گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، هفته ها قبل از اعلام نتایج انتخابات آمریکا بازارهای ما در تب و تاب رای آوردن یا نیاوردن دو منتخب احزاب آمریکا اعم از آقای ترامپ یا آقای بایدن بود. به هر حال انتخابات آمریکا به پایان رسید، با اینکه مسوولین مدعی عدم تاثیر گذاری انتخاب آقای بایدن براقتصاد ما هستند اما ریزش دلار و طلا و بازارهای دیگر نشان داد حداقل به لحاظ روانی نمی توان منکر این تاثیر شد. بهروز علیشیری معاون اسبق وزیر اقتصاد و رئیس اسبق سازمان سرمایه گذاری خارجی دراین گفت و گو به چند سوال ما پیرامون مسائل اقتصادی ناشی از تغییر رییس جمهور آمریکاپاسخ داده است.
با انتخاب آقای بایدن جو روانی در بازارها و اقتصاد به وجود آمده که تا حدودی بر اقتصاد تاثیر گذار بوده است.به نظر شما چگونه می توان فضای اقتصادی کشور را مدیریت کرد و از دوران تحریم های آقای ترامپ درس گرفت؟
اینکه بپذیریم ،گمان کنیم یا احساس شود اتفاقات بیرون از کشور تاثیر زیادی بر اقتصاد ما می گذارد یک علامت قابل توجه است. اینکه انتخابات کشور دیگری مثل ایالات متحده آمریکا می تواند روی بسیاری از بازارها تاثیر گذار باشد، شاید تا حدودی امری طبیعی باشد اما نوسانات شدید ارزی در اقتصاد ما نشان می دهد که یک جای اقتصاد مشکلی دارد که تغییراتی در آن باید ایجاد شود. متاسفانه علت را باید در این موضوع جست و جو کنیم که اقتصاد ایران بعد از برجام به شدت به تعهدات برجامی، رفتارها و سیاست گذاری ها و برداشت های اروپا و آمریکا از برجام وابسته شده، وضعیتی که از آن به عنوان اقتصاد آچمزی می توان یاد کرد. اقتصادی که بخش عمده آن وابسته به عوامل برون زاست، به عبارت دیگر اقتصاد ما شکننده است. تعهدات سیاسی و امنیتی که در برجام به اروپا و امریکا داده شده نه تنها با خروج آمریکا از برجام لغو نشده، بلکه به صورت استندبای باقی مانده است، بنابراین اقتصاد ما به شدت وابسته به متغیر بیرونی، نحوه برداشت و عملکرد کشورهای اروپایی و آمریکاست. با اینکه ما همچنان در برجام هستیم و به عینه در این سال ها شاهد ناکارآمدی برجام در اقتصاد ایران بوده ایم، باید به سمتی حرکت کنیم که میزان شکنندگی اقتصاد به شدت کاهش یابد، یعنی آسیب پذیری اقتصاد کاهش داده شود و از سوی دیگر قدرت انعطاف پذیری اقتصاد افزایش بیابد. اگر به دنبال افزایش قدرت اقتصادی و ارتقای تاب آوری و توانمندی اقتصاد باشیم چالش های ما حل می شود. مهم این است که این مساله حیاتی را با نسخه درونی جامه عمل بپوشانیم. سند اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری سمبل مطلوبی برای توسعه و پیشرفت اقتصادی است و می تواند ما را از نوسانات بادهای سرد بین المللی در امان نگه دارد. متاسفانه بنده به عنوان یک معلم و کارشناس اقتصادی هنوز نمیدانم دولت در تحقق بندهای سیاست اقتصاد مقاومتی چه فعالیت هایی صورت داده و چه اتفاقاتی در کشور رخ داده است. اقتصاد مقاومتی پاد زهر اقتصاد آچمزی ماست به شرط اینکه بدان عمل شود. به دلایل متعدد گمان میکنم وضعیت تحریم اقتصاد ایران استمرار می