بازارها نشانگر رویکرد آن اقتصاد در دستیابی به منابع مالی است.
وی تشریح کرد: در تحقیقات انجامشده به طور معمول ارزش مانده تسهیلات بانکی بهعنوان نماینده بازار پول، ارزش بازار سهام نشانگر تمرکز اقتصاد بر تأمین مالی از طرق سهام و ارزش مانده اوراق بدهی منتشره نشاندهنده چگونگی بهرهگیری و توجه اقتصاد بر ابزار بدهی است.
فتورهچی با بیان اینکه تأمین مالی اقتصاد ایران به طور سنتی بر سیستم بانکی و استفاده از تسهیلات بانکی تکیه کرده است، ادامه داد: درصد بیشتر بازارهای مالی کشورهای توسعهیافته را بازار سهام و اوراق بدهی و درصد کمتر آن را تسهیلات بانکی (بازار پول) تشکیل میدهد.
وی تشریح کرد: ایران با تکیه حدوداً ۷۰ درصدی بر تسهیلات بانکی و ۲۷ درصدی بر بازار سهام و ۳ درصدی بر بازار اوراق بدهی، ساختاری کاملاً متفاوت را در دنیا در بین کشورهای درحالتوسعه به نمایش گذاشته است و از طرف دیگر، در بازار سرمایهای که حدوداً ۳۰ درصد از بازار مالی کشور را تشکیل میدهد با دو نوع بازار اولیه و ثانویه مواجه هستیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بازار اولیه بازاری است که با صدور انواع اوراق بهادار جدید سروکار دارد بنابراین به آن بازار اولیه در تأمین مالی نیز گفته میشود، بیان کرد: سه روش برای افزایش سرمایه در بازار اولیه سهام وجود دارد که عرضه عمومی، حقتقدم سهام و سرمایهگذاری خصوصی این سه روش هستند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه محقق اردبیلی با بیان اینکه در بازار اولیه تأمین مالی شرکتهای جدیدالتأسیس یا شرکتهایی که در جهت اجرای طرحهای توسعهای خود نیاز به تأمین مالی یا افزایش سرمایه دارند، انجام میشود، گفت: در واقع، در این نوع بازار بیشترین ارتباط فیمابین بازار سرمایه و تولید در مقایسه با سایر بازارها رقم میخورد.
به گفته فتورهچی، نظر به اینکه سهم بازار اولیه حدود ۲۰ درصد کل معاملات بازار سرمایه است بنابراین سهمی کمتر از ۶ درصد کل معاملات بازارهای مالی کشور را بازارهای اولیه پوشش میدهد و اگر به این نکته نیز توجه داشته باشیم که شرکتهای بورسی دو دستهاند که برخی مانند بانکها و لیزینگها و امثالهم مالیاند و برخی دیگر ماهیت تولیدی دارند و سهم شرکتهای مالی، سرمایهگذاری، بانکها و لیزینگها را از معاملات بازار اولیه کنار بگذاریم در نتیجه سهم بازار اولیه بسیار کمتر خواهد شد و در نهایت به این نتیجه میرسیم که تأثیر بااهمیت چندانی بر فعالیتهای واحدهای تولیدی کشور در سطح کلان کشور نخواهد داشت.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه بازار ثانویه بازاری برای خرید اوراق بهادار دستدوم است و بهعبارتدیگر، اوراق بهاداری که از بازار اولیه عبور کردهاند و در بازار ثانویه معامله میشوند، اضافه کرد: در حالت کلی، بازار ثانویه بازاری مداوم و منظم برای خریدوفروش انواع اوراق بهادار است.
وی ادامه داد: هرچند که قسمت عمده معاملات بورسی در بازار ثانویه انجام میشود و از این خریدوفروش چیزی عاید بخش تولید نمیشود، بااینحال این معاملات میتواند اثر مثبت غیرمستقیم خود را بر بخش تولید نشان دهد.
به گفته فتورهچی، تنها در شرایط ثبات اقتصادی، رونق در معامله سهام فلان شرکت تولیدی در بازار ثانویه، این علامت را به جامعه میدهد که این شرکت اوضاع خوبی دارد و بدین ترتیب از لحاظ روانی تقاضا برای معاملات سهام آن شرکت افزایشیافته و بهتبع آن قیمت سهام آن افزایش مییابد.
وی اضافه کرد: این امر باعث افزایش اعتماد مشتریان و تأمینکنندگان مواد اولیه شرکت و افزایش شهرت و اعتبار و در نتیجه صلاحیت تأمین مالی جدید و قابلیت افزایش سرمایه مستقیم آن شرکت میشود، حال اگر تحقق تأمین مالی جدید شرکت در جهت اهداف توسعه سرمایهگذاری و تولیدی شرکت نباشد، تأثیری بر رونق تولیدی کشور نخواهد داشت.
عضو هیئتعلمی دانشگاه محقق اردبیلی تصریح کرد: در شرایط اقتصاد بحرانزده ایران نمیتوان افزایش تقاضای خریدوفروش (سفتهبازی) و افزایش قیمت سهام و جذب نقدینگی در بازار ثانویه را بهعنوان رونق تولید شرکت در سطح خرد و افزایش تولید کشور در سطح کلان قلمداد کرد.
این کارشناس اقتصاد افزود: در سالهای اخیر ورود دولت و شبهدولتیها به بازار بورس جهت تأمین کسری بودجه، منجر به رانتی شدن بازار اولیه بورس شد طوری که حتی تأمین مالی شرکتهای جدیدالتأسیس یا شرکتهایی که در جهت اجرای طرحهای توسعهای خود نیاز به تأمین مالی یا افزایش سرمایه داشتند در راستای اهداف تأمین کسری بودجه دولت بهجای توسعه شرکتهای تولیدی بود.
فتورهچی تشریح کرد: از طرف دیگر، دولت با تصمیمگیریهای دستوری و جهتدادن معاملات سفتهبازی بازار بورس باهدف تأمین کسری بودجه خود حتی منجر به سرخوردگی عمومی و کاهش معاملات سفتهبازی غیرمولد تولید شد.
نظر شما