بسیاری از فعالان بازار سهام پس از هر رشد قابل توجه شاخص کل، همواره از بیتاثیر بودن سبز شدن تابلوها بر وضعیت پرتفوی خود سخن میگویند و اعتقاد دارند این اتفاق، در نتیجه دستکاری شاخص بورس رخ داده است.فعالان بازار سرمایه انتقادی که همواره به دلیل ویژگی ساختاری این فرمول به آن وارد است را امکان شاخصسازی تصنعی در بورس میدانند. یکی از دلایلی که در روزهای اخیر بسیاری از صاحب نظران این بازار را مورد نقد قرار داده و شائبه شاخصسازی را مطرح میکنند نیز از همین مساله نشات گرفته است. برخی کارشناسان معتقدند به لحاظ فرمولی ممکن نیست که در شاخص دستکاریهایی رخ دهد و نمیتوان هر روز با هدف شاخصسازی با این اعداد و ارقام بازی و سعی در تغییر عدد شاخص کرد برخی نیز معتقدند با مثبت کردن و یا منفی کردن برخی سهمهای شاخصساز به راحتی میتوان تغییراتی را در شاخص کل اعمال کرد.
یکی از مواردی که برخی فعالان بر آن تاکید دارند نیز مشکل ساختاری است که در فرمول شاخص کل وجود دارد. در واقع این دسته از کارشناسان معتقدند که فرمول به سمت بالا چسبندگی دارد به این معنا که هنگامی که این فرمول رشد میکند به سرعت این رشد خودش را در عدد شاخص نشان میدهد اما زمانی که افت شاخص صورت میگیرد ساختار فرمول به گونهای است که افت کمتری را نشان میدهد. در حقیقت این مساله به این معنا است که اگر روزی تمامی سهمها ۵درصد منفی شوند طبیعی است که با اعمال حجم مبنا، شاخص کل ۵ درصدد افت را نشان دهد اما در بدترین حالت شاهد آن هستیم که شاخص کل در نهایت ۲تا۳ درصد افت را نشان میدهد این مساله نشان از وجود یک باگ غیر عمد و یا شاید راهی برای تغییر هدفمند در شاخص دارد؛ برای بررسی این موضوع نظر کارشناس این حوزه را جویا شدیم:
سام حمزهای کارشناس بازار سرمایه در گفت و گو با زهرا فعله گری خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد اظهار کرد: شاخصها به منظور انتقال بازدهی یک بازار به وجود آمده است و در حقیقت به سهامداران این امکان را میدهند که در یک نگاه عملکرد و رفتارهای مربوطه را درک کنند.
کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: شاخص بورس در سالهای گذشته به شکل کل قیمت (tipex) بود و بازدهی نقدی در آن اعمال نمیشد اما پس از آن شاخص به شکل شاخص درآمد کل (total return) درآمده و اکنون با شکل نوین آن مواجه هستیم؛ از نظر ساختاری شباهت زیادی با شاخص دکس آلمان دارد.
وی افزود: شاخص کل برای سهامداران نماد بازار است و نه تنها نوسان گیرها بلکه بخش عظیمی از سرمایه گذاران بلندمدت نیز در تحلیلها و تصمیمگیریهای خود اهمیت زیادی به این شاخص می دهند اما چنین رویکردی صحیح نیست و باید نسبت به وزن شرکتهای تاثیرگذاری آنها بازنگری شود. برخی از نمادها همانند فولاد، فارس، شستا، هلدینگهای بزرگ و ... واگرایی محسوسی با میانگین ارزش بازار دارند و باید تاثیرشان تعدیل بشود.
حمزهای اضافه کرد: به طور کلی متوسط ارزش بازار و میانگینی مابین عموم شرکتهای بورسی وجود دارد اما برخی از نمادها بسیار بزرگتر از سطح عمومی ارزش بازار سایر شرکتها هستند و همین موضوع باعث جهت دهی بازار سهام میشود.
