گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، عطا بهرامی اقتصاد دان و استاد دانشگاه در گفت و گو با رادار اقتصاد در خصوص قطعی بودن نفوذ اقتصادی با توجه به گزاره های بسیار آشکار وعلنی که در سیاست گذاری های غلط اقتصادی دیده می شود، گفت: در سالهای اخیر شاهد این موضوع بوده ایم که رژیم تحریم آمریکا آنگونه که آنها برای از دست رفتن شدید اقتصاد ایران برنامه ریزی کرده بودند به مرحله اجرا و عملیاتی شدن نرسید. ضمن اینکه کارشناسان اقتصادی معتقدند تحریم ها در تخریب اقتصاد سهم چندان زیادی ندارد، همانگونه که روس ها در ماه های اخیر با سیاست گذاری های درست نشان دادند اثرات تحریم خنثی شدنی است ، می توان به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از ویرانی اقتصاد ایران ناشی از مدیریت غلط است.
وی در این باره افزود: حال که باشگاه کشورهای تحریم کننده اعم از آمریکا و اروپا بر این موضوع تاکید می کنند که کشورهای تحریم شده ای مثل ایران راه دور زدن تحریم ها را یاد گرفته اند، لذا تحریم ها کارایی خاصی ندارد به این واقعیت می رسیم که تخریب اقتصاد از درون کشور و از مدیریت مدیران صورت گرفته است. یعنی زمین گیر شدن اقتصاد ایران ماحصل سیاست گذاریهای اقتصادی غلط است که به شکل بی منطقی بارها و بارها در بخش های مختلف اجرا شده است.
عطا بهرامی استاد اقتصاد در این باره توضیح داد: تکرار سیاست گذاری های غلط اقتصادی، تاکید بر اجرای سیاست هایی که می دانیم نتیجه ای جز تخریب اقتصاد در دولتهای مختلف نداشته و روایت معکوس برخی از مسوولین از تکرار سیاست گذاری های غلط آدم را حساس می کند که داستان چیست؟ آیا واقعا قضیه نفوذ جدی است؟
استاد و تحلیلگر مسائل اقتصادی در خصوص چند موضوع که توسط نفوذی ها از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر ملت به اسم ملت تحمیل شد، اشاره کرد و گفت: اگر قرار است به صورت مصداقی درباره سیاست گذاری های غلط مثال بزنیم، به اوایل انقلاب و سیاست حمایت از مستضعفین با اعطای یارانه می توان اشاره کرد، در حالی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی خبری از یارانه دادن به مردم نبود! عده ای که خود را انقلابی می نامیدند تاکید داشتند باید به مصرف یارانه بدهیم، یعنی مصرف بیشتر، یارانه بیشتری دریافت کند، بنابراین از همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی معکوس عمل شد.
عطا بهرامی در این باره تصریح کرد: با اینکه اوایل پیروزی انقلاب نزدیک به ۹۵ درصد مردم ایران ماشین نداشتند اما بنزین را مشمول دریافت یارانه کردند در حالی که قبل از انقلاب بر بنزین مالیات بسته شده بود! یکی از مواردی که شهید رجایی در بحث هایش بر آن تاکید داشت این بود که چرا باید به جامعه ثروتمندان یعنی همان ۵ درصدی که بنزین مصرف می کنند یارانه داد در حالی که ۹۵ درصد مردم ماشین ندارند. سیاست غلطی که همچنان ادامه دارد، هر چند در سال ۸۹ در این مسیر وقفه ای رخ داد و شاهد نتایج بسیار درخشان آن در رقم ضریب جینی کشور با ۳۶صدم بودیم؛ به طوری که این رقم ایران را وارد رکوردهای برتر دنیا در کنار کشورهای اسکاندیناوی که معروف به رفاه قابل توجه هستند قرار دارد، اما نفوذی ها به سرعت جلوی این کار را گرفتند و باعث شدند یارانه بر مصرف تداوم بیابد به طوری که اینک گازوئیل در ایران نزدیک به ۱ سنت است اما نصف مردم ایران ماشین ندارند و طبیعتا یارانه بنزین نمی گیرند.