یابد، لذا تصور اینکه با رفتن و آمدن یک فرد تغییر جدی در سیاست های آمریکا علیه ایران اعمال شود ساده لوحانه است. آمریکا به دنبال مهار سیاستهای ایران است، وقتی که مهار سیاستهای ایران هدف اصلی آمریکاست، یعنی باید رفتارهای ژئوپلتیک و ژئو استراتژیک خود را تغییر دهیم تا در سطح بین المللی به یک بازیکن حرف گوش کن تبدیل شویم، بنابراین نباید اهداف آمریکا را فراموش کنیم و یادمان باشد تحریمهای ما وابسته به افراد نیست بلکه سیستمیک است، لذا همواره در برابر تحریمهای سیستمی باید آماده باشیم، اقتصاد مقاومتی شاخصه آمادگی در برابر تحریم هاست. پادزهر دوم تحریم ها، وجود یک تیم حرفهای نیرومند، متخصص، چابک و البته با شعور و با درک بالا از مسائل داخلی و خارجی است که به خوبی تحریمها را رصد کند و تابآوری اقتصاد را در برابر تحریم ها افزایش دهد است. با رصد تحریم ها متوجه می شویم که آمریکا تمام بخشهای اقتصاد ما را تحریم کرد، به تدریج دامنه تحریم ها را به افراد و سپس به دامنه های الکترونیکی و سایت های ما گسترش داد، اینکه آمریکا مسائل مختلفی را چه به لحاظ عملی و روانی به ما تحمیل می کند موضوع ساده ای نیست که با بی خیالی از کنار آن عبور کنیم، بلکه باید ستاد مقابله جدی فرا دولتی برای این موضوع داشته باشیم با همان ویژگی هایی که ذکر شد. قطعا مدیران تکنوکراتی که صبح تا غروب به دنبال کارهای اداری هستند مدیران خوبی برای این جمع حساس به مسائل تحریمی و دشمنی های آمریکا نیستند، لذا تشکیل ستادفرماندهی برای مدیریت و مقابله با پدیده دائمی و موثر تحریم بر اقتصاد ایران بسیار ضروری است.
تا زمانی که ساختار اقتصادی کشور از درون ضعیف باشد امکان تحریم پذیری بالا می رود، و اینکه در دوران گشایش احتمال بهره برداری های اقتصادی ما را کاهش می دهد در این زمینه چه پیشنهاداتی دارید؟
اگر به دنبال یک مدل کارکردی برای مدیریت اقتصاد کشور هستیم در ابتدای امر باید بدانیم اقتصاد به کدام سمت می رود، و اینکه بدانیم تراز اقتصاد ما منفی است، لذا داشتن انضباط اقتصادی بسیار واجب است. در مدل اقتصاد مطلوب، واردات بی رویه قابل قبول نیست، اگر اقتصاد کشور بر پایه این مدل تنظیم شود، خود به خود تنظیم می شود، چرا که ظرف بازی مشخص است، انگار یک زمین فوتبال داریم که بازی کردن خارج از زمین اوت محسوب می شود. اگر مدل اقتصادی داشته باشیم حدود و ثغور کار تعریف شده است، اما وقتی مدلی برای اقتصاد تعریف نشده در بازارهای ایران به وفور شاهد فروش کالاهای بی ارزش چینی و هندی هستیم که واردات آن جای تاسف دارد. در چنین هنگامه ای وقتی اقتصادی داریم که به دنبال افزایش تابآوری آن و مثبت شدن تراز تجاری خود در مواجهه با دنیا هستیم،اما به دلیل محدویت های تحریمی دسترسی چندانی به منابع بینالمللی نداریم، اینجا رفتارهای هزینه کرد باید تعریف شده باشد، بنابراین اگر مدل اقتصادی تعریف شده در دستور کار قرار بگیرد، مدیران تعریف کننده این استراتژی به ما میگویند چه کالایی باید وارد شود، چه کالایی نباید وارد شود، وهمه چیز بر مبنای اولویتهای آن مدل اقتصادی انجام می شود.