کارشناس بازار سرمایه تشریح کرد: با توجه به فرمولی که برای محاسبه شاخص کل وجود دارد اگر فولاد مبارکه اصفان به عنوان بزرگترین شرکت بورسی با صف خرید رو به رو بشود و در مقابل صد شرکت با ارزش بازار حدودا ۳ همتی با صف فروش مواجه بشوند، وزن و اثرگذاری یکسان و مشابهی بر بازار سهام خواهند داشت و به همین اساس شرکتهای بزرگ قادر به جهتدهی شاخص کل و جو عمومی بازار سهام هستند.
وی مطرح کرد: اغلب فعالان بازار اذعان دارند که شاخص کل دستوریست و یا دخالتهایی در آن انجام می شود چراکه دولت به عنوان نهاد قانون گذار ساختار کلی و چارچوب را تعیین کرده و جزئیات و نوسانهای بازار نیز به دست سهامداران حقوقی تغییر میکند، از این رو این ضرورت ایجاد میشود که برای درک بهتر وضعیت بازار معیاری بهتر از شاخص کل قرار داده بشود و یا فرمول محاسبه آن تصحیح بشود.
حمزهای تصریح کرد: بالاترین حد شاخص کل مربوط به عدد ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بوده و اکنون پس از گذشت حدودا ۲ سال از نظر عدد شاخص فاصله چندانی با آن محدوده نداریم اما با بررسی شرکتهای کوچک و متوسط خواهیم دریافت که فاصله معناداری با سقفهای پیشین خود دارند؛ این موضوع در حالی بوده که نمادهای بزرگ ریزش کمی را داشتند و شاخص کل نیز مطابق این واقعیت، عمق واقعی بازار را به نمایش نمیگذارد.
کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه انعکاس فراجهشهای بازار سهام (overshoot) مسئله مهمی بوده که حالت فعلی شاخص کل آن را کاور کرده و میپوشاند؛ گفت: در حقیقت نمیتوان شاخص کل را غیرعلمی و اشتباه دانست اما آنچه که نیاز به بازنگری دارد میزان تاثیرگذاری شرکتهاست چراکه در شرایط فعلی امکان انعکاس کلیت بازار وجود ندارد.
وی مطرح کرد: شاخص کل شباهت زیادی به شاخص داوجونز آمریکا دارد و به همین دلیل به سازمان بورس پیشنهاد شده که همانند آن شاخص که سه شرکت بزرگ آمریکایی (آمازون، الفابت و فیس بوک) به واسطه وزن بالایی که دارند در محاسبات در نظر گرفته نمیشود، در شاخص کل نیز باید از وزن نمادهای بزرگ صرف نظر و یا تعدیل شود.
کارشناس بازار سرمایه افزود: طبق منطق شاخص داوجونز معاملات نمادهای بزرگ به هر سویی پیش برود، ناخودآگاه کلیت بازار به آن سو کشیده میشود و به همین منظور در محاسبات این شاخص شرکتهای بزرگ عملا کنار گذاشته میشوند؛ در نهایت برای اینکه جو کلی و لیدرمحوری بازار تحصحیح بشود و همچنین واقعیت بازار به خوبی منعکس بشود دو سناریو در پیش داریم که شامل الگوبرداری از شاخص داوجونز و دیگری انجام اقدامات رسانهای و فرهنگی به منظور مبنا قرار دادن شاخص هموزن است.
حمزهای گفت: البته در کشورهای پیشرفته شرکتهای خصوصی بانی انتقال داده و یا اصطلاحا دیتاهای بورسی هستند و حضور مجموعهای به این منظور و تعریف شاخصی جدید نیز یکی از راهکارها بوده اما با توجه به ساختار کشورمان امکان عملیاتی کردن این موضوع وجود ندارد اما آنچه که مسلم است سازوکار شاخص کل باید تصحیح بشود چراکه ضمن ایرادات یاد شده، گاهی اعداد آن بازیچه مسئولان میشود و با شاخصسازی ضعف عملکردی خود را پنهان میکنند.
نظر شما