عطا بهرامی درباره نفوذی که در سیاست ارزی کشور شده توضیح داد و گفت: سیاست دیگری که رد پای نفوذی ها به شدت درآن به چشم می خورد، نظام چند نرخی ارزی است، چرا که نظام چند نرخی ارزی به تنهایی می تواند اقتصاد کشور را ساقط کند. دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی زمانی که درآمد نفت و غیر نفت دولت ۱۵ میلیارد دلار در سال بود، نزدیک به نزدیک به ۳۰ میلیارد دلار وام خارجی گرفته شد، به دلیل وجود نظام چند نرخی ارزهای گرفته شده از بازار غیب شد به طوری که در آخر کار دولت وقت اعلام ورشکستگی کرد اما ترکیه ای که از مجامع پولی بین المللی وام گرفت اقتصاد خود را توسعه داد اما در ایران همان ابتدای اخذ وام ورشکستگی اعلام شد و بدهی به جا ماند که مردم ایران باید بهای آن را می پرداختند.
استاد اقتصاد توضیح داد: با حذف نظام چند نرخی در دهه ۸۰ شاهد خروجی درخشان این سیاست درست بودیم اما باز هم نفوذی ها مانع تداوم یک سیاست درست اقتصادی شدند، بنابراین نظام چند نرخی ارز را به بهانه تحریم اعمال کردند و یک بار دیگر با سیاست گذاری معکوس اقتصاد را ویران کردند. مسوولانی که با توجیه کمبود ارز، ارز پاشی کردند یعنی متوجه نبودند که اگر کشور دچار محدودیت ارزی است باید مقتصد عمل کرد که ارز پاشی نکنیم؟ اگر اعمال سیاست های معکوس که نتیجه و خروجی به غیر از تخریب اقتصاد را به دنبال ندارد نفوذ اقتصادی ننامیم، چه اسمی بر این رفتارها می توان گذاشت؟
عطا بهرامی در خصوص سیاست گذاری های غلط تولید برق نیز گفت: برخی از مسوولین به دلیل بی سوادی یا عدم تسلط به مباحث علمی برای تولید برق بازیچه دست نفوذیانی شدند که با توصیه به سد سازی اکوسیستم و رودخانه های کشور را از بین بردند. با اینکه سدها تشتک تبخیر آب شرب به دلیل وزن کم به شمار می روند اما نفوذی ها خواستار این شدند در سرزمین خشک ایران از آب، برق تولید کنند! یعنی از آفتاب سوزان ایران برای تولید برق استفاده نکردند اما آب را برای رسیدن به اهداف شوم خود قربانی کردند تا این سرزمین ویران شود. آیا این سیاست گذاری غلط را نباید به حساب نفوذ گذاشت؟
استاد و تحلیلگر اقتصادی در ادامه خاطر نشان کرد: با افزایش تورمی که ناشی از سیاست گذارهای غلط پولی و ارزی است برخی معتقدند افزایش حقوق کارمندان باعث کسری بودجه می شود در حالی که حقوق کارمند ها ۱۵ درصد بودجه است، این نفوذی ها مشخص نمی کنند بقیه بودجه کجا خرج می شود؟ بی تردید در مدیریت اقتصاد ایران با انبوهی از گزاره هایی طرف هستیم که آدرس اشتباه به ما می دهد مثل مطرح کردن اثرات نقدینگی و خلق پول بر تورم. در حالی که نقدینگی به تنهایی باعث تورم نیست بلکه کیفیت نقدینگی است که منجر به افزایش تورم می شود. با اینکه نظام بانکی بخصوص بانکهای خصوصی دائما در حال خلق پول هستند اما کسی معترض آنها نمی شود اما تا برای تامین حقوق و نیازهای معلمین، روستاییان و افراد تحت پوشش کمیته امداد از خلق پول صحبتی می شود یا حتی درخواست برداشت از منابع موجود می شود عده ای داد و بیداد سر می دهند که در حال افزایش تورم هستید. بی تردید اقتصاد ایران با گزاره های غلط و دروغین بمباران شده است، موضوعی که انتظار می رود نهادهای امنیتی بدان ورود کنند چرا که مسائل بدیهی که مشخص است اقتصاد را ویران می کند نباید چند بار تکرار شود، هر چند بر سر نظرات اقتصادی اختلاف بین کارشناسان بحث هایی در می گیرد اما نتیجه بخشی از مسائل به صورت علمی و تجربی، به صورت قطعی مشخص است، لذا نهادهای امنیتی باید وارد مسائلی شوند که عنوان می شود این سیاست گذاری به سود مردم است، اما در عمل به زیان ۹۵ درصد و تامین منافع ۵ درصد است.
نظر شما