در صورت گشایش در حوزه تجارت خارجی، خطر حرکت به سمت واردات کالاهای غیر ضروری وجود دارد، ضمن اینکه اولویت تجارت خارجی ما را در چه مسائلی ارزیابی می کنید؟
مهمترین اولویت ما مزیت سازی است. در حال حاضر نمیتوان اولویت خاصی تعیین کرد. در دهه ۱۹۸۰ کارشناسان بانک جهانی به دولت کره گفتند چرا به سمت ساخت فولاد می روید؟ در حالی که شما در زمینه فولاد مزیتی ندارید، واردات فولاد برای شما بهتر است، لذا کالایی تولید کنید که مزیت آن را دارید، اما دولت وقت کره چنین پاسخ داد : من مزیت سازی می کنم، بعد از آن سمت تولید فولاد رفت و امروز کره یکی از بزرگترین کشورهای تولید کننده فولاد به شمار می رود، بنابراین در عرصه تجارت خارجی باید به دنبال مزیت سازی باشیم، نباید به ماجرا اینگونه نگاه کنیم که در نفت، گاز، پتروشیمی، زعفران خرما و... باید مزیت سازی کنیم، بلکه می توانیم صنایع پایین دستی نفت و گاز یا در سایر حوزه های معدنی با ارزش افزودهای که ایجاد می کنیم در زمینه صادرات فعال شویم. تحقق این موضوع نیازمند نگاه و توجه صد درصدی به مسائل ملموسی است که در اقتصاد داریم، وقتی رتبه تجارت و فضای کسب و کار ایران در سطح دنیا بیش از ۱۷۰ است، یعنی جزء بدترین کشورهای دنیا هستیم، نمی توانیم صادرات موفقی داشته باشیم. مسلما تا زمانی که رتبه بدی داریم نمی توانیم تجارت خارجی یا اقتصاد را ارتقا دهیم. در حال حاضر و در وضعیت اقتصادی فعلی نیازی به ارتقای شاخص تجارت خارجی نداریم چرا که ابتدا باید دستی به سر و روی داخل اقتصاد بکشیم. کاهش شاخص کسب و کار ایران که متاسفانه جزء بدترین کشورها هستیم مساله مهمی است. اگر سیاست اقتصاد مقاومتی یا همان مدل تعیین شده اقتصادی را دنبال کنیم با کمک دولت و اتاق بازرگانی، شورای گفتگو و بخش خصوصی هر هفته می نشینند و بلند می شوند نمی دانند هدف از بنیانگذاری این اتاق چه بوده است باید رتبه ایران از ١٧٠ به ١٠٠ برسد. بنده هنگامی اتاق دائمی گفتگوی دولت و بخش خصوصی را در سازمان سرمایه گذاری ایجاد کردم که یک سال و نیم بعد در لایحه برنامه پنجم توسعه اتاق گفتگوی شورای دولت و بخش خصوصی تاسیس شد. این اتاق با این هدف ایجاد شد تا بخش خصوصی به طور موثر دولت را محصور کند و ایدههای تخصصی خود را در این اتاق مطرح کند. یعنی بخش خصوصی از دولت کار بخواهد، لذا یکی از مطالبات مهم ما از دولت حمایت از بخش خصوصی برای بهبود وضعیت تجاری کشور است که این موضوع در راستای سیاست اقتصاد مقاومتی است. با توجه به اینکه سیاست اقتصاد مقاومتی مدل اقتصاد ماست، اگر آن مدل را رها کنیم همه چیز رها می شود مثل دانه های تسبیح که اگر بریده شود تمام مهره ها بیرون می ریزد. مدل اقتصاد مقاومتی از ما می خواهد در قدم اول با کمک دولت، سازمان توسعه تجارت و وزارت صمت و اتاق بازرگانی رتبه ما در فضای کسب و کار ۷۰ رقم پایین آورده شود، ضمن اینکه اقدامات موثر در تحقق این موضوع کاملا مشخص شده است. دولت های بعدی با توجه به این سیاستها و نقشه راه داده شده مدل اقتصاد مقاومتی رتبه ۱۰۰ را به ۵۰ و به ۲۰ برسانند، بعد از این مساله مهم است که به تدریج با کاهش هزینههای صادرات و واردات میتوانیم به سمت بهسازی و مزیت سازی اقتصادی حرکت کنیم.
اگر چه بهبود انتظارات تورمی باعث کاهش نرخ ارز و تقویت پول ملی شده اما به نظر می رسد برای تداوم این روند نیاز به سیاست گذاری های دقیق دیگری است دراین زمینه چه پیشنهادی دارید؟
عرضه و تقاضا در مساله تورم موثر است و حباب های تورمی هم در بازارهای ما نقش ویژه ای ایفا می کنند، لذا ویژگی تورم و حباب سازی در اقتصاد باید کاهش داده شود، کاهش این موضوع وابسته به تحقق انضباط مالی و هزینه کرد درست از سوی دولت است.دولت نباید پول پر قدرت را در اقتصاد جاری کند، پول پرقدرت ناشی از عرضه اوراقی که بهره وری اقتصادی ندارد. وقتی اوراق مالی در بازار منتشر می شود باید بر پایه دارایی و پشتوانه واقعی باشد، چرا که داراییهای واقعی پولی تولید میکند که بتواند از این اوراق پشتیبانی کند تا اوراق تورم زا نباشد، درغیر این صورت اوراق ربوی میشود.لذا پول پرقدرتی مثل پول صندوق توسعه ملی و طلب های بانک مرکزی از دولت همگی مشمول پول های پرقدرتی است که وقتی به اقتصاد کم تحرک ما تزریق می شود و چون دچار شرایط تورمی هستیم این پول ها فورا در بازارهای ارز و طلا، خودرو و مسکن می نشیند به این دلیل که این بازارها فوری ترین و دم دست ترین بخش اقتصادی برای فعالیت است تا فعالیت در بخش اقتصاد واقعی یعنی تولید و کسب و کار، لذا تا زمانی که خدمات واقعی اقتصاد فعال نشود پولهای سرگردانی که با ضرایب بالا هر روز در حال افزایش است به هر جایی که وارد شود چونان سیل نابودگر خواهد بود. انضباط مالی، هدایت نقدینگی به بخش واقعی اقتصاد و فعالسازی بخش واقعی اقتصاد و تعادل در عرضه و تقاضا بهترین راهکارها برای اقتصاد ماست. ضمن اینکه انحصار باید از بازارها برچیده شود. وقتی از انتظارات تورمی سخن می گوییم یعنی اگر در اقتصاد انحصار داشته باشید انتظار هم به وجود می آید اگر در خودرو و انحصار داشته باشید اگر در عرضه برخی از محصولات خاص انحصار داشته باشید به طور طبیعی کسانی که انحصار گرهستند بازار را به سمت میل و منافع خود جهت میدهند، بنابراین انحصار باید از بین برود، همین رفع انحصار هم یکی از سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در اقتصاد مقاومتی است. متنوع سازی اقتصاد و کاهش شکنندگی نیز راهکار دیگری از سیاستهای اقتصاد مقاومتی است.هدایت منابع مالی خارجی به سمت مدل پیشنهادی اقتصاد مقاومتی هم یک راهکار است یعنی منابع مالی خارجی صادرات محور باشد. همانگونه که بند پانزدهم اقتصاد مقاومتی بر این موضوع تاکید می کند جذب منابع مالی خارجی و سرمایه گذاری خارجی با هدف افزایش صادرات یک مساله مهم و یک راهکار مطلوب است.
نظر شما